نقد و بررسى گفتار بنتام:
تمام اشتباه بنتام از اينجا پيش آمده كه فكر كرده گفتار ذى مقراطيس در اينكه مردم دنبال خوشى مىروند كه گفتارى روانشناسانه و طبيعت شناسانه است (و حتى اينكه خوشى عقلاً خوب است كه مربوط به اخلاق بمعنى اعم است) با گفتار سقراط درباره خوبى فضائل و بدى رذائل كه مربوط به اخلاق بمعنى اخص است منافات دارد در حاليكه هرگز چنين نيست سقراط و سقراطيان هم مانند هر انسان عاقل ديگرى، حفظ جان خود و دنبال خوشى و راحتى رفتن را كار خوبى مىدانند گرچه براى شخص خود باشد اما خوب در حد اقتضاء نه (علت تامه) و بطور مطلق يعنى ماداميكه مستلزم فساد و ظلم نشود و گرنه اخلاقاً مىشود كار زشت اما ماداميكه خوشىطلبى و راحتىطلبى به ظلم و فساد منجر نشود خوب است زيرا خوشى ذاتاً خوب است و عقلاً خوب است اما در همان حد اقتضاء يعنى مشروط به اينكه به ظلم و فساد منتهى نشود و در همين موارد كه منتهى به ظلم و فساد نمىشود ذاتاً خوب است اما هر خوبى ذاتى خوبى اخلاقى به معنى اخص كلمه نيست خوبى اخلاقى به معنى اخص يعنى فضيلت مثلاً كسيكه هميشه دنبال منافع شخصى خودش است اما به ديگران آزار نمىرساند و به كسى ظلم نمىكند از آن جهت كه بفكر نفع شخصى خودش است كار خوب و عاقلانهاى مىكند اما نمىگويند انسان با فضيلتى است كه دنبال منافع شخصى خودش است