داروين 1809 - 1882:
جالب توجه اينكه مكينتاش در ابتداء طرفدار مكتب اصالت فايده بود ولى در نهايت
به اصالت فضيلتىها، گرويد و معتقد به حسّ اخلاقى شد و حتى داروين را هم معتقد به
حسّ اخلاقى نمود با آنكه حسّ اخلاقى و نوع دوستى دقيقاً با نظريه تنازع بقاء در
تناقض است زيرا «انتخاب طبيعى و تنازع بقاء» بر تنازع ميان افراد يك نوع مبتنى است
كه هر فرد در يك نوع بخاطر بقاء خود و نفع شخصى خود به كشتن و نابود كردن همنوعان
خود اقدام مىكند در نتيجه نظريه حسّاخلاقى با نظريه تكامل داروين دقيقاً در تناقض
است.