بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید اما اينكه چه غذائى لذيذ و يا لذيذتر است و كدام معاملهاى نفع و سود بيشتر دارد آنرا بايد از طريق حواس تحقيق كرد و به آن رسيد در هر حال عقل گرا هميشه به «اصول كلى عقلى» استناد مىكند اما موضوع و مصداق آنرا چه بسا از طريق حس و تجربه بايد پيدا كرد و نياز به تحقيق، استدلال و جمع بندى دارد اينكه وارنوك مىگويد «شهودگرا موضوع اخلاق را سراسر بديهى و غير قابل بحث مىداند» دروغ محض و گفتارى بدون مطالعه كافى درباره عقل گرايان شهودى است و وارنوك حرف آنها را اصلاً نفهميده و نيز اين گفته وارنوك كه عقل گرائى شهودى درباره معنى اصطلاحات اخلاق (مثلا خوبى و بدى اخلاقى و عدالت و ظلم) و مبناى آنها هيچ نمىتواند بگويد نيز بر اثر كمبود مطالعه و فكرش است و ما در ضمن «مباحث گذشته كتاب»، در مقدمه و متن اين كتاب بطور مفصل هم درباره معنى اصطلاحات اخلاقى و هم مبناى احكام اخلاقى مفصلاً صحبت كرديم و كسى كه طالب آنها است بايد به آن قسمتهاى گذشته اين كتاب مراجعه كند.و نيز جواب اين گفته وارنوك را كه عقل گرايان شهودى نمىتوانند «بيان كنند چرا اصول اخلاق اين مقدار اهميت دارد» را هم بيان كرديم كه ملاحظه نفع و حقوق طبيعى كه عقل (و عدالت) به مراعات آنها سفارش مىكند و يك انسان عاقل رفتار خود را بر اساس آنها تنظيم مىكند نه تنها پايه و اساس رفتار هر عاقلى است بلكه اصول و زير بناء حقوق و قوانين و عدالت، و نظام جامعه است و بنتام و گروتيوس توضيحات لازم را دادهاند چطور ممكن است يك انسانى همچون وارنوك كه تحصيلات دانشگاهى هم ظاهراً دارد مىتواند اين اصول را در رفتار انسان انكار كند اصولى را كه هيچ عاقلى قادر به انكار آنها نيست «خوبى نفع» و «حقانيت حقوق طبيعى» و اگر هم از روى جهل ظاهراً انكار و يا شك كند عملاً بر اساس آنها در مواردى مجبور است رفتار كند تا بتواند لااقل زندگى خوشى و بى دردسر داشته باشد.