سقراط:
- و در قرون باستان تنها مىماند سقراط كه هم فيلسوف خاص اخلاق و هم معلم و در رفتارش نيز مجسمه اخلاق بود و بطور جدى به اصول اخلاق پايبند و تا سر حد جان در عمل به اصول اخلاقى، ايستاد.سقراط بر خلاف شاگردش يعنى افلاطون كه ذهن گرا است و برخلاف شاگرد شاگردش يعنى ارسطو كه حسّگرا است اما سقراط فيلسوفى كاملاً واقع گرا است آنطور كه در بحث با ته تتوس گفته هم تصورات شهودى درونى همچون شناخت هستى و همانندى و ناهمانندى ميان تصورات را قبول دارد هم تصورات حس خارجى همچون احساس صدا و گرما و سرما و رنگها و را قبول دارد و همچون جان لاك به هر دو مبدأ شناخت درونى و بيرونى معتقد است.سقراط در گفتمان مهمانى روشن كرد كه عدالت و خوبى اخلاقى نه در عمل طبيعى مثل خوردن يا آشاميدن يا خوابيدن و يا راه رفتن و بطور كلى حتى در لذت بردن نيز تعريف نمىشود بلكه در چگونگى عمل است و اينكه هر عملى اگر عقلاً در جاى خودش انجام گيرد و بجا باشد (يعنى در چهارچوب حقوق طبيعى باشد) عادلانه و خوب است و اگر عقلاً نابجا باشد زشت و اخلاقاً بد است (همچون زيبائى در نقاشى كه نه در رنگ قرمز يا سبز و ي است بكله در چگونه واقع شدن آنها است كه هر رنگى در جاى مناسب خودش واقع شود و هر نقطه و خطى در جاى مناسب خودش رسم شده باشد) محبت كردن و تشويق در مقابل عمل عاقلانه و نيكوكارى، رفتارى بجا است و در مقابل اذيت كردن و تجاوز به حقوق طبيعى ديگران، عملى نابجا است و و در سخنرانىهاى دفاعيه و پس از آن براى مردم و شاگردانش روشن كرد كه هدف يك انسان كاملاً عاقل، در زندگى، زندگى كردن بر اصول اخلاق و رفتارهاى كاملاً عاقلانه و بجا است نه بدست آوردن تنها لذت و خوشى بهر قيمتى كه تمام شود گرچه به ضرر ديگران و يا با فساد و تباهى همراه باشد.