انتى تنس و ديو جانس از كلبيون: - فلسفه اخلاق از دیدگاه مکاتب قدیم و جدید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق از دیدگاه مکاتب قدیم و جدید - نسخه متنی

سید محمدرضا علوی سرشکی‏، محمد سلیمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید






















انتى تنس و ديو جانس از كلبيون:


انتى تنس شاگرد سقراط و ديو جانس شاگرد انتى تنس از ساده زيستن سقراط و گفتارش

درباره هماهنگى با نظام طبيعت برداشتى خطا كردند و خيال كردند هر چه ساده‏تر زندگى

كردن و حتى همچون حيوانات زيستن، بهتر است البته فساد جوامع و ستمگرى زمامداران

آنها و به ابتذال كشيدن حكومت‏هاى انتخابى با تبليغات خلاف واقع و افراط در

رياست‏طلبى كانديداى زمامدارى و نيز در دور شدن انتى تنس و شاگردش ديو جانس از

حكومت و جامعه سياسى و حتى از خانواده و روى آوردن به زندگى در نهايت ساده و بى

آلايش و حتى حيوانى همچون سگان بى تأثير نبود اما اشتباه آنان در برداشت از هماهنگى

با نظام طبيعت بود كه نظام طبيعت انسانى را با نظام طبيعت حيوانات اشتباه گرفتند

 گفتيم كه حيوانات چون داراى عقل نيستند حتى در آنهائى كه داراى خانواده‏اند و

زندگى اجتماعى دارند همچون پرندگان و مورچگان و زنبور عسل و بر اساس دانش غريزى

و رفتارى غريزى آنرا اداره مى‏كنند و لذا ترقى علمى و صنعتى و فرهنگى و غيره در

آنها نيست علاوه بر آنكه بدن آنها با محيط بطور طبيعى هماهنگ است و نياز به

لباس و غيره ندارند اما انسان علاوه بر آنكه همچون بسيارى از حيوانات داراى

زندگى خانوادگى است و جداى از خانواده زندگى كردن خلاف طبيعت آن است بلكه بخاطر

داشتن عقل و نداشتن علوم غريزى نيازمند هماهنگى عاقلانه به همديگر و وجود نظامى

سياسى است كه زندگى اجتماعى آنرا نظم و تحكيم بخشد و نه مى‏خواهد و نه در طبيعت

افراد انسانى است كه همچون بعضى از حيوانات بطور انفرادى زندگى كند حتى ديوجانس

هم كه نهايت سعى خود را كرد چنين زندگى كند باز در واقع وابسته و انگل زندگى

اجتماعى مردم اطراف خود بود كه خوراك براى او مى‏آوردند و با زندگى كردن در شهر

با شاگردانش گفتمان مى‏كرد و با زندگى در شهر از خطر درندگان و غيره محفوظ

مى‏ماند يعنى حتى ديوجانس هم با داشتن طبيعت انسانى نمى‏توانست كاملاً همچون

حيوانات زندگى كند و غافل از اين بود كه زندگى انگلى، خود خلاف اخلاق انسانى

است.

/ 100