ويژگى هاى معرفت دينى - درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمدتقی فعالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














































































































































































































ويژگى هاى معرفت دينى

معرفت دينى ويژگى هايى متمايز از ديگر معارف از جمله معرفت علمى دارد; بدين شرح:

يك: اولينِ آنها اختلاف در روش است. روش علم، تجربه و مشاهده است. مراد از تجربه، تجربه درونىِ عارف نيست، بلكه در علمْ تجربه همگانىِ عينىِ (obgectivity) قابلِ تكرار، به عنوان روشى مقبول مورد نظر است. با توجه به اين نكته كه در اينجا روش داورى مدّنظر قرار مى گيرد. پس علم به عنوان علم تجربى (science) تكروشى است. امّا در دين بر حسب نوع و سنخ گزاره هاى دينى، روش ها متفاوت و متعددند. روش ارزيابى و كشف صحّتِ لوكان فيهما آلهة الا الله لفسدتا. (انبياء/ 22) روش عقلانى است. روش ارزيابى و كشف صحّتِ غلبت الرّوم فى ادنى الارض (روم/ 2) يا اين كه ذبيح الله، اسماعيل(عليه السلام)است ـ يا اسحق(عليه السلام)ـ روش تاريخى است. روش ارزيابى و كشف صحّتِ الا بذكرالله تطمئن القلوب (رعد/ 18) روش شهودى و عرفانى است. روش ارزيابى و كشف صحّتِ وامسحوا برؤسكم وارجلكم الى الكعبين (مائده/ 6) روش تعبّدى و مراجعه به نصوص وحيانى است ـ هرچند شايد اين، روش مستقلى نباشد، و نهايتاً فكسونا العظام لحماً (مؤمنون/ 14) را با روش علمى مى توان ارزيابى و ارزش گذارى كرد. بنابراين شيوه ها و متد ارزيابى و داورى در معارف دينى، بر اساس نوع باورها و معارف دينى متنوّعند. برخلاف علوم تجربى كه تنها از طريق مشاهده و آزمون حسّى تأييد، ردّ يا تعديل مى شوند، يا معرفت هاى فلسفى كه فقط از طريق استدلال و تعقل محض ـ و در برخى نحله ها و مشرب ها نظير مشرب اشراقيون، با استدلال و ذوق ـ ارزيابى مى شوند.

دو: متعلق معرفت دينى، دين ـ در يك ديدگاه ـ است. امّا حوزه معارف علمى، طبيعت و قلمرو فلسفه كلّ هستى و مطلق وجود است.

سه: مسائل دينى عمدتاً در حوزه هويتِ متشخّصِ (personal selfhoood)انسانى مطرح مى شوند; نه محدوده غيرشخصى و مستقل از انسان كه خاصّ پژوهش هاى علمى است.

چهار: دين حاوى برخى گزاره هاى علمى است و بنابراين روش داورى در برخى از باورهاى دينى روش علمى و تجربى خواهد بود; امّا علم آبستن هيچ باور دينى نيست.

پنج: امور دينى به غايتْ نظر دارد و نوعى همدلىِ شخصى را مى طلبد كه با رهيافت عينىِ فارغ البال اهل علم بسيار متفاوت است. علم خصوصاً از زمان گاليله به بعد مسأله غايت را كنار نهاد، و تبيين غايت شناختى (teleological explanation) جاى خود را به تبيين توصيفى (descriptive explanation) داد. گاليله نمى پرسيد چرا اشيا سقوط مى كنند، بلكه سؤال مى كرد چگونه. او با تأثيرپذيرى از آثار كپرنيك و كِپلر در قرن هفده، مسيرعلم را عوض كرد و با تأكيد رهبرد رياضى را با آزمايشگرى تلفيق كرد و به حق بنيانگذار علم جديد نام گرفت.

شش: معارف دينى هم مشتمل بر هست ها و نيست ها است و هم بايدها و نبايدها; يعنى دين هم جنبه توصيفى دارد، و هم بُعد هنجارى; ولى علم جديد تنها به امور توصيفى مى پردازد.

هفت: هدف فلسفه ارائه تفسيرى و تصويرى از كل هستى است. هدف علم پيش بينى امور در آينده و كنترل هرچه بيشتر و بهتر طبيعت مى باشد. و هدف دين در يك جمله هدايت نوع بشر است.

اين بود برخى از ويژگى هاى معرفت دينى. شايد با تمرين و دقت بتوان امتيازها و خصيصه هاى ديگرى را به سرمايه هاى معرفتى خود افزود.

/ 136