نظريه وجود ذهنى - درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمدتقی فعالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














































































































































































































نظريه وجود ذهنى

برخى از فلاسفه اسلامى با طرح مسأله وجود ذهنى، اثبات ارزشمندى علوم و ادراكات انسان را نشانه گرفته اند; به تعبير ديگر وجود ذهنى، ديدگاهى است كه شكاف ميان ذهن و عين را پر كرده ميان آن دو مى ايستد. ماهيت علم، عبارت است از حضور ماهيت معلوم نزد عالم. ماهيت را دو وجود است: وجود خارجى و وجود ذهنى. آنچه متفاوت است وجودها است، ولى ماهيت در هر دو موطن چه ذهن و چه خارج يكى است. از اين رو رابطه ذهن و خارج، رابطه اى ماهوى است و تنها با اين رابطه است كه انسان مى تواند از واقع بينى و كشف واقع دم زده و بگويد استعداد كشف واقعيات خارجى را دارا است. اگر اين پل و معبر از انسان گرفته شود، راه علم بر انسان بسته خواهد شد و علم يكباره به جهل مبدل مى گردد. چنين فرضيه اى است كه تئورى مطابقت را واقع بينانه كرده بر پيش فرض آن صحه مى گذارد.

ماهيات، حدود وجودند. از سوى ديگر، اگر پل ارتباطى ميان ذهن و عين ماهيات است، پس انسان تنها مى تواند حدود اشيا را شناسايى كند. اما آيا انسان به اصل و متن وجود ـ و نه حد آن ـ دسترسى دارد؟ به ديگر سخن، نظريه وجود ذهنى ما را تا حدود خارجى و تا آستانه ورود به متن هستى پيش مى برد، اما از درون خانه خبر نمى دهد; آيا ما راهى بدرون خانه داريم؟ حكماى اسلامى با تيزبينى و دورانديشى، روزنه اى به درون خانه گشوده اند و آن نگريستن از بلنداى علم حضورى است. انسان از طريق علم حضورى، با متن هستى رو در رو مى شود. تنها با يافتن و نه دانستن است كه انسان به متن خارج راه مى يابد. بنابراين علم حضورى، كليد حل بسيارى از معماها است; على رغم آن كه در فلسفه جايگاهى درخور نيافته است.

حاصل كلام اين كه حكماى اسلامى با ارائه تئورى بداهت مشكل ملاك را پاسخ گفته اند. آنها همچنين با طرح وجود ذهنى و علم حضورى خواسته اند گره دستيابى به واقع را بگشايند.

/ 136