<span class="p_h1">&#64831;</span> شگفتي هاي قرآن كريم2 <span class="p_h1">&#64830;</span> - شگفتی های قرآن کریم (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شگفتی های قرآن کریم (2) - نسخه متنی

گری میلر؛ ترجمه: حامد دردشتیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

﴿ شگفتي هاي قرآن كريم2


اظهار نظر يك غربي تازه مسلمان پيرامون شگفتيهاي قرآن کريم

پروفسور گري ميلر
استاد دانشگاه تورنتو
مترجم: حامد دردشتيان

اين‌ حقيقت‌ كه‌ قرآن‌ كريم‌ معجزه‌جاويد و اثبات‌كننده‌ حقانيت‌ و اصالت‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ است‌، مستلزم‌ نو به‌ نوبودن‌ ميوه‌ اعجاز اين‌ شجره‌ طيبه‌ است‌. اساساً، معجزه‌ چيزي‌ است‌ كه‌ اثبات‌آن‌ هرگز محتاج‌ دفاع‌ متعصبانه‌ نبوده‌، ولي‌ نيازمند استدلال‌ و برهان‌ مبين‌است‌، آن‌هم‌ از موضعي‌ در نهايت‌ متانت‌ و تحمل‌، چرا كه‌ آن‌ كتاب‌، خود مبين‌است‌، به‌ منظور تبيين‌ حقيقت‌ آمد، و لذا نيازي‌ به‌ دست‌ و پا زدن‌هاي‌ ما و...ندارد.


منطبق‌ بر سيرة‌ قرآن‌ عزيز، كه‌ خود به‌ طرح‌ انواع‌ اتهامات‌عليه‌ خود، پيامبر، واسطه‌ انتقال‌ پيام‌ و... مي‌پردازد و با نهايت‌ متانت‌ و قوي‌ترين‌استدلال‌ پاسخگو مي‌شود، ما خود را مجاز به‌ محاجه‌، گفتمان‌ قرآني‌ و پاسخ‌ به‌اتهاماتي‌ نظير دروغگويي‌ نسبت‌ به‌ پيامبر گرانقدر اسلام‌ مي‌بينيم‌.


زيبايي‌ مقاله‌ ذيل‌ فقط‌ محدود به‌ اين‌ نمي‌شود كه‌ هر دو بعدبه‌روز بودن‌ اعجاز قرآن‌، و نيز دفاع‌ از پيامبر اكرم‌ (ص‌) و قرآن‌ كريم‌ رامشتمل‌ مي‌شود، بلكه‌ حلاوت‌ كشف‌ ابعاد شگرفي‌ از اعجاز قرآن‌ كه‌ فقط‌ در زمان‌حال‌ خود را عيان‌ ساخته‌ و نيز دفاع‌ بسيار منطقي‌ و مجاب‌كننده‌ يك‌ تازه‌مسلمان‌ نوانديش‌ غربي‌ را نيز درپي‌ دارد.


مضافاً، از آنجا كه‌ اين‌ مقاله‌ محصول‌كاوش‌ بخش‌ اينترنت‌ هفته‌نامه‌ گلستان‌ قرآن‌ در آن‌ شبكه‌ جهاني‌ است‌،خدمتگزاران‌ قرآني‌ را به‌ شناخت‌ و تأمل‌ افزونتر به‌ ماهيت‌ پديده‌ سرنوشت‌سازاينترنتي‌ و نقش‌ بي‌بديلي‌ كه‌ مي‌تواند در تبليغ‌ و ترويج‌ معارف‌ قرآن‌ با زبان‌و جلوه‌هاي‌ به‌روز آن‌ ايفا كند، رهنمون‌ مي‌شود.


به‌ دليل‌ حساسيت‌ موضوع‌ مربوط‌ به‌ قرآن‌،در ترجمه‌ اين‌ مقاله‌ از روش‌ ترجمه‌ مطلق‌ اجتناب‌، و سعي‌ شده‌ تأكيدهاي‌نويسنده‌ (كه‌ در ترجمه‌ از زبان‌ انگليسي‌ به‌ فارسي‌ معمولاً براي‌ رواني‌ مطلب‌تغيير مي‌يابد) حتي‌المقدور حفظ‌ شود؛ اگرچه‌ دقت‌ و زحمت‌ بيشتر خواننده‌ را برمي‌انگيزد.بديهي‌ است‌ انتشار اين‌ مقاله‌ به‌ معناي‌ عاري‌ بودن‌ آن‌ از برخي‌ خطاهاي‌ جزئي‌احتمالي‌ نيست‌.نخستين بخش از اين تحقيق ارزشمند در شماره 78 به نظرتان رسيد وادامه اش را علاوه بر اين شماره در شماره هاي بعدي مي‌ خوانيد.


همچنان كه در مثال ذيل تبيين شده ،اين نوعي از ان چيزي است كه به نظر مي‌رسد امروزه مسلمانان به طور گسترده اي – اگرچه مستمر – از ان غفلت مي‌كنند. چندسال‌ قبل‌، گروهي‌ در رياض‌، پايتخت‌ عربستان‌ سعودي‌، همه‌ آياتي‌ را كه‌ در قرآن‌پيرامون‌ جنين‌شناسي‌ وجود دارد جمع‌آوري‌ كردند. آنها گفتند: «اين‌ همه‌ آن‌ چيزي‌است‌ كه‌ قرآن‌ در اين‌ خصوص‌ گفته‌. آيا حقيقت‌ دارد؟» در واقع‌ آنان‌ به‌ توصيه‌ قرآن‌ عمل‌كردند: «از انسان‌هايي‌ كه‌ مي‌دانند بپرسيد». آنها يك‌ غيرمسلمان‌ كه‌ استاد جنين‌شناسي‌ (Embryology)در دانشگاه‌ تورنتو بود را برگزيدند ،‌نام وي كيث مور است. وي‌ كه‌ مؤلف‌ كتاب‌هاي‌مرجع‌ در جنين‌شناسي‌ و يك‌ متخصص‌ جهاني‌ در اين‌ زمينه‌ است‌ به‌ رياض‌ دعوت‌شد. به‌ او گفتند: «اين‌ چيزي‌ است‌ كه‌ قرآن‌ در خصوص‌ تخصص‌ شما گفته‌ است‌. آياحقيقت‌ دارد؟ در اين‌ مورد چه‌ چيزي‌ مي‌توانيد به‌ ما بگوييد؟». اگر چه‌ او دررياض‌ بود، هر كمكي‌ كه‌ براي‌ ترجمه‌ نياز داشت‌ و هر همكاري‌ كه‌ تقاضا مي‌كرددر اختيارش‌ گذاشتند و او، از آنچه‌ يافت‌ چنان‌ شگفت‌زده‌ شد كه‌ كتاب‌ مرجعش‌ رااصلاح‌ كرد و در چاپ‌ دوم‌ يكي‌ از كتاب‌هايش‌، موسوم‌ به‌ «قبل‌ از اينكه‌ متولدشويم‌» در قسمت‌ دوم‌ درباره‌ تاريخ‌ جنين‌شناسي‌، مطالب‌ جديدي‌ را كه‌ در قرآن‌يافته‌ بود به‌ آن‌ افزود.


اين‌ نكته‌ آشكار مي‌سازد كه‌ قرآن‌ جلوتراز زمانش‌ بود و به‌ اين‌ دليل‌ قرآن‌باوران‌ چيزهايي‌ مي‌دانند كه‌ ديگران‌ نمي‌دانند.


من‌ مصاحبه‌ جالبي‌ براي‌ يك‌ برنامه‌تلويزيوني‌ با دكتر كيث‌ مور داشتم‌، كه‌ به‌ وسيله‌ اسلايد و نظاير آن‌ مصور شده‌بود. او خاطرنشان‌ ساخت‌ برخي‌ از مطالبي‌ كه‌ قرآن‌ درباره‌ جنين‌ بيان‌ كرده‌ تاسي‌سال‌ قبل‌ ناشناخته‌ بوده‌ است‌. او گفت‌ مشخصاً توصيف‌ قرآن‌ از وجود اوليه‌انسان‌ به‌ مثابه‌ يك‌ «زالو- شبيه‌ لخته‌» (سوره‌ علق‌ 96 - آيه‌ 2) براي‌ اوجديد بود. اما هنگامي‌ كه‌ آن‌ را به‌طور دقيق‌ بررسي‌ كرد، دريافت‌ كه‌ اين‌توصيف‌ درست‌ است‌ و چنين‌ بود كه‌ آن‌ را به‌ كتابش‌ افزود.


او گفت‌: «پيش‌ از اين‌ چنين‌ تصوري‌ ازجنين‌ نداشتم‌». او به‌ گروه‌ جانورشناسي‌ مراجعه‌ و تقاضاي‌ تصويري‌ از زالو كردو هنگامي‌ كه‌ دريافت‌ زالو دقيقاً شبيه‌ نطفه‌ انساني‌ است‌، تصميم‌ گرفت‌ هردوي‌اين‌ تصاوير را به‌ يكي‌ از كتاب‌هاي‌ درسي‌ خويش‌ بيفزايد.


دكتر مور همچنين‌ كتابي‌ در زمينه‌ جنين‌شناسي‌باليني‌ نگاشت‌ و هنگامي‌ كه‌ يافته‌هاي‌ خود را در تورنتو منتشر كرد، غوغايي‌ دركانادا برپا شد و ديدگاههاي‌ او به‌ صفحه‌ اول‌ برخي‌ از روزنامه‌هاي‌ سراسركانادا و برخي‌ تيترهاي‌ اخبار شبكه‌هاي‌ راديويي‌ و تلويزيوني‌ راه‌ يافت‌.


يك‌ گزارشگر روزنامه‌ از پروفسور مورپرسيد: «شما فكر نمي‌كنيد عرب‌ها درباره‌ ظهور جنين‌ و چگونگي‌ تغيير و رشد آن‌اطلاع‌ داشتند؟ البته‌ امكان‌ دارد در آنجا دانشمندي‌ نبوده‌ ،اما شايد آنها برخي‌چيزها را خودشان‌ به‌ طور ساده‌ كالبدشكافي‌ كرده‌اند، مثلاً افرادي‌ را مثله‌كرده‌ و اين‌ چيزها را آزمايش‌ كرده‌اند».


پروفسور بلافاصله‌ به‌طور كنايه‌آميزي‌اشاره‌ كرد كه‌ نكته‌اي‌ بسيار مهم‌- يعني‌ اينكه‌ همه‌ اسلايدهاي‌ جنين‌ اوليه‌(نطفه‌) كه‌ در فيلم‌ نشان‌ داده‌ شده‌، از تصاوير ميكروسكوپ‌ تهيه‌ شده‌اند- راناديده‌ گرفته‌ است‌. او گفت‌: «مسأله‌ اين‌ نيست‌ كه‌ شخصي‌ سعي‌ كرده‌ باشد درچهارده‌ قرن‌ قبل‌ در جنين‌شناسي‌ به‌ كشفياتي‌ برسد، آنها حتي‌ نمي‌توانسته‌اندآن‌ را ببينند!»


تمام‌ توصيفات‌ قرآن‌ در خصوص‌ جنين‌،مربوط‌ به‌ زماني‌ است‌ كه‌ آن‌چنان‌ كوچك‌ است‌ كه‌ قابل‌ ديدن‌ توسط‌ چشم‌ نيست‌،لذا شخص‌ براي‌ ديدن‌ آن‌ به‌ ميكروسكوپ‌ نيازمند است‌. در حالي‌كه‌ سابقه‌ اختراع‌ميكروسكوپ‌ به‌ حدود كمي‌ بيش‌ از دويست‌ سال‌ قبل‌ مي‌رسد. دكتر مور با همان‌ لحن‌كنايه‌آميز افزود: «شايد در چهارده‌ قرن‌ پيش‌ شخصي‌ مخفيانه‌ يك‌ ميكروسكوپ‌ داشته‌و چنين‌ تحقيقاتي‌ را انجام‌ داده‌ كه‌ در هيچ‌ جاي‌ آن‌ اشتباهي‌ ديده‌ نمي‌شود وپس‌ از اينكه‌ به‌ طريقي‌ يافته‌هاي‌ خود را به‌ حضرت‌ محمد(ص‌) آموزش‌ داده‌ و وي‌را قانع‌ ساخته‌ تا اين‌ اطلاعات‌ را در كتابش‌ بگنجاند، تجهيزات‌ را از بين‌ برده‌است‌!


و اين‌، باوركردني‌ نيست‌. مگر اينكه‌براي‌ آن‌ استنادات‌ و براهيني‌ اقامه‌ كنيد، وگرنه‌ يك‌ نظريه‌ مضحك‌قلمداد مي‌شود.» ، و سپس‌ هنگامي‌ كه‌ از وي‌ سؤال‌ شد كه‌ وجود اين‌ اطلاعات‌ درقرآن‌ را چگونه‌ توضيح‌ مي‌دهيد؟ در جواب‌ گفت‌: «اين‌ فقط‌ مي‌تواند وحي‌ الهي‌باشد»!


اگرچه‌ نمونه‌ فوق‌الذكر از انطباق‌اطلاعات‌ پژوهش‌ بشري‌ با قرآن‌ توسط‌ يك‌ غيرمسلمان‌ انجام‌ شده‌، از آنجايي‌ كه‌وي‌ از دانشمندان‌ مبرز در موضوع‌ مورد تحقيق‌ بوده‌، اين‌ كشف‌ تاكنون‌ معتبرمانده‌ است‌. اگر يك‌ انسان‌ عادي‌ ادعا مي‌كرد آنچه‌ قرآن‌ درباره‌ جنين‌شناسي‌بيان‌ كرده‌ صحيح‌ است‌، كسي‌ الزامي‌ به‌ پذيرفتن‌ ديدگاه‌ وي‌ نداشت‌.


قرآن كريم به خط نسخ قطع رحلي كوچك 745 قمري


مارشال‌ جانسون‌، يكي‌ از همكاران‌پروفسور مور در دانشگاه‌ تورنتو كه‌ مطالعات‌ گسترده‌اي‌ پيرامون‌ زمين‌شناسي‌داشته‌، بسيار مجذوب‌ اين‌ واقعه‌، كه‌ آنچه‌ در قرآن‌ درباره‌ جنين‌شناسي‌ وجوددارد، درست‌ از آب‌ درآمده‌، از مسلمانان‌ خواست‌ آنچه‌ در قرآن‌ پيرامون‌ تخصص‌وي‌ وجود دارد را برايش‌ استخراج‌ و گردآوري‌ كنند. اين‌ بار نيز مردم‌ از يافته‌هاشگفت‌زده‌ شدند.


براي‌ نيل‌ به‌ مقصود اين‌ بحث‌، همين‌كافي‌ است‌ كه‌ قرآن‌ درحالي‌كه‌ عبارات‌ موجز و واضحي‌ درباره‌ موضوعات‌ مختلف‌دارد، به‌طور توأمان‌ خواننده‌ را به‌ تحقيق‌ در مورد صحت‌ اين‌ عبارات‌، به‌وسيله‌تحقيق‌ توسط‌ پژوهشگران‌ ذيربط‌، توصيه‌ مي‌كند. و همان‌گونه‌ كه‌ قرآن‌ بيان‌كرده‌ به‌ وضوح‌ صحت‌ آن‌ معلوم‌ شده‌ است‌.


بي‌ترديد در قرآن‌ نگرشي‌ هست‌ كه‌ درجاهاي‌ ديگر يافت‌ نمي‌شود و اين‌ نكته‌ جالب‌ است‌ كه‌ چگونه‌ قرآن‌ زماني‌ كه‌اطلاعاتي‌ را در اختيار قرار مي‌دهد، اغلب‌ به‌ خواننده‌ مي‌گويد: «قبلاً اين‌ رانمي‌دانستيد.» به‌ راستي‌ هيچ‌ كتاب‌ و نوشته‌ مقدسي‌ نداريم‌ كه‌ چنين‌ ادعايي‌را مطرح‌ كند. همه‌ نوشته‌هاي‌ كهن‌ و كتاب‌هاي‌ مذهبي‌ موجود كه‌ اطلاعات‌ زيادي‌به‌ دست‌ مي‌دهند، همواره‌ مبداء و مأخذ اطلاعاتشان‌ را تبيين‌ مي‌كنند.


مثلاً وقتي‌ تورات‌ به‌ بحث‌ در خصوص‌تاريخ‌ كهن‌ مي‌پردازد، بيان‌ مي‌كند كه‌ فلان‌ پادشاه‌ در كجا مي‌زيست‌ و آن‌ديگري‌ با وي‌ در يك‌ نبرد معين‌ جنگيد و ديگري‌ نيز داراي‌ پسراني‌ بود و نظايرآن‌ و همواره‌ تصريح‌ شده‌ كه‌ اگر خواهان‌ اطلاعات‌ بيشتري‌ هستيد بايد اين‌ كتاب‌يا آن‌ مرجع‌ را بخوانيد.


حال‌ آنكه‌ قرآن‌ اطلاعاتي‌ را در اختيارخوانندگان‌ مي‌گذارد و خاطرنشان‌ مي‌كند كه‌ اين‌ اطلاعات‌ چيزهاي‌ جديدي‌ است‌ والبته‌ همواره‌ به‌ تحقيق‌ در مورد اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ و كشف‌ صحت‌ آنها نيزتوصيه شده‌ است‌. جالب‌ اينكه‌ اين‌ مفهوم‌ هرگز توسط‌ غيرمسلمانان‌ چهارده‌ قرن‌پيش‌ مورد چالش‌ واقع‌ نشده‌ و آن‌ گروه‌ از اهالي‌ مكه‌ كه‌ با مسلمانان‌ اختلاف‌نظر داشتند و در زمان‌هاي‌ بعدي‌ آيات‌ را شنيدند، تاكنون‌ هرگز لب‌ به‌ سخن‌نگشوده‌اند تا بگويند آنچه‌ در قرآن‌ آمده‌، جديد نيست‌ و مي‌دانند كه‌ حضرت‌محمد(ص‌) آن‌ مطالب‌ را از كجا آورده‌ است‌.


آنها هرگز نتوانستند در خصوص‌ صحت‌ادعايشان‌ هماوردطلبي‌ كنند، زيراقرآن‌ واقعاً جديد بود! در تأييد توصيه‌ قرآن‌ مبني‌ بر تحقيق‌ نسبت‌ به‌ اطلاعات‌مطرح‌ شده‌ در آن‌، عمربن‌ خطاب‌ در هنگام‌ خلافت‌ خود گروهي‌ از مردان‌ را برگزيدو مأمور يافتن‌ سد ذوالقرنين‌ كرد. قبل‌ از نزول‌ قرآن‌، اعراب‌ درباره‌ اين‌ سدهرگز چيزي‌ نشنيده‌ بودند، اما چون‌ قرآن‌ آن‌ را توصيف‌ كرد، كنجكاو به‌ كشف‌ آن‌شدند و دريافتند در منطقه‌اي‌ موسوم‌ به‌ دوربند در اتحاد شوروي‌ (سابق‌) وجوددارد.


در اينجا بايد تأكيد كرد بيان‌ قرآن‌درباره‌ چيزهاي‌ بسياري‌ صحيح‌ است‌، اما هميشه‌ صحت‌ مطالب‌ يك‌ كتاب‌ به‌ معناي‌تأييد وحي‌ الهي‌ بودن‌ آن‌ نيست‌. مثلاً كتاب‌ راهنماي‌ تلفن‌ تمام‌ اطلاعاتش‌صحيح‌ است‌، اما اين‌ نكته‌ بدان‌ معنا نيست‌ كه‌ از جانب‌ خدا نازل‌ شده‌ است‌.مسأله‌ واقعي‌ در آن‌ است‌ كه‌ بايد دلايلي‌ از منبع‌ اطلاعات‌ قرآن‌ اقامه‌ كند.هيچ‌كس‌ نمي‌تواند بدون‌ مدارك‌ كافي‌ به‌ آساني‌ منكر اصالت‌ قرآن‌ شود. به‌راستي‌، اگر كسي‌ يك‌ اشتباه‌ يافت‌، حق‌ دارد از آن‌ سلب‌ صلاحيت‌ كند. اين‌دقيقاً همان‌ چيزي‌ است‌ كه‌ قرآن‌ انسان‌ را به‌ آن‌ ترغيب‌ مي‌كند.


زماني‌، پس‌ از ارائه‌ درسي‌ در آفريقاي‌جنوبي‌، مردي‌ به‌ سراغم‌ آمد ، او در خصوص‌ گفته‌ام‌ بسيار عصبي‌ بود و ادعا كرد:«امشب‌ به‌ خانه‌ مي‌روم‌ و يك‌ اشتباه‌ در قرآن‌ مي‌يابم‌» و من‌ گفتم‌: «اين‌كار عاقلانه‌ترين‌ چيزي است كه شما گفته ايد. »كه‌ نسبت‌ به‌ اصالت‌ قرآن‌ شك‌دارند ، نياز به اتخاذ آن دارند. زيرا قرآن‌ خود چنين‌ چالشي‌ را تشويق‌ كرده‌است‌.


پس‌ از پذيرش‌ اين‌ مبارزه‌طلبي‌ قرآن‌ وكشف‌ اينكه‌ تمام‌ مطالبش‌ حقيقت‌ دارد، مردمان‌ از آنجا كه‌ نمي‌توانند صحت‌مطالب‌ آن‌ را مردود اعلام‌ كنند، لاجرم‌ به‌ آن‌ معتقد خواهند شد. اصولاً، قرآن‌خود منزلت‌ خويش‌ را كسب‌ كرده‌، زيرا مخالفانش‌ صحت‌ آن‌ را به‌ اثبات‌ مي‌رسانند.


يك‌ واقعيت‌ اساسي‌ درباره‌ اصالت‌ قرآن‌كه‌ به‌ اندازه‌ كافي‌ مورد بحث‌ قرار نگرفته‌، اين‌ است‌ كه‌ صرف‌ ناتواني‌ فرد دراينكه‌ شخصاً پديده‌اي‌ را تشريح‌ كند، او را ملزم‌ به‌ قبول‌ وجود اين‌ پديده‌،يا قبول‌ توضيح‌ ديگران‌ از آن‌ نمي‌كند. يعني‌ به‌ صرف‌ اينكه‌ شخصي‌ قادر به‌تشريح‌ چيزي‌ نباشد، به‌ معناي‌ آن‌ نيست‌ كه‌ بايد توضيح‌ ديگران‌ نسبت‌ به‌ آن‌را پذيرا شود، بلكه‌ امتناع‌ شخص‌ از قبول‌ توضيحات‌ ديگران‌، مسؤوليت‌ اثبات‌ ويافتن‌ پاسخ‌ معقول‌ را به‌ خودش‌ باز مي‌گرداند. اين‌ فرضيه‌ عمومي‌، در بسياري‌از مفاهيم‌ زندگي‌ نمايان‌ مي‌شود ولي‌ عجيب‌ترين‌ تناسب‌ را با هماوردطلبي‌ قرآن‌دارد. زيرا شخصي‌ كه‌ بگويد: «آن‌ را باور ندارم‌»، اين‌ مخمصه‌ را براي‌ خودايجاد مي‌كند.


شخص‌ در آغاز امتناع‌، اگر احساس‌ كندساير پاسخ‌ها ناكافي‌ است‌، ملزم‌ خواهد شد كه‌ شخصاً توضيحي‌ بيابد. در واقع‌، دريك‌ آيه‌ قرآن‌ كه‌ من‌ همواره‌ ديده‌ام‌ آن‌ را به‌ زبان‌ انگليسي‌ به‌ غلط‌ترجمه‌ كرده‌اند، الله‌ به‌ انساني‌ اشاره‌ مي‌كند كه‌ به‌ حقيقت‌ توضيح‌ داده‌شده‌ به‌ او گوش‌ فرا داده‌ است‌. اين‌ آيه‌ بيان‌ مي‌كند كه‌ او در وظيفه‌اش‌تنها گذاشته‌ شده‌، زيرا پس‌ از اينكه‌ اين‌ اطلاعات‌ را شنيد، بدون‌ بررسي‌ صحت‌آنچه‌ شنيده‌، آن‌ را ترك‌ كرده‌ است‌. به‌ عبارت‌ ديگر، شخص‌ اگر چيزي‌ را شنيد وآن‌ را بررسي‌ نكرد تا ببيند آيا درست‌ است‌ يا خير، گناهكار است‌.


ادامه دارد



Golestan Quran Weekly, Serial 124, No 80
هفته نامه گلستان قرآن سال چهارم شماره پياپي 124 دوره جديد شماره 80 دوشنبه 26 شهريورماه 1380



/ 1