مقدمهايبر ترجمه قرآن و قرآنهاي مترجم
حسين حائري كرماني كلام الله مجيد؛آخرين كتاب آسماني، منشوري جاوداني و برنامهاي متعالي از مكتبي انسانساز است كه بر حضرت محمد (ع) پيامبر رحمت: «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين»ـ الانبياء 107. آخرين پيام آوران:«ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبيين» ـالاحزاب 40. براي جهانيان:«انهو الا ذكر للعالمين» ـ ص 87. همه مردم: «اناانزلنا عليك الكتاب للناس بالحق» ـ الزمر 41. همه زمانها: «لايأتيهالباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد» ـ فصلت 42. در راستي و عدالت درحد كمال و لا يتغير:«و تمت كلمة ربك صدقاً وعدلا لامبدل لكلماته و هو السميعالعليم» ـ الانعام 115. و در كنف الطاف الهيحفظ خواهد شد: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون» ـ الحجر 9، نازل شدهاست. حضرت رسول اكرم (ع)در انجام رسالت بزرگ و مأموريت خطير، دورانهاي گوناگون و دشواري را بابردباري و استقامت بي مانند سپري فرمود تا با تأييدات الهي بسياري ازمشكلات و موانع بر طرف شد و به پيروزيهاي بزرگي نايل آمد و آيين مقدس دراغلب نقاط شبه جزيره عربستان استقرار يافت و موجب گرايش و گروش گروهگروه افرادي گرديد كه با حقايق دين مبين آشنا ميشدند و با رغبت تماماسلام ميآوردند. آن بزرگوار در نخستين روز محرم سال هفتم هجري با اعزامسفيران و ارسال نامهها براي زمامداران ايران، روم، مصر، حبشه، غسان، شامو يمامه(1)، دعوت جهاني به توحيد و اسلام را آغاز فرمود.اين برنامهمتعاقبا به همه پيشوايان، فرقهها، مذهبها و ملتها تا نزديك چهل مورد ادامهيافت. اغلب فرستادگان افرادي بودند كه با زبان مردم آن سرزمينها آشنا بودند،با گسترش روزافزون اسلام و گروش افرادي كه با زبان وحي آشنا نبودند، ضرورتدرك مفاهيم آيات و فراگيري احكام لزوم ترجمه را محرز ميساخت؛ صحابي خاصسلمان فارسي(2) نخستين كسي است كه با اجازت پيامبر اكرم(ص) بدين مهمپرداخت. انجام اين امر از جهات گوناگون كاري بس خطير و مشكل مينمود، وحيالهي است در اوج اعجاز و نهايت ايجاز قرار دارد، در حد اعلاي فخامت، فصاحتو بلاغت ميباشد در زباني است كه به آن وحي نازل شده است، داراي فسحتو وسعت بي همانندي است؛ كلام خالق متعال است، باز گفتن آن به زبانمخلوق امري است بس دشوار، تفاوت از زمين تا آسمان است، برگرداندن آنبراي هيچ كس در هيچ مكاني و هيچ دوراني آن گونه كه بايد و شايد مقدور وميسر نبوده است، مروري بر ترجمههاي موجود از هر زمان در هر لهجه و زبانبهترين گواه اين مدعاست، كساني كه با ايمان و اخلاص بدين مهم پرداختهاندبا تمام وجود به عجز و ناتواني خويش اذعان كردهاند. افرادي كه دست بهكار ترجمه قرآن ميزنند بايد: 1ـ در زبان عرب تبحركامل داشته باشند. 2ـ صرف و نحو و رمز وراز دقيق آنها را در تمام موارد به خوبي بشناسند و بدانند. 3ـ با اصطلاحها وتعابير خاص و قواعد و قوانين معاني و بيان آشنا باشند. 4ـ تفسيرهاي معتبر رابخوبي بشناسند و نحوه مراجعه و ارتباط و تبادل نظر با اهل فن را بدانند. 5ـ با معارف ديني ومفاهيم عقيدتي، فقهي، احكام، احاديث و اخبار موثق به خوبي آشنا باشند. 6ـ به سوابق تاريخيو منطقه جغرافيايي اديان و پيامبران پيشين و دوران اوليه اسلام آگاهيدقيق داشته باشند. 7ـ در همه موارد بانهايت احتياط امانت را رعايت كنند. 8ـ در بيان عباراتبا به كار بردن واژههاي مناسب در ساختاري جالب عظمت و شكوه اصل را حفظكنند تا جملهها مبهم و سست و بي روح جلوه نكند. 9ـ داراي هدفي عاليو مقدس باشند، بكوشند تا با اهتمام تمام مفاهيم آيات الهي را به نيكوترينوجه به ديگران ابلاغ نمايند و افرادي را كه در بي خبري به سر ميبرندآگاهي بخشند. 10ـ مفاهيم عاليهآيات را به خوبي درك كنند و بتوانند در جمله هايي شيوا با رعايت همه اصولو قوانين به گونهاي بازگو كنند كه هيچ اشكال و ابهامي براي خواننده پيشنيايد و به آساني و راحتي به معنا و مقصود پي ببرد. 11ـ از به كار بردنكلمهها و لغتهاي نامتناسب و نامأنوس بپرهيزند. 12ـ به همه نكات وقواعد دستوري و نگارشي زبان ترجمه كاملاً اگاه باشند. 13ـ در پرداختن جملهها؛استعداد، ذوق و ابتكار داشته باشند تا عبارات سنجيده، روان، روشن، رسا وشيوا باشند. 14ـ احاطه كامل بهمعاني لغات در هر دو زبان داشته باشند تا در آوردن معادل واژهها در جايخود درنمانند. 15ـ از اظهار فضل وآوردن واژهها و اصطلاحهايي كه جنبه تخصصي و فني دارد و جز معدودي اهل فندر نمييابند خودداري كنند. 16ـ از آميختن هركلمه يا جمله توضيحي يا تفسيري با اصل كلمه خودداري كنند و در صورت لزومبه نحوي مشخص سازندتا خواننده افزودهها را بشناسد. 17ـ آن جا كه ضرورتايجاب كند موارد توجيهي كلمهاي را در پرانتز، توضيحات كوتاه و مختصر را درپايين صفحه و مسائل تفسيري و تاريخي لازم را در پايان به طور مشخص و متقنبا شماره درج كنند تا نكته و مطلبي مبهم و ناگفته نماند و حجت تمام شود وراه بر تفسير و تأويلهاي بي اساس مغرضانه، و منحرف كننده بسته شود. 18ـ از ترجمه «الله»خودداري شود همه جا و در هر مورد عيناً درج نمايند و توجه داشته باشند كه«الله» نام متعالي خاص حق تعالي و اسم اعظم الهي است شايسته و سزاوارنيست كه در هيچ جا و هيچ زبان و لهجهاي كلمهاي ديگر را كه در مواردمختلف به كار رفته است به جاي آن قرار دهند ـ هدف اصلي، ابلاغ، القا،تذكار و تكرار اين كلمه مقدس است. همه ترجمه هايي كهدر زمان و در هر جا به هر زبان و لهجهاي صورت گرفته ناصواب و نابجاست وهمه داراي معنا و مفهومي عام از رب النوع يا معبودي ميباشند و در بسياريموارد به صورت جمع يا مركب آمدهاند. بايد كوشيد تا ايناشتباه تكرار نشود و ادامه نيابد. در مواردي فقط ميتوان از كلمههاي:آفريدگار، آفريننده و پروردگار كه دلالت بر ذات اقدس باريتعالي دارد استفادهكرد در زبان فارسي كه از ابتدا بدان توجه نشده به «خدا» ترجمه كردهاند وحال آن كه اين كلمه در موارد گوناگون به صورتهاي مختلف وجود دارد: 1- به صورت جمع:خدايان، خداوندان ـ خداوندگاران ـ 2- در اول كلمه مركب: خداينامه - خدايگان3- در آخر كلمه مركب: خانه خدا،ده خدا، ناوخدا، دژخدا، كابل خدا، توران خدا، كشور خدا ـ زابل خدا (3)...كههيچ كدام ربطي به اسم جلاله «الله» ندارد. 19ـ از ترجمه و تغييراسامي خاص، اسامي سورهها، اعلام و اصطلاحها خودداري كنند و در مواردي كهلازم باشد در پايين صفحه يا در پايين توضيح دهند. لزوم و اهميت ترجمه
قرآن مجيد كلام الهياست آفريدگار متعال با بندگان سخن ميگويد، طرف خطاب بندگان ميباشند قرنهاميگذرد كه قرآن در برابر مسلمانها قرار دارد با آن محشورند، از آن تبرك ميجويند،بر سر و ديده ميگذارند، در سينه و در آغوش دارند، خانه و كاشانه هيچمسلماني نيست كه قرآنهاي متعدد در اندازههاي گوناگون در آن وجود نداشتهباشد، در خلوت و جلوت همدم، و در حضر و سفر همراه است از بدو تولد تا آخرينلحظههاي حيات آياتش در گوش همگان طنين انداز است، اما متأسفانه با اينهمه اغلب سخت با آن بيگانه و بسيار از آن دور و مهجورند، جلسههاي فراوانتلاوت قرآن، در مساجد و خانهها همه هفته و در ماه مبارك رمضان روزها وشبها بر قرار است، براي درست خواندن و رعايت نكات دقيق تجويد، ترتيل و حفظآيههاي كريمه كوشش بسيار صورت ميگيرد ولي كمتر به درك و فهم معنا ومفهوم آنها توجه دارند، بهترين دليل بر اين مدعا، آن است كه بسياري ازآيهها دلالت بر امر صريح يا نهي اكيد دارد، يا نويد به بهشت و نعمتهاي آناست، يا وعيد از دوزخ و عقوبتهاي آن يا بيان قيامت و كتاب و حساب و سنجشو اعمال است كه با آب و تاب تلاوت ميشود و كوچكترين اثري از تنبه وانفعال در حاضران مشاهده نميشود، بلكه اغلب تحت تأثير آهنگ موزون و آوايدلنشين تلاوتكننده قرار ميگيرند و نظاره گر رخسارخواننده و شنونده كلامالهي ميباشند، احساس لذت و انبساط خاطر مينمايند و بي اختيار احسنت، احسنتميگويند و البته در نهايت بي خبري از معنا و مفهوم و مدلول آيهها. برايمثال سوره مباركه تكوير كه توسط يكي از قراء معروف با سبك و لحني خاصقرائت شده و بر روي نوار ضبط كردهاند مورد علاقه بسيار نوجوانان ميباشد،آن را با همين شيوه مكرر ميخوانند و مورد تحسين واقع ميشوند. به نظر ميرسدكه خوانندهها و شنوندهها به معنا و مفهوم و مدلول آيهها توجه ندارند و ازآن بي خبرند و حال آن كه اين سوره مباركه كه نمايانگر صحنه قيامت وعرصات محشر است اگر صاحبدلي آگاه حضور داشته باشد، و توجه كند و معنا مفهومآن را دريابد اين چنين بي اعتنا نميماند چنان كه بودهاند اشخاصي چونعكرمه (4) كه: «هنگامي كه مصحف را گشودي با تكرار جمله «هذا كلام ربي»بيهوش و مدهوش شدي» يا فضيل بن عياض(5) كه با شنيدن: «الم يأن للذينامنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله.»،(حديد 16) از راهي كه در تباهكاري وهوسراني پيش گرفته بود روي گردانيد و در مسير صواب و صلاح قرار گرفت و آنچنان پيش رفت كه در زمره عرفا و اوليا در آمد و فرزندي پرورد به نام علي(6)كه در مسجدالحرام از شنيدن «وتري المجرمين يومئذ مقرنين في الاصفاد،سرابيلهم من قطران و تغشي وجوههم النار»(ابراهيم 50) از خوف در دم جانبداد ـ بايد انديشيد كه اين اختلاف ميان دو گروه از كجا ايجاد ميشود ـ بيترديد يكي از آنها بي توجهي به عظمت كلام الهي و شناخت متكلم است ديگرنداشتن حضور قلب، تدبر، تفكر و درك و فهم مسائل و موارد. بايد از هر چه مانعفهم و درك است دوري جست و در همه احوال خود را مخاطب دانست و اوامر رااطاعت كرد و از نواهي احتراز نمود از مسائل پندآموز پند گرفت، تا در روح وجسم اثر گذارد، و بي اعتنا باقي نماند.لازم است افكار، عقايد و اعمال خودرا در موارد گوناگون سنجيد و ارزيابي كرد تا دانست در چه حال و چه مرحلهبايد كارهايي كرد كه به آن امر شده يا پرهيز كرد از آنچه كه مورد نهي قرارگرفته است و موارد و مسائل فراوان ديگر. و در هر حال مهمتر و لازمتر از هرچيز دريافت مفهوم كلام الهي است، كساني كه آشنايي به زبان وحي ندارندبايستي دسترسي به ترجمهاي جامع و كامل پيدا كنند تا ضمن برخورداري ازتلاوت آيهها آن گونه كه لازم است و بايد به معنا و مفهوم آنها پي ببرندو به وظايف مسلماني خويش آن چنان كه سزاوار است آشنا شوند و عمل كنند ؛به همين سبب تعليم و تعلم در هر حال و در هر زماني بر هر فرد مسلمان فرضو واجب شمرده شده است به ناچار براي درك معنا و مقصود دانستن ترجمه آيههاضرورت پيدا كرد، دانشمندان هر محل بدين مهم پرداختند و خطاطان به صورتهايمختلف آنها را ثبت و ضبط كردند. متأسفانه بسياري از آنها در اثر عواملگوناگون از بين رفته است و مقداري از آنها به طور معجزه آسايي در گنجينهايگرانقدر در حريم حرم مطهر حضرت امام رضا عليه آلاف التحية والثناء ازدستبرد حوادث و آفات مصون مانده است كه اثري ارزشمند به نام «فرهنگنامهقرآني» بر اساس 142 نسخه خطي قديم برابرهاي فارسي با واژههاي كهن درگروه فرهنگ و ادب بنياد پژوهشهاي اسلامي تدوين و منتشر شده است، اين اثربهترين نمونه و نمايانگر گسترش آيين مقدس اسلام و رسوخ و نفوذ كلام الهيدر شرق دنياي اسلام ميباشد. از ابتدا ترجمهها درزير آيهها كلمه به كلمه درج ميشود كه در بعضي موارد براي خواننده كارسازو كافي به نظر نميرسيد. در نيم قرن اخير ترجمهها از زير آيهها بيرون آمد ودر صفحه مقابل قرار گرفت كه بعضي از آنها توأم با توضيح و تفسير بهصورتهاي گوناگون براساس برداشت و سليقه و ذوق و دانستنيهاي مترجم تدوينشده است، بيشتر آنهاكاري فردي و معدودي جمعي ميباشد، ناشران به انتشارآنها همت گماشته و سود بردهاند. در سالهاي اخيرموجباتي پيش آمده تا ترجمهها مورد نقد و بررسي و ارزيابي قرار گيرد كه امريمطلوب و مفيد است، اين نقد و بررسي معارضات و مشاجرات قلمي جالب و اساسيايجاد كرد. مروري بر نقدهاي موجود محقق ساخت كه كارترجمه قرآن كار هر كس ويك تن نيست هر چند داراي سوابق ممتد، احاطه كافي و دقت و مهارت باشد. جا به جا كردن وبرگرداندن ثقل اكبر كار هر پهلوان هر چند به خيال خود نيرومند و توانا باشدنخواهد يود. تجربه نيز نشان داده كه كار دستجمعي هم آن گونه كه بايد وشايد موفق نبوده است چون در اين مقال مجال نقل اظهار نظرها و نقد وبررسيها نيست علاقهمندان ميتوانند به مندرجات آثار محققانه قرآن پژوهي ومجلههاي: نشر دانش سال سوم شماره(3)، مترجم سال اول شماره 1 و سال دومشمارههاي 5 و 6 و سال سوم شمارههاي 10،11 و 12 و بينات سال اول شماره 3مراجعه نمايند. در اين جا براينمونه قسمتي از مقدمه اثري كه ترجمهاي تفسيري است و در سال 1369 منتشرشده است نقل ميشود: «با مراجعه بهتفسيرها و ترجمهها ميبينيم كه برخي آيات قرآن از نظر معنا و مفهوم آنروشن نيست و دانشمندان اسلامي در فهم آنها به اختلاف و پراكندگي سخن گفتهاندپذيرفتن اين پراكندگي و اختلاف بي آن كه به حل آن موفق شده باشند، بهمنزله آن است كه در بلاغت قرآن ترديد كرده باشند، در حالي كه بلاغت قرآنقابل ترديد نخواهد بود و اين اختلاف و پراكنده گويي از كمي تدبر و تحقيقصحابه و تابعين صدر اول ناشي شده است كه ديگران را هم به دنبال خودكشاندهاند نه آن كه نقصي در جمله بندي و القاء معاني وجود داشته باشد.اين اختلالات علل مختلفي دارد و از جمله گاهي نقص تحصيلات و بياطلاعي ازفرهنگ عرب است و گاهي بي اطلاعي از تاريخ اسلام، شناخت واقعيتها را دچارابهام و ترديد كرده است».در ادامه با درج ترجمه آيههايي، اشتباههايي راكه از جهات مختلف مرتكب شدهاند به تفصيل برشمرده و در پايان ميافزايد:«از اين نمونه اشتباهات در سورههاي قرآني خصوصاً سوره انفال فراوان استبه هر حال ترجمهاي را كه اينك از نظر خوانندگان ميگذرانم بعد از چهل سالمطالعه مداوم و مراجعه به تاريخ صحيح و الهام گرفتن از احاديث صحيح اهلبيت به اين صورتي كه ملاحظه ميشود پرداختهام و تفسير ساده آن را باترجمه قرآن هماهنگ و يكزبان آوردهام باشد كه با آرامش خاطر مطالعه آندنبال شود و كسي در فهم مطالب درجا نزند و عقبگرد نكند تا پرانتزها را پيداكند. نويسنده اميد ميبرد كه پروردگار عزت اين ترجمه را بپروراند و همگان رااز مطالعه آن بهرهمند سازد...»(7) درباره همين اثر دركتاب «قرآن پژوهي» كه شامل هفتاد بحث و تحقيق قرآني است. در پايان بحثو نقد بيست صفحهاي پيرامون آن چنين آمده: «بيش از اين تفصيل و تصديعنميدهم، اين 50 نكته انتقادي از 114 صفحه اين ترجمه برگزيده شد عمر نوحو صبر ايوب و محنت كشي يعقوب و يونس (ع) بايد داشت تا يك دور اين ترجمهغريب را مطالعه و با متن مقدس قرآن مقابله كرد.»(8) در شماره 10 مجلهمترجم سال سوم، راجع به همين اثر تحت عنوان: «ترجمه اسفانگيز از قرآنكريم» پس از نقد و بررسي و نقل قسمتهايي اين چنين نوشته شده:«با توجه بهآنچه گذشت اين ضرورت احساس ميشود كه مسؤولين ذي صلاح جهت كتب منتشرهدقت بيشتري مبذول دارند و از انتشار مجدد اين ترجمه كه با آبروي قرآن بازيميكند جلوگيري به عمل آورده و نشر آن را توقيف نمايند.» به هر حال اينمعارضه و مناقشه بسيار به جا و به موقع و لازم است، هر چند انتقادها دقيقترو مستدلتر باشد، سازندهتر است، نقد و بررسيهايي كه اخيراً در اين امر مهمبه نحو بي سابقهاي انجام شده يكي از بركات اين عصر و زمان است و اميدميرود هر چه زودتر به اين تشتت و نابساماني خاتمه داده شود و كلام الهيآن گونه كه سزاوار است و در خور شأن اين كتاب آسماني است به فارسيترجمه و در دسترس علاقهمندان قرار گيرد و با بهره مندي از آن براي تهيهترجمههايي به ساير زبانها اقدامي جدي و اساسي كرد، انجام اين مهم بر همهافراد آگاه و توانا فرض است.1ـ مكاتيب الرسل32و 55؛ تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 442. 2ـ المبسوط ج 1، ص37. 3ـ لغت نامه دهخدا. 4ـ كيمياي سعادت، ج1، ص 243. 5ـ روضات الجنات ج6، ص 19. 6ـ حبيب السير. 7ـ معاني القرآن،مقدمه. 8ـ قرآن پژوهي، ص401. Golestan Quran Weekly, Serial 149, N 105 هفته نامه گلستان قرآن سال چهارم شمارهپياپي149 دوره جديد شماره 105 دوشنبه 1 بهمن ماه 1380