<span class="p_h1">&#64831;</span> قرآن‌ از نگاه‌ امام‌ علي‌ (ع‌) <span class="p_h1">&#64830;</span> - قرآن‌ از نگاه‌ امام‌ علی‌ (ع‌) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن‌ از نگاه‌ امام‌ علی‌ (ع‌) - نسخه متنی

مهسا فاضلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

﴿ قرآن‌ از نگاه‌ امام‌ علي‌ (ع‌)


مهسا فاضلي‌

در آن‌ روزگار، كه‌عصر بيان‌ و سخن‌ بود، قرآن‌ در قالبي‌ بس‌ زيبا، دلربا و فصيح‌ عرضه‌ شد. علي‌ (ع‌)در مقام‌ فصيح‌ترين‌ و بليغ‌ترين‌ سخنگوي‌ زمان‌، به‌ ترسيم‌ و تصوير شگفتيها وزيباييهاي‌ اين‌ كتاب‌ آسماني‌ پرداخت‌ و در توصيف‌ قرآن‌، زيباترين‌ و شگفت‌ترين‌واژه‌ها و الفاظ‌ را به‌ كار گرفت‌. او در جايگاه‌ مفسري‌ بي‌بديل‌ و نگهبان‌راستين‌ معارف‌ قرآن‌، به‌ تبيين‌ و توصيف‌ چگونگي‌هاي‌ كتاب‌ خدا پرداخت‌ و قرآن‌،اين‌ برنامة‌ هدايت‌ انسانها را بخوبي‌ معرفي‌ كرد، تا قرآن‌مداران‌ و جستجوگران‌حقايق‌ الهي‌، كتاب‌ آسماني‌ خود را بشناسند و قدر و ارزش‌ آن‌ را بدانند و درمعضلات‌ و مشكلات‌ فكري‌، به‌ اين‌ ملجأ بزرگ‌ و نجات‌بخش‌ پناه‌ برند. اوصافي‌ كه‌حضرت‌ (ع‌) از كتاب‌ خدا برمي‌شمارد، در نهايت‌ فصاحت‌ و زيبايي‌ و بسي‌ دلپذير وخواندني‌ است‌. آنچه‌ كه‌ علي‌ (ع‌) در توصيف‌ جايگاه‌ قرآن‌ بيان‌ داشته‌اند وتبيين‌ و تفسيري‌ كه‌ از ابعاد كتاب‌ آسماني‌ به‌ دست‌ داده‌اند؛ فراتر از آن‌ است‌كه‌ در اين‌ سطور بگنجد. «تنها در نهج‌البلاغه‌ آن‌ حضرت‌ (ع‌) 96 بار كلمة‌ قرآن‌،كتاب‌ الله‌، كتاب‌ ربكم‌ و امثال‌ آن‌ تكرار شده‌ است‌».(1) در اين‌ قسمت‌ درجستجوي‌ اوصاف‌ و ويژگيهاي‌ كتاب‌ خدا، چشم‌ جان‌ را با كلمات‌ گهربار و فصيح‌ حضرتش‌شتشو مي‌دهيم‌.


تلفيق‌ زيبايي‌ وژرفاي‌ در قرآن‌


... فيه‌ تبيان‌ كل‌شي‌ء و ذكر ان‌ الكتاب‌ يصدق‌ بعضه‌ بعضاً و انه‌ لااختلاف‌ فيه‌، فقال‌ سبحانه‌:«ولو كان‌ من‌ عند غير الله‌ لوجدوا فيه‌ اختلافاً كثيراً» و أن‌ القرآن‌ ظاهره‌أنيق‌ و باطنه‌ عميق‌ لا تفني‌ عجائبه‌ و لا تنقضي‌ غرائبه‌ و لا تكشف‌ الظلمات‌الا به‌. خداوند گويد در قرآن‌ بيان‌ هر چيزي‌ است‌ و ياد آور شده‌ است‌ كه‌ بعض‌قرآن‌، گواه‌ بعض‌ ديگر است‌ و اختلافي‌ در آن‌ نيست‌ و فرمود: «اگر از سوي‌ خداي‌يكتا نيامده‌ بود، در آن‌ اختلاف‌ فراوان‌ مي‌يافتند» ظاهر قرآن‌ زيباست‌، باطن‌آن‌ ژرف‌ ناپيداست‌. عجايب‌ آن‌ سپري‌ نگردد، غرايب‌ آن‌ پايان‌ نرسد و تاريكيهاجز بدان‌ زدوده‌ نشود. (2)


استاد محمد تقي‌ جعفري‌در شرح‌ اين‌ خطبه‌، ويژگيهايي‌ را كه‌ حضرت‌(ع‌) از قرآن‌، برشمرده‌اند، اينگونه‌بيان‌ مي‌دارد:


1 - عدم‌ تناقض‌ درآيات‌ قرآن‌: با اينكه‌ قرآن‌ در دوران‌ پرتلاطم‌ و مملو از رويدادهاي‌ ضد و نقيض‌زندگي‌ پيامبر (ص‌) نازل‌ شده‌ است‌، ولي‌ لحن‌ آيات‌ و سبك‌ و محتواي‌ آنها به‌هيچ‌ وجه‌ مختلف‌ و متضاد نيست‌ و موضوعات‌ مختلف‌ بدون‌ هيچ‌ گونه‌ تناقضي‌ شرح‌داده‌ شده‌ است‌.


2 - نفوذ شگفت‌انگيزمعاني‌ آيات‌ قرآن‌ در تمام‌ سطوح‌ روان‌ آدمي‌: مفردات‌ و تركيب‌ آيه‌هاي‌ قرآن‌در درجه‌اي‌ از فصاحت‌ و زيبايي‌ است‌ كه‌ موجب‌ بروز جذبة‌ رواني‌ مافوق‌ شعر مي‌گردد.


3 - عمق‌ معاني‌ قرآن‌:منظور از اين‌ بيان‌ (باطن‌ عميق‌)، دشوار بودن‌ و غير قابل‌ فهم‌ بودن‌ آيات‌نيست‌ بلكه‌ بدين‌ معناست‌ كه‌ قرآن‌، همة‌ مسائل‌ نهائي‌ مربوط‌ به‌ انسان‌ وجهان‌ را در آياتي‌ كه‌ كلمات‌ و جملات‌ آن‌ ساده‌ و زيباست‌، مطرح‌ مي‌نمايد.


4 - استمرار وجاودانگي‌ مفاهيم‌ قرآن‌: قرآن‌، فوق‌ تغييرات‌ و دگرگونيها قرار دارد. آيات‌ قرآن‌بيان‌ كنندة‌ ثابت‌ها در صحنة‌ جهان‌ هستي‌ و قلمرو انساني‌ است‌. پديده‌هايي‌ كه‌قرآن‌ براي‌ شناسايي‌ انسان‌ و رابطة‌ او با خدا و ديگر انسانها مطرح‌ كرده‌ است‌،هرگز تغيير نمي‌كند. (3)


قرآن‌، نور جاودان‌ و مصباح‌ هدايت‌


علي‌ (ع‌) قرآن‌ ناطق‌و پيشواي‌ فصاحت‌، در يكي‌ از خطبه‌هاي‌ شگرف‌ خود، قرآن‌ را اينگونه‌ توصيف‌ مي‌كند:«پس‌ فرو فرستاد بر پيامبر (ص‌)، قرآن‌ را، نوري‌ كه‌ چراغ‌هاي‌ آن‌ فرو نميرد وچراغي‌ كه‌ افروختگي‌اش‌ كاهش‌ نپذيرد و دريايي‌ كه‌ ژرفاي‌ آن‌ كس‌ نداند و راهي‌كه‌ پيمودنش‌ رهرو را به‌ گمراهي‌ نكشاند و پرتويي‌ كه‌ فروغ‌ آن‌ تيرگي‌ نگيرد وفرقاني‌ كه‌ نور برهانش‌ خاموش‌ نشود و تبياني‌ كه‌ اركانش‌ ويراني‌ نپذيرد وبهبودي‌ كه‌ در آن‌ بيم‌ بيماري‌ نباشد و ارجمندي‌ كه‌ يارانش‌ را شكست‌ و ناپايداري‌نباشد و حقي‌ كه‌ ياورانش‌ را زيان‌ و خواري‌ نباشد. پس‌ قرآن‌، معدن‌ ايمان‌ است‌و ميانجاي‌ آن‌ و چشمه‌ سار دانش‌ است‌ و درياهاي‌ آن‌ و باغستان‌ داد است‌ وانگيزه‌هاي‌ آن‌ و بنياد استوار اسلام‌ است‌.


قرآن‌، واديهاي‌ حقيقت‌است‌ و سبزه‌زارهاي‌ آن‌ و دريايي‌ است‌ كه‌ بردارندگان‌، آب‌ آن‌ را خشك‌نگردانند و چشمه‌ سارها كه‌ آب‌ كشندگان‌، آب‌ آن‌ را به‌ ته‌ نرسانند وآبشخورهاست‌ كه‌ در آيندگان‌، آب‌ آن‌ را كم‌ نكنند و منزلگاههاست‌ كه‌ مسافران‌،راهش‌ را گم‌ نكنند و نشانه‌هاست‌ كه‌ روندگان‌، از نظرش‌ دور ندارند و پشته‌هاست‌كه‌ روي‌ آورندگان‌، از آن‌ نگذرند و آن‌ را نگذارند. خدايش‌ ماية‌ سيرابي‌دانشمندان‌ كرده‌ است‌ و بهار دلهاي‌ فقيهان‌ و مقصد راههاي‌ پارسايان‌ و دارويي‌كه‌ از پس‌ آن‌ بيماري‌ نيست‌ و نوري‌ كه‌ با آن‌ تاري‌ نيست‌ و ريسماني‌ كه‌گرفتنگاه‌ آن‌ استوار است‌ و پناهگاهي‌ كه‌ قلة‌ آن‌ پناهنده‌ را نگاهدارست‌ وارجمندي‌ هر كه‌ با او دوستي‌ ورزد و امان‌ آن‌ كس‌ كه‌ بدان‌ در شود و راهنماي‌هر كه‌ بدان‌ اقتدا كند و عذرخواه‌ آن‌ كه‌ آن‌ را مذهب‌ خود گيرد و برهان‌ هر كس‌كه‌ بدان‌ سخن‌ گويد و آن‌ را پذيرد و گواه‌ هر كه‌ در مخاصمت‌، پشتيبان‌ خويشش‌شمرد و پيروزي‌ آن‌ كس‌ كه‌ بدان‌ حجت‌ آرد و راهبر آن‌ كه‌ آن‌ را به‌ كار دارد وبرندة‌ آن‌ كه‌ آن‌ را كار فرمايد و نشان‌ آن‌ كه‌ در آن‌ بنگرد چنانكه‌ بايد ونگهدار كسي‌ كه‌ خود را بدان‌ از آسيب‌ پايد و دانش‌ كسي‌ كه‌ آن‌ را نيك‌ به‌خاطر سپارد و حديث‌ كسي‌ كه‌ از آن‌ روايت‌ كند و حكم‌ آن‌ كس‌ كه‌ خواهد حكم‌دهد». (4)


آيت‌ الله‌ خويي‌ درشرح‌ اين‌ خطبة‌ عظيم‌ مي‌نويسد: اين‌ خطبه‌، مشتمل‌ بر نكات‌ قابل‌ توجه‌ و مهمي‌است‌. حضرت‌ علي‌ (ع‌) در اين‌ خطبه‌، ويژگيهاي‌ قرآن‌ را اينگونه‌ برمي‌شمارد:


1 - قرآن‌ چراغ‌ روشني‌است‌ كه‌ نور آن‌ به‌ خاموشي‌ نمي‌گرايد: مقصود حضرت‌ (ع‌) از اين‌ جمله‌ اين‌ است‌كه‌ دوران‌ حقايق‌ و مفاهيم‌ آيات‌ قرآن‌ سپري‌ شدني‌ نيست‌. آيات‌ و احكام‌ آن‌،جاودانه‌ و هميشه‌ و تازه‌ است‌. مثلاً برخي‌ آيات‌ قرآن‌ در مورد خاص‌ يا دربارة‌شخص‌ و گروه‌ معيني‌ نازل‌ شده‌ است‌؛ ولي‌ در عين‌ حال‌ مفهوم‌ اين‌ آيات‌ عموميت‌دارد و تا روز قيامت‌ بر همگان‌ شامل‌ است‌.


2 - بيان‌ واضح‌ وروشنگري‌ است‌ كه‌ اصول‌ آن‌ خلل‌ ناپذير است‌: دربارة‌ اين‌ جملة‌ امام‌ (ع‌) دواحتمال‌ وجود دارد: يكي‌ اينكه‌ اساس‌ و پايه‌هاي‌ معارف‌ و تعاليم‌ قرآن‌ وزيربناي‌ تمام‌ حقايق‌ آن‌ بر پاية‌ فطرت‌ بشر و قانون‌ طبيعت‌، چنان‌ محكم‌ واستوار است‌ كه‌ به‌ هيچ‌ روي‌، تزلزل‌ و انهدام‌ نمي‌پذيرد. ديگر اينكه‌ الفاظ‌ وكلمات‌ قرآن‌ كه‌ نشان‌ دهندة‌ حقيقت‌ قرآن‌ است‌، تغييرپذير نمي‌باشد و هيچ‌ گونه‌خلل‌، زيادت‌ و نقصاني‌ در آن‌ راه‌ ندارد. بنابراين‌ احتمال‌، اين‌ جمله‌ به‌مصون‌ بودن‌ قرآن‌ از تحريف‌ اشاره‌ نموده‌ است‌.


3 - قرآن‌ پايگاه‌ وبوستان‌ عدالت‌ است‌: قرآن‌ مركز و محور عدالت‌ و محل‌ پرورش‌ نهال‌ عدل‌ و داداست‌. عدالت‌ در عقيده‌ و افكار، در عمل‌ و اخلاق‌ و انواع‌ عدالتها در قرآن‌ جمع‌گرديده‌ است‌ و از آنجا به‌ جوامع‌ بشري‌ وارد مي‌شود.


4 - قرآن‌، واديهاي‌پهناور حق‌ است‌: تنها قرآن‌ است‌ كه‌ منبت‌ و چمنزار حق‌ است‌. حق‌ را به‌ جز درقرآن‌ در جاي‌ ديگر نتوان‌ يافت‌. هر كس‌ به‌ غير قرآن‌ تمسك‌ جويد و از راه‌ديگر، حق‌ را پي‌جويي‌ كند، هرگز بدان‌ نخواهد رسيد.


5 - قرآن‌ دريايي‌ است‌كه‌ آبكشان‌ نتوانند آب‌ آن‌ را تمام‌ كنند: معناي‌ اين‌ جمله‌ و جملات‌ بعدي‌،اين‌ است‌ كه‌ كساني‌ كه‌ در راه‌ فهم‌ دقيق‌ و معاني‌ قرآن‌ تلاش‌ مي‌كنند، نمي‌توانندبه‌ عمق‌ آن‌ برسند و به‌ مفاهيم‌ قرآن‌ احاطه‌ يابند، زيرا رموز و اسرار قرآن‌پايان‌ناپذير و تمام‌ ناشدني‌ است‌ و هيچگونه‌ نقصاني‌ در آن‌ راه‌ ندارد.


6 - تلهاي‌ بلندي‌ است‌كه‌ قصدكنندگانش‌ نتوانند از آن‌ بگذرند: قرآن‌پژوهان‌ و جستجوگران‌ كتاب‌ آسماني‌،كه‌ در پي‌ حقايق‌ و مفاهيم‌ قرآني‌ اند، نمي‌توانند به‌ قله‌هاي‌ مرتفع‌ آن‌ دست‌يابند. (5)


قرآن‌ سرچشمة‌ هدايت‌ و رستگاري‌ آدمي‌


«بدانيد كه‌ اين‌ قرآن‌،پندگويي‌ است‌ كه‌ فريب‌ ندهد و راهنمايي‌ است‌ كه‌ گمراه‌ نكند و حديث‌ خواني‌است‌ كه‌ دروغ‌ نگويد و كسي‌ با قرآن‌ ننشست‌ جز اين‌ كه‌ چون‌ برخاست‌، افزون‌ شديا از وي‌ كاست‌: افزوني‌ در رستگاري‌ و كاهش‌ از كوري‌ و دل‌ بيماري‌ و بدانيدكسي‌ را كه‌ با قرآن‌ است‌ نياز نباشد و بي‌قرآن‌ بي‌ نياز نباشد. پس‌، بهبود خودرا از قرآن‌ بخواهيد و در سختيها از آن‌ طلب‌ ياري‌ نماييد كه‌ قرآن‌، بزرگترين‌آزار را موجب‌ بهي‌ است‌ و آن‌ كفر و دورويي‌ و بيراهه‌ شدن‌ و گمراهي‌ است‌. پس‌از خدا بخواهيد به‌ وسيلت‌ قرآن‌ و بدان‌ روي‌ آريد به‌ دوستي‌ آن‌ و به‌ قرآن‌ خيري‌مخواهيد از آفريدگان‌ كه‌ بندگان‌ روي‌ به‌ خدا نكردند با وسيلتي‌ مانند قرآن‌ وبدانيد كه‌ قرآن‌ ميانجي‌اي‌ پذيرفته‌ است‌ و گوينده‌اي‌ گواه‌ شده‌. هر كه‌ راروز رستاخيز، قرآن‌ ميانجي‌ شود، بپذيرد و آن‌ را كه‌ سعايت‌ كند، گواهي‌اش‌ به‌زبان‌ او گيرند.


همانا روز رستاخيزمنادي‌ بانگ‌ برآرد كه‌: هر كس‌ حساب‌ هر چه‌ را اندوخته‌ است‌ بر عهده‌ دارد وپايان‌ كار خود را پايندان‌ بود، جز اندوزندگان‌ قرآن‌ - كه‌ حسابي‌ نبود بر آنان‌- پس‌ در شمار گرد آورندگان‌ قرآن‌ باشيد و پيروان‌ آن‌. و قرآن‌ را دليل‌ گيريدبر شناخت‌ پروردگارتان‌ و آن‌ را نصيحتگوي‌ خود شماريد و رايهاتان‌ را - كه‌ باقرآن‌ سزاوار نيست‌ - متهم‌ داريد و خواهشهاي‌ نفساني‌ خويش‌ را خيانتكارانگاريد».(6)


كتابي‌ خاموش‌ و سخنگويي‌ آگاه‌


علي‌ (ع‌) مفسر آگاه‌قرآن‌، در مقام‌ توصيف‌ كتاب‌ خدا در جايي‌ ديگر، دستورات‌ و معارف‌ آن‌ رابازدارنده‌ و هدايتگر بيان‌ مي‌كند و اين‌ هدية‌ آسماني‌ را سخنگويي‌ بي‌ بديل‌ وآگاه‌، ولي‌ آرام‌ و صامت‌ معرفي‌ مي‌دارد. او مي‌فرمايد:


«فالقرآن‌ آمر زاجر وصامت‌ ناطق‌. حجه‌ الله‌ علي‌ خلقه‌. أخذ عليهم‌ ميثاقه‌ و ارتهن‌ عليه‌ أنفسهم‌.أتم‌ نوره‌ و أكمل‌ به‌ دينه‌ و قبض‌ نبيه‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و قد فرغ‌ الي‌الخلق‌ من‌ أحكام‌ الهدي‌ به‌.


قرآن‌ فرمان‌دهنده‌است‌ و بازدارنده‌، خاموش‌ است‌ و گوينده‌. حجت‌ خداست‌ بر آفريدگانش‌ كه‌ بدان‌پيمان‌ گرفته‌ است‌ از ايشان‌ و همگان‌ را نهاده‌ است‌ در گرو آن‌. نور - هدايت‌ -خود را با قرآن‌ تمام‌ گرداند و دين‌ خود را بدان‌ به‌ كمال‌ رساند و جان‌ پيامبرخويش‌ را هنگامي‌ ستاند كه‌ از رساندن‌ احكامي‌ كه‌ موجب‌ رستگاري‌ آفريدگان‌ است‌،فارغ‌ ماند».(7)


ابن‌ ابي‌ الحديد شارح‌بزرگ‌ نهج‌البلاغه‌، در توضيح‌ اين‌ جملة‌ حضرت‌ كه‌ قرآن‌ خاموش‌ است‌ و گوينده‌،مي‌نويسد:


قرآن‌ از آن‌ جهت‌ كه‌مشتمل‌ بر حروف‌ و الفاظ‌ است‌ صامت‌ و خاموش‌ است‌ و از آن‌ جهت‌ كه‌ در بردارندة‌اخبار، اوامر و نواهي‌ و خطاب‌ و نداست‌، بسان‌ سخنگويي‌ مي‌ماند كه‌ با بندگان‌خدا سخن‌ مي‌گويد و اين‌ كلام‌ حضرت‌ (ع‌)، از باب‌ مجاز است‌. (8)


اميرالمؤمنين‌ (ع‌) دركلام‌ فصيح‌ ديگري‌ بدين‌ معنا اينگونه‌ اشاره‌ مي‌نمايد:


«و كتاب‌ الله‌ بين‌اظهركم‌ ناطق‌ لا يعيي‌ لسانه‌ و بيت‌ لاتهدم‌ أركانه‌ و عز لاتهزم‌ أعوانه‌. كتاب‌خدا در دسترس‌ شماست‌، زبان‌ آن‌ كند نيست‌، گوياست‌. خانه‌اي‌ است‌ كه‌ پايه‌هايش‌ويران‌ نشود و صاحب‌ عزتي‌ است‌ كه‌ يارانش‌ را هزيمت‌ نبود». (9)


از نگاه‌ مولا علي‌ (ع‌)بايد از محضر اين‌ هدايتگر بزرگ‌ ياري‌ جست‌ و از آموزه‌هاي‌ آن‌ بهره‌ گرفت‌ و بابصيرت‌ و آگاهي‌ از قرآن‌ پرسيد و پاسخ‌ سؤالات‌ و ابهامات‌ را گرفت‌. به‌ بيان‌اين‌ بزرگوار بنگريد: «ذلك‌ القرآن‌ فاستنطقوه‌ و لن‌ ينطق‌ و لكن‌ أخبركم‌ عنه‌.ألا ان‌ فيه‌ علم‌ ما يأتي‌ و الحديث‌ عن‌ الماضي‌ و دواء دائكم‌ و نظم‌ ما بينكم‌،آن‌ كتاب‌ خدا، قرآن‌ است‌، از آن‌ بخواهيد تا سخن‌ گويد و هرگز سخن‌ نگويد. امامن‌ شما را از آن‌ خبر مي‌دهم‌. بدانيد كه‌ در قرآن‌، علم‌ آينده‌ است‌ و حديث‌گذشته‌. درد شما را درمان‌ است‌ و راه‌ سامان‌ دادن‌ كارتان‌ در آن‌ است‌». (10)


كلام‌ عظيم‌ و سخن‌هدايت‌ آفريني‌ است‌. علي‌ (ع‌) به‌ جويندگان‌ طريق‌ هدايت‌، توصيه‌ مي‌نمايددرمان‌ دردها و پاسخ‌ سؤالاتتان‌ را از قرآن‌ بخواهيد تا او، براي‌ شما سخن‌ گويدو بسان‌ پيشواي‌ هدايتگر و رهبر سخنوري‌ كه‌ به‌ ظاهر خاموش‌ است‌، برايتان‌ نغمه‌هاي‌هدايت‌ را بسرايد.


تعبير به‌ استنطاق‌(به‌ سخن‌ در آوردن‌) كه‌ در كلام‌ امام‌ علي‌ (ع‌) فرزند راستين‌ قرآن‌ آمده‌،لطيفترين‌ تعبير از تفسير موضوعي‌ است‌ كه‌ عنوان‌ گفتگو با قرآن‌، به‌ قصددستيابي‌ به‌ پاسخهاي‌ اين‌ كتاب‌ آسماني‌، از آن‌ ياد شده‌ است‌. (11)


قرآن‌، رشتة‌ پيوند استوار انسان‌ و خدا


مولا علي‌ (ع‌) قرآن‌را بسان‌ حبل‌ متين‌ و رشتة‌ پيوند انسان‌ و خالق‌ خود مي‌داند و زدودن‌ زنگار دل‌و بهاري‌ شدن‌ قلب‌ و دستيابي‌ به‌ چشمه‌هاي‌ دانش‌ را، تمسك‌ به‌ اين‌ رشتة‌استوار آسماني‌ مي‌داند و مي‌فرمايد: «... و ان‌ سبحانه‌ لم‌ يعظ‌ أحداً بمثل‌ هذاالقرآن‌، فانه‌ حبل‌ الله‌ المتين‌ و سببه‌ الامين‌ و فيه‌ ربيع‌ القلوب‌ و ينابيع‌العلم‌ و ما للقلب‌ جلاء غيره‌... همانا خداي‌ سبحان‌ كسي‌ را به‌ چيزي‌ پند نداده‌است‌ چون‌ قرآن‌، كه‌ آن‌ ريسمان‌ استوار خداست‌ و وسيلت‌ اوست‌ كه‌ امين‌ است‌ ومصون‌ از خطاست‌، در آن‌ بهار دل‌ است‌ و چشمه‌هاي‌ دانش‌ و زنگار دل‌ را تنهاماية‌ جلاست‌ و موجب‌ فروزش‌...». (12)


علي‌ (ع‌) بندگان‌ خدارا به‌ چنگ‌ زدن‌ به‌ اين‌ ريسمان‌ استوار و تمسك‌ به‌ كتاب‌ خدا، توصيه‌ مي‌داردو مي‌فرمايد: «... و عليكم‌ بكتاب‌ الله‌ فانه‌ الحبل‌ المتين‌ و النور المبين‌ والشفاه‌ النافع‌ و الري‌ النافع‌ و العصمه‌ للمتمسك‌ و النجاة‌ للمتعلق‌. لا يعوج‌فيقام‌ و لا يزيغ‌ فيستعتب‌ و لا تخلقه‌ كثره‌ الرد و ولوج‌ السمع‌. من‌ قال‌ به‌صدق‌ و من‌ عمل‌ به‌ سبق‌...بر شما باد به‌ كتاب‌ خدا كه‌ ريسمان‌ استوار است‌ ونور آشكار و درماني‌ است‌ سود دهنده‌ و تشنگي‌ را فرو نشانند. چنگ‌ در زننده‌ رانگهدارنده‌ و در آويزنده‌ را نجات‌ بخشنده‌. نه‌ كج‌ شود تا راستش‌ گردانند و نه‌به‌ باطل‌ گرايد تا آن‌ را برگردانند. كهنه‌ نگردد به‌ روزگار، نه‌ از خواندن‌ ونه‌ از شنيدن‌ بسيار. راست‌ گفت‌ آن‌ كه‌ سخن‌ گفت‌ از روي‌ قرآن‌ و آن‌ كه‌ بدان‌رفتار كرد. پيش‌ افتاد از ديگران‌...». (13)


قرآن‌، درمان‌ روح‌ و روان‌ آدمي‌


قرآن‌ در نگاه‌ علي‌(ع‌) شفاي‌ دردها و آلام‌ آدمي‌ است‌ كه‌ بايد با رهنمودهاي‌ آن‌ از زشتيها و نارواييها،رهايي‌ جست‌ و با فهم‌ معارف‌ و عمل‌ به‌ دستورات‌ نوراني‌ آن‌، بيماريهاي‌ نفاق‌،كفر و كژ انديشي‌ را از صفحة‌ جان‌ و روح‌ زدود. آن‌ بزرگوار مي‌فرمايد:


«...تعلموا القرآن‌فانه‌ أحسن‌ الحديث‌ و تفقهوا فيه‌ فانه‌ ربيع‌ القلوب‌ و استشفوا بنوره‌ فانه‌شفاء الصدور...قرآن‌ را بياموزيد كه‌ نيكوترين‌ گفتار است‌ و آن‌ را نيك‌ بفهميدكه‌ دلها را بهترين‌ بهار است‌ و به‌ روشنايي‌ آن‌ بهبود خواهيد كه‌ شفاي‌ سينه‌هاي‌بيمار است‌...»(14)


و در جايي‌ ديگر مي‌فرمايد:


«واعملوا أنه‌ ليس‌علي‌ أحد بعد القرآن‌ من‌ فاقه‌ و لا لاحد قبل‌ القرآن‌ من‌ غني‌ فاستشفوه‌ من‌ادوائكم‌ و استعينوا به‌ علي‌ لاوائكم‌ فان‌ فيه‌ شفاه‌ من‌ اكبر الداء و هوالكفرو النفاق‌ و الغي‌ و الضلال‌...و بدانيد كسي‌ را كه‌ با قرآن‌ است‌ نياز نباشد وبي‌ قرآن‌ بي‌ نياز نباشد. پس‌ بهبودي‌ خود را از قرآن‌ بخواهيد و در سختيها از آن‌طلب‌ ياري‌ نماييد كه‌ قرآن‌، بزرگترين‌ آزار را موجب‌ بهي‌ است‌ و آن‌ كفر ودورويي‌ و بيراهه‌ شدن‌ و گمراهي‌ است‌...». (15)


تأكيد بر پند پذيري‌ و عبرت‌ آموزي‌ ازقرآن‌


امام‌ علي‌ (ع‌)بندگان‌ را به‌ پند پذيري‌ از قرآن‌ و شنيدن‌ مواعظ‌ و نصايح‌ اين‌ كتاب‌ عظيم‌توصيه‌ مي‌كند و مي‌فرمايد:


«انتفعوا ببيان‌ الله‌و اتعظوا بمواعظ‌ الله‌ و اقبلوا نصيحه‌ الله‌ فان‌ الله‌ قد أعذر اليكم‌ بالجلية‌و اتخذ عليكم‌ الحجه‌. از بيان‌ خدا سود بريد و از موعظتهاي‌ او پند گيريد و اندرزوي‌ را بپذيريد. همانا خدا آشكارا براي‌ شما جاي‌ عذر نگذاشت‌ و آن‌ را كه‌ خوش‌مي‌دارد يا ناخوش‌ مي‌شمارد برايتان‌ بيان‌ داشت‌ كه‌ پي‌ آن‌ رويد و از اين‌ دورشويد». (16)


تأثير سازندگي‌ قرآن‌ بر شخصيت‌ تقوي‌پيشگان‌ و مجاهدان‌ در راه‌ خدا


علي‌ (ع‌) قرآن‌ ناطق‌و پيشواي‌ متقيان‌، در توصيف‌ پارسايان‌، به‌ انس‌ هميشگي‌ آنان‌ با قرآن‌ اشاره‌و تأثير اين‌ انس‌ و ارتباط‌ را با بياني‌ زيبا، ترسيم‌ مي‌دارد:


«اما شب‌ هنگام‌! راست‌بر پايند و قرآن‌ را جزء جزء، با تأمل‌ و درنگ‌ بر زبان‌ دارند و با خواندن‌ آن‌اندوهبارند و در آن‌ خواندن‌، داروي‌ درد خود را به‌ دست‌ مي‌آرند و اگر به‌ آيه‌اي‌گذشتند كه‌ تشويقي‌ در آن‌ است‌، به‌ طمع‌ بيارمند و جانهاشان‌، چنان‌ از شوق‌برآيد كه‌ گويي‌ ديده‌هاشان‌ بدان‌ نگران‌ است‌ و اگر آيه‌اي‌ را خواندند كه‌ درآن‌ بيم‌ دادني‌ است‌، گوش‌ دلهاي‌ خويش‌ بدان‌ نهند، آنسان‌ كه‌ پنداري‌، بانگ‌برآمدن‌ و فرو شدن‌ آتش‌ دوزخ‌ را مي‌شنوند...». (17)


همچنين‌ حضرت‌ علي‌ (ع‌)در كلامي‌ ديگر، رمز تحرك‌ و پويايي‌ مجاهدان‌ را در خواندن‌ قرآن‌ و شنيدن‌ معاني‌بلند آن‌، با گوش‌ جان‌ مي‌داند و از تأثير اين‌ امر بر جهاد پيگير آنان‌، اينگونه‌سخن‌ مي‌راند:


«أن‌ القوم‌ الذين‌دعوا الي‌ الاسلام‌ فقبلوه‌ و قرأوا القرآن‌ فأحكموه‌. و هيجوا الي‌ القتال‌فولهوا و له‌ اللقاح‌ الي‌ أولادها و سبلوا السيوف‌ أغمادها. و أخذوا بأطراف‌الارض‌ زحفاً زحفاً و صفاً صفاً، كجاييد مردمي‌ كه‌ به‌ اسلامشان‌ خواندند و آن‌را پذيرفتند و قرآن‌ خواندند و معني‌ آن‌ را به‌ گوش‌ دل‌ شنفتند؟ به‌ كارزارشان‌برانگيختند و آنان‌ همچون‌ ماده‌ شتر كه‌ به‌ بچة‌ خود روي‌ آرد، شيفتة‌ آن‌گرديدند. شمشيرها از نيام‌ برآوردند و گروه‌ گروه‌ و صف‌ صف‌ روي‌ به‌ اطراف‌ زمين‌كردند». (18)


ترغيب‌ بر تلاوت‌،تدبر و انس‌ با قرآن‌


تلاوت‌ و انس‌ هميشگي‌با كتاب‌ خدا در اقوال‌ و سيرة‌ علوي‌، جايگاه‌ خاصي‌ دارد. او مؤمنين‌ و جويندگان‌طريق‌ هدايت‌ را به‌ نيكو خواندن‌ و انس‌ دائمي‌ با قرآن‌ دعوت‌ مي‌كند و راه‌ نجات‌و رستگاري‌ را، در تمسك‌ به‌ اين‌ كتاب‌ آسماني‌ مي‌داند. او مي‌فرمايد:


«اقراءوا القرآن‌ واستظهروه‌ فان‌ الله‌ لا يعذب‌ قلباً وعي‌ القرآن‌» (19) قرآن‌ را بخوانيد و ازكتاب‌ خدا ياري‌ بجوييد، خداوند قلبي‌ كه‌ قرآن‌ را در خود جاي‌ داده‌ است‌، عذاب‌نمي‌كند.


در جاي‌ ديگر مي‌فرمايد:«عليكم‌ بتعليم‌ القرآن‌ و كثره‌ تلاوته‌ و كثره‌ عجائبه‌ تنالون‌ به‌ الدرجات‌ في‌الجنه‌»(20) بر شما باد به‌ تعليم‌ قرآن‌ و تلاوت‌ هميشگي‌ اين‌ كتاب‌ و شگفتيهاي‌ آن‌ كه‌بدين‌ وسيله‌ به‌ درجات‌ بهشت‌ دست‌ خواهيد يافت‌.


همچنين‌ در يكي‌ ازخطبه‌هاي‌ نهج‌البلاغه‌، بياني‌ زيبا و فصيح‌ در اين‌ باره‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد:


«و تعلموا القرآن‌فانه‌ أحسن‌ الحديث‌ و تفقهوا فيه‌ فانه‌ ربيع‌ القلوب‌ و استشفوا بنوره‌ فانه‌شفاء الصدور و أحسنوا تلاوته‌ فانه‌ أحسن‌ القصص‌» (21) و قرآن‌ را بياموزيد كه‌نيكوترين‌ گفتار است‌ و آن‌ را نيك‌ بفهميد كه‌ دلها را بهترين‌ بهار است‌ و به‌روشنايي‌ آن‌ بهبودي‌ خواهيد كه‌ شفاي‌ سينه‌هاي‌ بيمار است‌ و آن‌ را نيكو تلاوت‌كنيد كه‌ سودمندترين‌ بيان‌ و تذكار است‌.


حضرت‌ علي‌ (ع‌) علاوه‌بر ترغيب‌ به‌ تلاوت‌، يادگيري‌ و آموختن‌ قرآن‌، به‌ تعليم‌ و آموزش‌ كتاب‌ خداتوصيه‌ مي‌كند و حتي‌ تعليم‌ قرآن‌ را به‌ عنوان‌ حق‌ مسلم‌ فرزند بر پدر ذكر مي‌كندو مي‌فرمايد:


«ان‌ للولد علي‌الوالد حقاً و ان‌ للوالد علي‌ الولد حقاً، فحق‌ الوالد علي‌ الولد أن‌ يطيعه‌ في‌كل‌ شي‌ء الا في‌ معصيه‌ الله‌ سبحانه‌ و حق‌ الولد علي‌ الوالد أن‌ يحسن‌ اسمه‌ ويحسن‌ أدبه‌ و يعلمه‌ القرآن‌». (22)


فرزند را بر پدر حقي‌است‌ و پدر را بر فرزند حقي‌. حق‌ پدر بر فرزند آن‌ بود كه‌ فرزند در هر چيز، جزنافرماني‌ خداي‌ سبحان‌، او را فرمان‌ برد و حق‌ فرزند بر پدر آن‌ است‌ كه‌ او رانام‌ نيكو نهد و قرآنش‌ تعليم‌ دهد.


امام‌ (ع‌) قرائت‌قرآن‌ از روي‌ مصحف‌ را توصيه‌ مي‌نمايد و اهميت‌ تدبر و خشوع‌ در حين‌ خواندن‌آيات‌ الهي‌ را اينگونه‌ بيان‌ مي‌دارد:


هر كس‌ در روز، صد آيه‌را از روي‌ مصحف‌ و با ترتيل‌، خشوع‌ و تأني‌ تلاوت‌ كند، خداوند ثوابي‌ به‌ اوعطا مي‌كند كه‌ به‌ اندازة‌ پاداش‌ اعمال‌ نيك‌ اهل‌ زمين‌ است‌ و اگر دويست‌ آيه‌را با اين‌ كيفيت‌، تلاوت‌ نمايد، پاداش‌ او به‌ اندازة‌ پاداش‌ اعمال‌ اهل‌ زمين‌و آسمان‌ است‌. (23)


در همين‌ زمينه‌،روايت‌ ديگري‌ از امام‌ (ع‌) مي‌خوانيم‌: «ألا لا خير في‌ قراءة‌ ليس‌ فيها تدبر،ألا لا خير في‌ عباده‌ ليس‌ فيها تفقه‌». (24)


آگاه‌ باشيد در قرائتي‌كه‌ تدبر و انديشه‌ نباشد، هيچ‌ خيري‌ نيست‌ و در عبادتي‌ كه‌ فهم‌ و تفقه‌ نباشدنيز خيري‌ نيست‌.


امام‌ (ع‌) نه‌ تنهاپيروان‌ خود را به‌ تدبر و تعمق‌ در آيات‌ قرآن‌ توصيه‌ مي‌كند، بلكه‌ به‌ احكام‌حلال‌ و حرام‌ اين‌ كتاب‌ آسماني‌ و عمل‌ كردن‌ بدانها اهميت‌ فراوان‌ مي‌دهد وسفارشهاي‌ مؤكدي‌ در اين‌ باره‌ دارد. حضرت‌ (ع‌) در مقامي‌ مي‌فرمايد:


«من‌ استظهر القرآن‌ وحفظه‌ و أحل‌ حلاله‌ و حرم‌ حرامه‌ أدخله‌ الله‌ به‌ الجنة‌ و شفعه‌ في‌ عشره‌ من‌اهل‌ بيته‌ كلهم‌ قد وجب‌ له‌ النار». (25)


هر كه‌ از قرآن‌ مددجويد و در حفظ‌ و قرائت‌ آن‌ بكوشد، حلالش‌ را روا و حرامش‌ را ناروا شمارد ؛خداوند او را داخل‌ بهشت‌ گرداند و دربارة‌ ده‌ نفر از خاندانش‌ كه‌ مستحق‌ آتش‌باشند، شفاعت‌ دهد.


امام‌ (ع‌) همچنين‌ درجايي‌ ديگر، قاريان‌ قرآن‌ را كه‌ عمل‌ به‌ آيات‌ قرآن‌ نمي‌كنند و از گناه‌ ومعصيت‌ نمي‌پرهيزند، عذاب‌ شديدي‌ وعده‌ مي‌دهد. (26) و در مقابل‌، قاريان‌ قرآن‌كه‌ اهل‌ تدبر و عمل‌ به‌ كتاب‌ خدا باشند را مي‌ستايد و جايگاه‌ رفيعي‌ برايشان‌معين‌ مي‌دارد، آنجا كه‌ مي‌فرمايد:


حاملان‌ قرآن‌ در ساية‌خدا خواهند بود، روزي‌ كه‌ جز ساية‌ او سايه‌اي‌ نيست‌. اهل‌ قرآن‌، اهل‌ خدا و ازخواص‌ بندگان‌ او هستند. (27)


بدين‌ سان‌، با تأمل‌در سخنان‌ امام‌(ع‌)، اين‌ نكته‌ رخ‌ مي‌نمايد كه‌ تلاوتي‌ ارزشمند است‌ كه‌ همراه‌با تأمل‌، تأني‌ و درك‌ معاني‌ و عمل‌ به‌ دستورات‌ نوراني‌ قرآن‌ باشد. حاملان‌حقيقي‌ كتاب‌ خدا و اهل‌ قرآن‌، آنان‌ هستند كه‌ حرام‌ خدا را انجام‌ ندهند و ازگناه‌ و معصيت‌ دوري‌ گزينند. اصولاً هدف‌ نزول‌ قرآن‌ و بعثت‌ پيامبران‌، در اين‌راستا بوده‌ و تلاش‌ و از خود گذشتگي‌ پيشوايان‌ دين‌، براي‌ دستيابي‌ به‌ اين‌مقصد مقدس‌ انجام‌ گرفته‌ است‌. امام‌ علي‌(ع‌) در مقامي‌ اين‌ مطلب‌ را اينگونه‌بيان‌ مي‌دارند: «من‌ مي‌خواهم‌ قرآن‌، اين‌ كتاب‌ آسماني‌، در جامعه‌اي‌ كه‌مديريتش‌ را به‌ عهده‌ دارم‌، مورد عمل‌ قرار گيرد».(28)


همچنين‌ از آخرين‌وصاياي‌ آن‌ حضرت‌ (ع‌) به‌ حسين‌ (ع‌)، تأكيد بر همين‌ مطلب‌ است‌، آنجا كه‌ مي‌فرمايد:«و الله‌ الله‌ في‌ القرآن‌ لا يسبقكم‌ بالعمل‌ به‌ غيركم‌، خدا را! خدا را!درباره‌ قرآن‌، مبادا ديگري‌ در عمل‌ به‌ احكام‌ آن‌ بر شما پيشي‌ گيرد.(29)


معناي‌ ترتيل‌


امام‌(ع‌) در معناي‌ترتيل‌ مي‌فرمايند: بينه‌ تبياناً و لا تهذه‌ هذا الشعر و لا تنثره‌ نثر الرمل‌ ولكن‌ فزعوا قلوبكم‌ القاسيه‌ و لايكن‌ هم‌ أحدكم‌ آخر السوره‌.».(30)


ترتيل‌ آن‌ است‌ كه‌قرآن‌ به‌ روشني‌ و وضوح‌ خوانده‌ شود و در قرائت‌ آيات‌ آن‌، مانند خواندن‌ شعرسرعت‌ گرفته‌ نشود، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ الفاظ‌ و كلمات‌ آن‌، مانند دانه‌هاي‌ شن‌پراكنده‌ شود. بلكه‌ (با قرائتي‌ آرام‌ و با تأني‌) قلبهاي‌ سخت‌ خود را بترسانيدو نرم‌ كنيد و سعي‌ شما در هنگام‌ قرائت‌، رسيدن‌ به‌ آخر سوره‌ نباشد.


حضرت‌ (ع‌) با اين‌سخن‌ ارزشمند، به‌ قاري‌ قرآن‌ مي‌آموزد كه‌ تلاوت‌ آيات‌ الهي‌ نبايد تند و سريع‌و بدون‌ تأمل‌ و تأني‌ باشد. قرائتي‌ كه‌ تنها به‌ منظور ختم‌ سوره‌ها و بدون‌انديشه‌ و عبرت‌ آموزي‌ و دريافت‌ معاني‌ و مفاهيم‌ كتاب‌ خدا صورت‌ مي‌گيرد، ارزش‌و پاداش‌ زيادي‌ به‌ دنبال‌ نخواهد داشت‌. چنانكه‌ امام‌ (ع‌) در مقامي‌ ديگر، به‌اين‌ نكته‌ تصريح‌ فرموده‌اند:«من‌ قرأ كل‌ يوم‌ مائه‌ آيه‌ في‌ المصحف‌ بترتيل‌ وخشوع‌ و سكون‌ كتب‌ الله‌ له‌ من‌ الثواب‌ بمقدار ما يعمله‌ جميع‌ أهل‌ الارض‌».(31)


هركس‌ در روز، صد آيه‌قرآن‌ را به‌ ترتيل‌، خشوع‌ و آرامش‌ تلاوت‌ كند، خداوند پاداشي‌ به‌ اندازه‌پاداش‌ اعمال‌ نيك‌ اهل‌ زمين‌، به‌ او عطا مي‌نمايد.


در روايتي‌ ديگر، ازمعناي‌ ترتيل‌ در آيه‌ «ورتل‌ القرآن‌ ترتيلاً» از امام‌(ع‌) سؤال‌ شد. ايشان‌ درپاسخ‌ فرموده‌اند: «الترتيل‌ تجويد الحروف‌ و معرفه‌ الوقوف‌» ترتيل‌ عبارت‌ است‌از رعايت‌ قواعد تجويد حروف‌ و شناخت‌ محلهاي‌ وقف‌ در حين‌ قرائت‌ قرآن‌.(32)امام‌(ع‌) تجويد را رعايت‌ صفات‌ حروف‌ مانند: جهر، همس‌، اطباق‌، استعلا و...مي‌دانندو حفظ‌ الوقوف‌ را آگاهي‌ بر وقف‌ تام‌ و حسن‌ معنا كنند.(33)


آداب‌ تلاوت‌ و قرآن‌


امام‌(ع‌) پيشواي‌تقوي‌ پيشگان‌، آداب‌ و شرايطي‌ را براي‌ تلاوت‌ قرآن‌ بيان‌ مي‌كنند و قاريان‌قرآن‌ را ترغيب‌ به‌ رعايت‌ اين‌ آداب‌ مي‌دارند كه‌ به‌ بيان‌ آنها مي‌پردازيم‌.


حضرت‌(ع‌)، قاري‌ قرآن‌را به‌ «استعاذه‌» در آغاز تلاوت‌، توصيه‌ مي‌كند و مي‌فرمايد: استعاذه‌ لفظي‌ است‌كه‌ خداوند فرمان‌ داده‌ است‌ هنگام‌ تلاوت‌ قرآن‌ بر زبان‌ آورده‌ شود:«فاذا قرأت‌القرآن‌ فاستعذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌». آنگاه‌ امام‌(ع‌) به‌ تفسير و توضيح‌لفظ‌ استعاذه‌ مي‌پردازند و مي‌فرمايند: «اعوذ بالله‌» يعني‌ به‌ خداوند پناه‌ مي‌برم‌.«السميع‌»از صفات‌ خداوند و به‌ اين‌ معناست‌ كه‌ او خير و شر و همه‌ امور آشكار و نهان‌ رامي‌شنود. «عليم‌» يعني‌ خداوند بر افعال‌ نيكو كاران‌ و بدكاران‌ و تمام‌ آنچه‌وجود داشته‌ و دارد آگاه‌ است‌ و كيفيت‌ و چگونگي‌ اشياء را مي‌داند. «الشيطان‌الرجيم‌» نيز به‌ اين‌ معناست‌ كه‌ شيطان‌ از هر خيري‌ دور و ملعون‌ و رانده‌ شده‌در درگاه‌ خداوند است‌.(34)


امام‌(ع‌) در بيان‌آدابي‌ ديگر كه‌ شايسته‌ است‌ قاري‌ قرآن‌ خود را بدان‌ مؤدب‌ نمايد، از مسواك‌زدن‌ ياد مي‌كند و مي‌فرمايد: دهانهايتان‌ راههايي‌ براي‌ قرآن‌ است‌، آنها را بامسواك‌ زدن‌ خوشبو سازيد.(35)


دعا كردن‌، حزن‌ وخشوع‌، گريه‌ كردن‌ و تباكي‌ هنگام‌ قرائت‌ قرآن‌ از امور مستحب‌ و پسنديده‌ ومورد تأكيد پيشوايان‌ دين‌ است‌. اميرالمؤمنين‌ (ع‌) نيز در سخنان‌ خود به‌ اين‌امر توجه‌ دارند و قرائت‌ قرآن‌ را فرصتي‌ مغتنم‌ براي‌ دعا كردن‌ مي‌شمارند و درآداب‌ ختم‌ قرآن‌، دعا كردن‌ را توصيه‌ مي‌دارند.(36) زربن‌ حبيش‌ در اين‌ باره‌نقل‌ مي‌كند:


از ابتدا تا آخر قرآن‌را در مسجد كوفه‌ بر علي‌(ع‌) خواندم‌. چون‌ به‌ حواميم‌ رسيدم‌، آن‌ حضرت‌(ع‌)فرمود به‌ عرايس‌ قرآن‌ رسيدي‌. وقتي‌ به‌ بيستمين‌ آيه‌ از حم‌ عسق‌ (والذين‌آمنوا و عملو الصالحات‌ في‌ روضات‌ الجنات‌ لهم‌ ما يشاؤون‌ عندربهم‌ ذلك‌ هوالفضل‌ الكبير) رسيدم‌، حضرت‌ (ع‌) به‌ قدري‌ گريست‌ كه‌ صداي‌ ناله‌ او شنيده‌ مي‌شد.آنگاه‌ سرش‌ را بلند كرد و دعايي‌ را خواند كه‌ پيامبر (ص‌) به‌ او آموخته‌ بوداين‌ دعا چنين‌ است‌: أللهم‌ اني‌ أسألك‌ اخبات‌ المخبتين‌ و اخلاص‌ الموقنين‌ ومرافقة‌ الابرار و استحقاق‌ حقايق‌ الايمان‌ و الغنيمة‌ من‌ كل‌ بر و السلامة‌ من‌كل‌ أثم‌ و وجوب‌ رحمتك‌ و عزايم‌ مغفرتك‌ و الفوز بالجنة‌ و النجاة‌ من‌النار.(37)


همچنين‌ روايت‌ شده‌كه‌ علي‌(ع‌) هنگامي‌ كه‌ قرآن‌ را ختم‌ مي‌نمود، اينگونه‌ دعا مي‌كرد: أللهم‌اشرح‌ بالقرآن‌ صدري‌ و استعمل‌ بالقرآن‌ بصري‌ و أطلق‌ بالقرآن‌ لساني‌ و أعني‌عليه‌ ما أبقيتني‌ فأنه‌ لا حول‌ و لا قوه‌ ألابك‌.(38)


آن‌ حضرت‌ (ع‌) درآداب‌ تلاوت‌ برخي‌ آيات‌ و سور نيز توصيه‌هايي‌ دارند كه‌ خواندني‌ است‌. به‌عنوان‌ نمونه‌ مي‌فرمايد: چون‌ سوره‌ تين‌ را خوانديم‌، در پايان‌ بگوئيد: و نحن‌علي‌ ذلك‌ من‌ الشاهدين‌. چون‌ به‌ آيه‌ «ان‌ الله‌ و ملائكته‌ يصلون‌ علي‌ النبي‌يا ايها الذين‌ آمنوا صلوا عليه‌ و سلموا تسليماً.(39) رسيديد، حتي‌ اگر در نمازهم‌ بوديد، بر پيامبر(ص‌) صلوات‌ فرستيد. چون‌ آيه‌: قولوا آمنا بالله‌ و ما انزل‌الينا و...»(40) را تلاوت‌ نموديم‌، بگوييد: آمنا بالله‌... تا آخر آيه‌.


يا در روايتي‌ ديگر مي‌خوانيم‌،امام‌(ع‌) پس‌ از قرائت‌ سبح‌ اسم‌ ربك‌ الاعلي‌ مي‌فرمايد: سبحان‌ الاعلي‌.(41)


از جمله‌ آداب‌ ديگري‌كه‌ مورد تأكيد حضرت‌(ع‌) بوده‌، استماع‌ و انصات‌ هنگام‌ قرائت‌ قرآن‌ است‌. امام‌علي‌ (ع‌) گوش‌ دادن‌ به‌ آيات‌ الهي‌ و سكوت‌ هنگام‌ شنيدن‌ قرآن‌ را حسنه‌ وانجام‌ آن‌ را موجب‌ ثواب‌ و پاداش‌ الهي‌ مي‌دانند و ميفرمايند:


«من‌ استمع‌ آية‌ من‌القرآن‌ خيرله‌ من‌ ثبير ذهباً و الثبير اسم‌ جبل‌ عظيم‌ بااليمن‌»(42) كسي‌ كه‌به‌ آيه‌اي‌ از قرآن‌ گوش‌ فرا دهد، بهتر است‌ از اينكه‌ كوهي‌ عظيم‌ از طلا براي‌او باشد.


علي‌(ع‌) نه‌ تنها باگفتار خود، بلكه‌ با عمل‌ و رفتار به‌ موقع‌، به‌ مردم‌ درسهايي‌ ارزنده‌ مي‌دادندو عملاً به‌ تفسير معارف‌ قرآن‌ مي‌پرداختند.


چنانكه‌ ذيل‌ آيه‌شريفه‌«و اذا قري‌ء القرآن‌ فاستمعواله‌ و انصتواله‌ لعلكم‌ ترحمون‌»(43) امام‌صادق‌(ع‌) پس‌ از توصيه‌ به‌ سكوت‌ هنگام‌ شنيدن‌ آيات‌ قرآن‌ حتي‌ در نماز، به‌اين‌ سنت‌ پسنديده‌ علوي‌ اشاره‌ مي‌كنند و مي‌فرمايند: ابن‌ الكوا روزي‌ پشت‌ سرامام‌(ع‌) مشغول‌ نماز بود. او آيه‌ «لئن‌ أشركت‌ ليحبطن‌ عملك‌ و لتكونن‌ من‌الخاسرين‌» را تلاوت‌ نمود. علي‌(ع‌) در تأسي‌ به‌ آيه‌: و اذا قري‌ القرآن‌فاستمعواله‌ انصتوا» سكوت‌ كردند و به‌ آيه‌ قرآن‌ گوش‌ فرا دادند.(44)


آداب‌ نگارش‌ قرآن‌


ابوعبيده‌ از آن‌ حضرت‌(ع‌) نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ اكراه‌ داشت‌ قرآن‌ در مصحفهاي‌ كوچك‌ نوشته‌ شود.همچنين‌ ابوحكيم‌ عبدي‌ گفته‌ است‌: علي‌ (ع‌) بر من‌ گذشت‌ در حاليكه‌ مصحفي‌ مي‌نوشتم‌،فرمود: قلمت‌ را بزرگ‌ كن‌. آن‌ را اندكي‌ شكستم‌ تا درشت‌ نوشت‌، سپس‌ به‌ نوشتن‌پرداختم‌. فرمود: بله‌ اين‌ چنين‌ آن‌ را منور كن‌، چنانكه‌ خدايش‌ آن‌ را نوراني‌ساخته‌ است‌.(45)


فضايل‌ و خواص‌ آيات‌ و سور قرآن‌


درباره‌ فضايل‌ آيات‌و سور قرآن‌، روايات‌ متعددي‌ از پيامبر اسلام‌(ص‌) و ائمه‌ اطهار(ع‌) نقل‌ شده‌ ودر كتب‌ تفسير و روايات‌، ابوابي‌ به‌ اين‌ موضوع‌ اختصاص‌ داده‌ شده‌ است‌. البته‌جعل‌ و وضع‌، در اين‌ بخش‌ از روايات‌ نفوذ كرده‌ و متأسفانه‌ احاديث‌ جعلي‌فراوان‌ با انگيزه‌هاي‌ مختلف‌ در زمينه‌ فضايل‌ قرآن‌، در آثار و روايات‌ ما واردشده‌ است‌. روايات‌ منقول‌ از امام‌ علي‌(ع‌) در اين‌ زمينه‌، نسبتاً معدود است‌كه‌ نمونه‌هايي‌ از آثار وارد شده‌ آن‌ حضرت‌(ع‌) را نقل‌ مي‌كنيم‌:


اصبغ‌ بن‌ نباته‌ ازعلي‌(ع‌) نقل‌ مي‌كند كه‌ فرمود: سوگند به‌ كسي‌ كه‌ محمد (ص‌) را به‌ حق‌، مبعوث‌نمود و اهل‌ بيت‌ او را گرامي‌ داشت‌، هيچ‌ چيز از حرز و دعاهايي‌ كه‌ براي‌محافظت‌ از سوختن‌، غرق‌ شدن‌، دزدي‌، گريختن‌ چارپا از دست‌ صاحبش‌، گمشده‌ يابنده‌ فراري‌ نيست‌، مگر اينكه‌ در قرآن‌ وجود دارد؛ هر كه‌ خواهد، از من‌ سؤال‌كند تا به‌ او بگويم‌. در اينجا مردي‌ برخاست‌ و پرسيد يا اميرالمومنين‌ درباره‌چاره‌ گمشده‌ در قرآن‌ چه‌ چيزي‌ وجود دارد. امام‌ (ع‌) فرمود: دو ركعت‌ نمازبگذار و سوره‌ يس‌ را در آن‌ بخوان‌ و بگو خدايا، اي‌ هدايت‌ كننده‌ به‌ سوي‌گمشده‌، گمشده‌ مرا به‌ من‌ بازگردان‌. مرد چنين‌ كرد و گمشده‌اش‌ را بازيافت‌.(46)


امام‌ (ع‌) در فضيلت‌قرائت‌ سوره‌ نساء مي‌فرمايد: من‌ قرأ سوره‌ النساء في‌ كل‌ جمعة‌ أمن‌ ضغطة‌القبر، كسي‌ كه‌ هر جمعه‌ سوره‌ نساء را قرائت‌ كند، از تنگي‌ و فشار قبر ايمن‌خواهد بود.(47)


در فضيلت‌ قرائت‌ سوره‌توحيد، از آن‌ حضرت‌ (ع‌) نقل‌ شده‌ است‌ كه‌: من‌ قرأ قل‌ هو الله‌ احد حين‌ يأخذمضجعه‌ وكل‌ الله‌ به‌ خمسين‌ الف‌ ملك‌ يحرسونه‌ ليلته‌، هر آنكه‌ سوره‌ توحيد راهنگام‌ خواب‌ تلاوت‌ نمايد، خداوند پنجاه‌ هزار ملك‌ را مأمور نگهباني‌ و محافظت‌از او در طول‌ شب‌ مي‌نمايد. همچنين‌ امام‌(ع‌) خواندن‌ سوره‌هاي‌ توحيد، قدر وآية‌ الكرسي‌ را قبل‌ از طلوع‌ خورشيد، موجب‌ ايمن‌ شدن‌ مال‌ آدمي‌ مي‌داند.(48)


علي‌(ع‌) درباره‌ آداب‌خروج‌ از خانه‌ مي‌فرمايد: خواندن‌ آياتي‌ از سوره‌ آل‌عمران‌، انا انزلناه‌، حمدو آية‌ الكرسي‌ در هنگام‌ خروج‌ از خانه‌، برآورده‌ شدن‌ حوايج‌ دنيوي‌و اخروي‌ رابه‌ دنبال‌ دارد.(49)


در رواياتي‌ ديگر مي‌خوانيم‌كه‌ امام‌ (ع‌) قرائت‌ آية‌ الكرسي‌ را براي‌ رفع‌ درد چشم‌، قرائت‌ آيه‌ «ان‌ ولي‌الله‌ الذي‌ نزل‌ الكتاب‌ و هو يتولي‌ الصالحين‌.»(50) را براي‌ امان‌ از آتش‌سوزي‌ و غرق‌ شدن‌ و قرائت‌ آيه‌ «لقد جائكم‌ رسول‌ من‌ أنفسكم‌ عزيز عليه‌ ماعنتم‌...»(51) را به‌ منظور ايمن‌ شدن‌ از حيوانات‌ وحشي‌ نافع‌ مي‌دانند.(52)


اميرالمؤمنين‌ (ع‌) درسخنان‌ ديگر، درمان‌ برخي‌ دردها و بيماريها و ايمن‌ شدن‌ از آفات‌ و بلاهاي‌دنيوي‌ را در تلاوت‌ آيات‌ قرآن‌ مي‌دانند.(53) و به‌ پيروان‌ خود مي‌آموزند كه‌قرآن‌، درمان‌ دردها و شفاي‌ آلام‌ و بيماريهاست‌ و در گرفتاريها و مشكلات‌ زندگي‌،پناه‌ بردن‌ بدان‌ و تلاوت‌ و انس‌ با ايات‌ كريمه‌اش‌، نجات‌ بخش‌ آدمي‌ و موجب‌آرامش‌ و سعادت‌ دنيوي‌ و اخروي‌ است‌.


پاسداري‌ از قرآن‌


علي‌ (ع‌) فرزندراستين‌ قرآن‌ و نگهبان‌ حقيقي‌ كتاب‌ خدا، يا تصويرهايي‌ بسيار زيبا و شگرف‌ ازقرآن‌ كه‌ در اين‌ مجال‌ كوتاه‌ بدان‌ پرداختيم‌، گويا حجت‌ را بر آدمي‌ تمام‌ مي‌داردو راه‌ هدايت‌ و نجات‌ انسان‌ را در تمسك‌ به‌ كتاب‌ خدا معرفي‌ مي‌كند.


از نگاه‌ علي‌ (ع‌)،قرآن‌ پيشوايي‌ سخنگو، كتابي‌ ناطق‌، حبل‌ متين‌، درمان‌ دردها، بهار دلها،نيكوترين‌ گفتار، نور مبين‌، طريق‌ نجات‌، بنايي‌ استوار، چراغي‌ روشن‌، پند گويي‌راستگو، بوستان‌ عدالت‌، درياي‌ دانش‌، فرقاني‌ استوار، تبياني‌ پايدار، معدن‌ايمان‌، چشمه‌ سار معرفت‌ و...است‌ كه‌ بندگان‌ خدا بايد به‌ دامان‌ اين‌ ملجأعظيم‌ پناه‌ برند، آن‌ را پاس‌ دارند و حقوقش‌ را ادا كنند او مي‌فرمايد:


«فالله‌ فالله‌ أيهاالناس‌ فيما استحفظكم‌ من‌ كتابه‌ و استودعكم‌ من‌ حقوقه‌. فان‌ الله‌ سبحانه‌ لم‌يخلقكم‌ عبثاً و لم‌ يترككم‌ سدي‌ و لم‌ يدعكم‌ في‌ جهالة‌ و لا عمي‌، پس‌ اي‌مردم‌! خدا را! خدا را! بپاييد و در آنچه‌ از كتاب‌ خود، شما را نگاهبان‌ كرده‌ وحقوقي‌ كه‌ نزد شما به‌ وديعت‌ سپرده‌ - وظيفه‌ امانت‌ را رعايت‌ نماييد - كه‌خداي‌ سبحان‌، شما را بيهوده‌ نيافريده‌ و رها نگذاشته‌ و در ناداني‌ و كوريان‌نداشته‌».(54)


اما دريغ‌ كه‌ حضرت‌(ع‌)روزگاري‌ را پس‌ از خود پيش‌ بيني‌ و توصيف‌ مي‌كند كه‌ مردم‌، اين‌ گنجينه‌اسماني‌ و كتاب‌ بر حق‌ را پاس‌ نمي‌دارند و از آن‌ بهره‌ نمي‌جويند و حتي‌ به‌تحريف‌ معاني‌ آن‌ مي‌پردازند، بنگريد:


«وزودا كه‌ پس‌ از من‌بر شما روزگاري‌ ايد كه‌ چيزي‌ از حق‌ پنهانتر نباشد و از باطل‌ آشكارتر و از دروغ‌بستن‌ بر خدا و رسول‌ او بيشتر و نزد مردم‌ آن‌ زمان‌، كالايي‌ زيانمندتر از قرآن‌نيست‌ - شهرها، چيزي‌ از معروف‌ ناشناخته‌تر نباشد و شناخته‌تر از منكر. حاملان‌كتاب‌ خدا آن‌ را واگذارند و حافظانش‌ آن‌ را به‌ فراموشي‌ بسپارند. پس‌ در آن‌روزگار، قرآن‌ و قرآنيان‌ از جمع‌ مردمان‌ دورند و رانده‌ و مهجور. هر دو با هم‌در يك‌ راه‌، روانند و ميان‌ مردم‌ پناهي‌ ندارند. پس‌ در اين‌ زمان‌، قرآن‌ وقرآنيان‌ ميان‌ مردمند و نه‌ ميان‌ آنان‌، با مردمند نه‌ با ايشان‌. چه‌، گمراهي‌و رستگاري‌ سازوار نيايند هر چند با هم‌ در يكجا بپايند. پس‌ آن‌ مردم‌ در جايي‌متفقند. از جمع‌ گريزان‌. گويي‌ آنان‌ پيشواي‌ قرآنند، نه‌ قرآن‌ پيشواي‌ آنان‌.پس‌ جز نامي‌ از قرآن‌، نزدشان‌ نماند و نشناسند جز خط‌ و نوشته‌ آن‌ و از اين‌پيش‌ چه‌ كيفر كه‌ بر نيكوكاران‌ نراندند و سخن‌ راستشان‌ را دروغ‌ بر خدا خواندندو كار نيك‌ را پاداش‌ بد دادند.»(55)


امام‌ علي‌(ع‌) ازروزگاري‌ شكوه‌ مي‌كند كه‌ در آن‌، قرآن‌ نزد مردم‌، كالايي‌ زيانمند است‌ وحاملان‌ و حافظان‌ كتاب‌ خدا، آن‌ را وا مي‌گذارند و به‌ فراموشي‌ مي‌سپارند. اودر جاي‌ ديگر نيز از اين‌ گروه‌، نزد خداوند شكوه‌ مي‌برد و مي‌فرمايد:


الي‌ الله‌ أشكوه‌معشر يعيشون‌ جهالا و بموتون‌ ضلالا ليس‌ فيهم‌ سلعه‌ أبور من‌ الكتاب‌ اذا تلي‌حق‌ تلاوته‌. و لا سلعة‌ أنفق‌ بيعاً و لا أغلي‌ ثمناً من‌ الكتاب‌ اذا حرف‌ عن‌مواضعه‌ و لا عندهم‌ أنكر من‌ المعروف‌ و لا أعرف‌ من‌ المنكر، گله‌ خدا را با خدامي‌كنم‌ از مردمي‌ كه‌ عمر خود را به‌ ناداني‌ بسر مي‌برند و با گمراهي‌، رخت‌ ازاين‌ جهان‌ بدر مي‌برند.كالايي‌...


كالايي‌ خوارتر از نزدآنان‌ از كتاب‌ خدا نيست‌، اگر آن‌ را چنانكه‌ بايست‌ خوانند و پر سودتر وگرانبهاتر از آن‌ نباشد، اگر آن‌ را از معني‌ خويش‌ برگردانند و نه‌ نزد آنان‌چيزي‌ از معروف‌ است‌، ناشناخته‌تر و شناخته‌تر از منكر».(56)


و بدين‌ سان‌ امام‌ (ع‌)به‌ ما مي‌آموزد كه‌ راه‌ يافتن‌ حق‌ و قرار گرفتن‌ در صراط‌ مستقيم‌ و دوري‌ ازكجي‌ و انحراف‌ به‌ تمسك‌ به‌ قرآن‌ و سنجش‌ قول‌ و فعل‌ آدمي‌ با كتاب‌ خداست‌.اگر كلام‌ و رفتار انسان‌ در تمام‌ جوانب‌ زندگي‌ از مفاهيم‌ و مقاصد قرآني‌ به‌دور باشد، ارزشي‌ ندارد و اگر موافق‌ و همسر با كتاب‌ خدا باشد. ارزشي‌ والا پيدامي‌كند و در مسير هدايت‌ و تقرب‌ الهي‌ مفيد مي‌افتد. از نگاه‌ علي‌ (ع‌) قرآن‌برنامه‌ زندگي‌ است‌. كتابي‌ است‌ براي‌ خواندن‌ و انديشيدن‌، انديشيدن‌ و فهميدن‌؛فهميدم‌ و عمل‌ كردن‌. آري‌ تأمل‌ در سخنان‌ آن‌ بزرگوار، اين‌ حقيقت‌ را پيش‌ روي‌ما قرار مي‌دهد كه‌ راه‌ نيكبختي‌ و سعادت‌ آدمي‌، ارتباط‌ و انس‌ هميشگي‌ يا قرآن‌و دريافتن‌ معارف‌ و دستورات‌ اين‌ كتاب‌ اسماني‌ است‌ و اين‌ امر، تنها محدود درمشكلات‌ و ججهات‌ امور زندگي‌ نيست‌، بلكه‌ بايد در سراسر زندگي‌ آدمي‌ مصداق‌داشته‌ باشد و سيره‌ عملي‌ پيشواي‌ بزرگ‌ نيز چنين‌ بوده‌ است‌ كه‌ حضرت‌(ع‌) نه‌تنها در برخورد با مشكلات‌ يا سؤلات‌ مهم‌ و بزرگ‌، بلكه‌ در تمامي‌ امور مربوط‌به‌ دين‌ و دنيا به‌ قرآن‌ مراجعه‌ مي‌كردند و به‌ الفاظ‌ يا مفاهيم‌ قرآني‌،استشهاد مي‌نمودند.


پيشواي‌ متقيان‌،افزون‌ بر آميخته‌ نمودن‌ كلمات‌ و سخنان‌ خود به‌ الفاظ‌ و مفاهيم‌ قرآني‌، درشرايط‌ و موقعيتهاي‌ مختلف‌، براي‌ روشن‌ نمودن‌ يك‌ امر و اسكات‌ مخطب‌، به‌ آيات‌قرآن‌ استناد، مي‌نمود، او همواره‌ با قرآن‌ بود و قرآن‌ نيز هميشه‌ با او بود وجدايي‌ ميان‌ آن‌ دو وجود نداشت‌. او در تمام‌ شوؤن‌ زندگي‌ از قرآن‌ كمك‌ مي‌گرفت‌و كتاب‌ خودا را شاهد اعمال‌ و اقوال‌ خود مي‌دانست‌. امام‌ (ع‌) در اثبات‌ حق‌ ومصاحبه‌ با طرف‌ مقابل‌ در گفتگوها و مناظرات‌، در دعاها و عبارات‌، در بساربيماري‌، در جنگها و غزوات‌، در سختيها و شرائد زندگي‌، در نامه‌ها و مكاتبات‌ خودو بطور كلي‌ در سيره‌ عملي‌ به‌ آيات‌ قرآن‌ استشهاد و اسناد مي‌كرد و از مفاهيم‌و مضامين‌ قرآن‌ بهره‌ مي‌گرفت‌. تجلي‌ قرآن‌ در ابعاد مختلف‌ سيره‌ آن‌ حضرت‌ به‌چشم‌ مي‌خورد و براي‌ هر مورد، شواهد و مصاديق‌ روايي‌ متعددي‌ وجود دارد كه‌ پرداختن‌ به‌ آنها در اين‌ مجال‌ نمي‌گنجد.


حتي‌ روايت‌ شده‌ است‌كه‌ اميرالمؤمنين‌ (ع‌) در بازار حركت‌ مي‌كرد، گمراهان‌ و ضعيفان‌ را راهنمايي‌ وياري‌ مي‌نمود. نزد بقالان‌ و فروشندگان‌ مي‌رفت‌. قرآن‌ را بر آنان‌ مي‌گشود وآيات‌ قرآن‌ را تلاوت‌ مي‌فرمود.(57)


آن‌ حضرت‌ (ع‌) منتظرآن‌ نمي‌ماند كه‌ مسأله‌اي‌ دشوار يا مفصلي‌ بزرگ‌ روي‌ مي‌دهد و به‌ قرآن‌ كراجعه‌كند، بلكه‌ اين‌ قرآن‌ ناطق‌ پيشوا و سرآمد مفسران‌ كتاب‌ الهي‌، در تمام‌ مسائلي‌كه‌ پاسخ‌ آنها به‌ نوعي‌ در كتاب‌ خدا وجود داشت‌، از قرآن‌ مدر مي‌جست‌ و به‌آيات‌ الهي‌ استهشاد مي‌نمود و اين‌ سودمندترين‌ درس‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ از سيره‌علوي‌ فرا چنگ‌ آورد.


اميرمؤمنان‌ (ع‌) حتي‌دلواپسين‌ زندگي‌، آنگاه‌ كه‌ قاتل‌ وي‌، ابن‌ ملجم‌ را نزد او حاضر كردند، مفاهيم‌و مضامين‌ قرآني‌ را فراموش‌ نكرد و خطاب‌ به‌ اطرافيان‌ فرمود: امروز او نزد شمااسير است‌، با او به‌ تيكي‌ رفتار كنيد، طعام‌ و غذايش‌ دهيد،...نسبت‌ به‌ او عفوو گذشت‌ روا داريد. آنگاه‌ به‌ تلاوت‌ ايه‌ 22 نور فرمود: «وليعفوا و ليصفحواألاتحبون‌ ان‌ يغفرالله‌ لكم‌ والله‌ غفور رحيم‌». و بايد عفو كنند و گذشت‌نمايند. مگر دوست‌ نداريد كه‌ خدا بر شما ببخشايد؟ و خدا آمرزنده‌ مهربان‌ است‌.(58)


اميد آنكه‌ همه‌ ما ازحافظان‌ و قاريان‌ هميشگي‌ قرآن‌ باشيم‌ و مفاهيم‌ و معارف‌ اين‌ كتاب‌ هدايت‌، درابعاد زندگي‌ ما به‌ بهترين‌ شيوه‌ تجلي‌ يابد.


وسلام‌ الله‌ عليه‌يوم‌ ولد في‌ الكعبه‌ و يوم‌ مات‌ شهيداً في‌ سبيل‌ الله‌ و يوم‌ يبعث‌ حياًللشفاعة‌».



1- سيد جواد مصطفوي‌،رابطه‌ نهج‌ البلاغه‌ با قرآن‌، چاپ‌ اول‌، تهران‌، انتشارات‌ بنياد نهج‌ البلاغه‌،1359، ص‌ 221.


2- نهج‌ البلاغه‌،ترجمه‌ دكتر سيد جعفر شهيدي‌، چاپ‌ دوم‌، تهران‌، انتشارات‌ و آموزش‌ انقلاب‌اسلامي‌، 1370، خطبه‌ 18، ص‌ 20.


3- محمد تقي‌ جعفري‌،ترجمه‌ و تفسير نهج‌ البلاغه‌، چاپ‌ اول‌، تهران‌، دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامي‌، 1365،ج‌ 4، ص‌ 264-271.


4- نهج‌ البلاغه‌،خطبه‌ 198، ص‌ 234


5- سيد ابوالقاسم‌خوئي‌، بيان‌ در مسائل‌ كلي‌ قرآن‌، ترجمه‌ صادق‌ نجمي‌، هاشم‌ هريسي‌، قم‌، مجمع‌ذخاير اسلامي‌، 1360، ص‌ 46-43


6- نهج‌ البلاغه‌،خطبه‌ 176، ص‌ 182


7- همان‌، خطبه‌ 183،ص‌ 194


8- ابن‌ ابي‌ الحديد،شرح‌ نهجالبلاغه‌، چاپ‌ اول‌، قم‌، منشورات‌ مكتبه‌ آيه‌ الله‌ العظمي‌ مرعشي‌نجفي‌، 1404 هـ.ق‌، ج‌ 10، ص‌ 117


9- نهج‌ البلاغه‌،خطبه‌ 133، ص‌ 131


10- همان‌، خطبه‌ 158،ص‌ 159


11- ر.ك‌: شهيد سيدمحمد باقر، سنتهاي‌ تاريخ‌ در قرآن‌، ترجمه‌ سيد جمال‌ موسوي‌ اصفهاني‌، انتشارات‌اسلامي‌، قم‌ بيتا، ص‌ 94


12- نهج‌ البلاغه‌،خطبه‌ 176، ص‌ 184


13- همان‌، خطبه‌ 156،ص‌ 156


14- همان‌، خطبه‌ 110،ص‌ 107


15- همان‌، خطبه‌ 176،ص‌ 182


16- همان‌


17- همان‌، خطبه‌ 193


18- همان‌، خطبه‌ 121،ص‌ 119


19- محمد باقر مجلسي‌،بحارالنوار، چاپ‌ دوم‌، بيروت‌، مؤسسه‌ الوفاء، 1403هـ.ق‌، ج‌ 89، ص‌ 19 20- هندي‌،علاءالدين‌ علي‌ النتقي‌، كنز العمال‌ في‌ سنن‌ القوال‌ و الافعال‌، بيروت‌، مؤسسه‌الرساله‌، 1409 هـ.ق‌، 1،529


21- نهج‌ البلاغه‌،خطبه‌ 110، ص‌ 107


22- همان‌، حكمت‌ 399،ص‌ 433


23- محمد باقر مجلسي‌،ج‌ 89، ص‌ 20


24- همان‌، ص‌ 211


25- همان‌ ص‌ 20


26- حاج‌ ميرزا حسين‌نوري‌ طبرسي‌، مستدرك‌ الوسائل‌ و مستنبط‌ المسائل‌، چاپ‌ اول‌، مؤسسه‌ آل‌ البيت‌لا حياء التراث‌، 1408هـ.ق‌، ج‌ 4، ص‌ 251


27- ابن‌ حسام‌ هندي‌،پيشين‌، ج‌ 1، ص‌ 513


28- محمد تقي‌ جعفري‌،پيشين‌، ج‌ 1، ص‌ 266.


29- نهج‌ البلاغه‌،نامه‌ 47، ص‌ 321


30- محمد باقر مجلسي‌،پيشين‌، ص‌ 216


31- همان‌، ص‌ 20


32- ابن‌ جزري‌، النشرفي‌ الفزاءات‌ العشر، ج‌ 1، بيروت‌، دارالفكر، بيتا، ص‌ 209


33- ملامحسن‌ فيض‌كاشاني‌، تفسير صافي‌، بيروت‌، منشورات‌ م‌ءسسه‌ العلمي‌ للمطبوعات‌ 1405 هـ.ق‌، ج‌1،ص‌ 71


34- محمد باقر مجلسي‌،پيشين‌، ص‌ 214


35- جلال‌ الدين‌ عبددالرحمن‌ سيوطي‌، الاتقان‌ في‌ علوم‌ القرآن‌، ج‌ 1، ص‌ 329


36- محمد باقر مجلسي‌،ج‌ 90، ص‌ 345


37- همان‌، ج‌ 89، 206


38- همان‌، ص‌ 209


39- احزاب‌، 56


40- بقزه‌، 135


41- محمد باقر مجلسي‌،ج‌ 89، ص‌ 217


42- همان‌، ص‌ 20


43- اعراب‌، 204


44- همان‌، ص‌ 221


45- جلال‌ الدين‌عبدالرحمن‌ سيوطي‌، ج‌ 2، ص‌ 1180


46- علي‌ بن‌ جمعة‌ العروس‌حويزي‌، تفسير نور الثقلين‌، ج‌ 4، ص‌ 373


47- همان‌، ج‌ 1، ص‌429 و مجلسي‌، ج‌ 89، ص‌ 273


48- همان‌، ص‌ 262 و351


49- همان‌، ص‌ 262


50- اعراف‌، 196


51- توبه‌، 128


52- عروسي‌ حويزي‌، ج‌2، ص‌ 110 و 287


53- ر.ك‌: همان‌، ج‌3، ص‌ 233 و 250 و 427


54- نهج‌ البلاغه‌،خطبه‌ 86، ص‌ 67


55- همان‌، خطبه‌ 147،ص‌ 143


56- همان‌، خطبه‌ 17،ص‌ 19


57- ر.ك‌: عروسي‌مويزي‌، ج‌ 4، ص‌ 144


58- ر.ك‌: محمدري‌شهري‌ و همكاران‌، موسوعة‌ الامام‌ علي‌ لبن‌ ابيطالب‌ في‌ الكتاب‌ والستة‌ والتاريخ‌، چاپ‌ اول‌، مؤسسه‌ دارالحديث‌، 1421 هـ.ق‌، ج‌ 7، ص‌ 249 و 250



Golestan Quran Weekly, Serial 150, N 106
هفته نامه گلستان قرآن سال چهارم شمارهپياپي150 دوره جديد شماره 106 دوشنبه 8 بهمنماه 1380



/ 1