فضای موسیقایی آیات قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فضای موسیقایی آیات قرآن - نسخه متنی

مهدی شریعتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فضاي موسيقايي آيات قرآن

مهدي شريعتي

ترجمه‌ قرآن، اگر چه‌ راهي‌ براي‌ آشنايي‌ با مفاهيم‌قرآن‌ است، اما هيچ‌ ترجمه‌اي‌ ظرفيت‌ و توان‌ آن‌ را ندارد تا به‌ خوبي‌ مفهوم‌آيات‌ قرآني‌ را به‌ خواننده‌ منتقل‌ سازد. زيرا هماهنگي‌ كاملي‌ كه‌ بين‌ فضاي‌موسيقايي‌ و معاني‌ آيات‌ قرآني‌ وجود دارد، آنقدر وسيع‌ و گسترده‌ است. كه‌ ترجمه‌آن‌ را با دشواري‌ روبرو مي‌سازد. نويسنده‌ اين‌ مقاله، با نگرش‌ بر اين‌ نكته،شرحي‌ نگاشته‌ كه‌ مي‌تواند پيش‌ زمينه‌اي‌ براي‌ تحقيقات‌ گسترده‌تر در اين‌زمينه‌ باشد.

هيچ‌ ترجمه‌اي، حتي‌ با بياني‌ در سطح‌ عالي‌ نيز نمي‌تواند منعكس‌كننده‌ كامل‌ تمام‌ زيبايي‌هاي‌ قرآن‌ از جهت‌ لفظ‌ و معني‌ باشد. ترجمه‌ها در حكم‌بازتابيدن‌ نور از آينه‌اند، و هيچ‌ آينه‌اي‌ با صيقلي‌ترين‌ سطح‌ نيز، باز تابنده‌كامل‌ تمام‌ شعاع‌هاي‌ نوري‌ نيست‌ كه‌ به‌ آن‌ مي‌تابد. اين‌ نكته‌ بديهي‌ترين‌موضوعي‌ است‌ كه‌ هر كس‌ كوچكترين‌ اطلاعاتي‌ از فيزيك‌ اپتيك‌ داشته‌ باشد، بدان‌وقوف‌ دارد.

بگذاريد موضوع‌ را از زاويه‌ ديگر بررسي‌ كنيم، فرض‌ كنيد نويسنده‌اين‌ سطور بخواهد، با تعريف‌ و توصيف، ميوه‌ بسيار لذيذ و مطبوعي‌ را به‌ شمامعرفي‌ كند، يا بايد ساعاتي‌ از طعم‌ و مزه‌ و رنگ‌ و احساسي‌ كه‌ در هنگام‌ خوردن‌به‌ وجود مي‌آيد و يا بعد از خوردن‌ حادث‌ مي‌شود و يا (اگر قرار باشد علمي‌تربيان‌ شود.)

سرعت‌ جذب‌ و ميزان‌ قند و مقدار چربي‌ و اندازه‌ انرژي‌ كه‌ در بدن‌توليد مي‌كند و مقدار املاح‌ و درصد ويتامين‌هاي‌ بكار رفته‌ در آن‌ و ده‌ها واحدديگر براي‌ شما بگويد و يا با يك‌ جمله‌ بسيار كوتاه‌ بگويد:

‹‹طعمي‌ مانند طعم‌فلان‌ ميوه‌ دارد.››

با اين‌ وجود، تمامي‌ اين‌ تعاريف‌ و امثال‌ نمي‌تواننداحساسي‌ را كه‌ از خوردن‌ خود آن‌ ميوه‌ حاصل‌ مي‌شود، ايجاد كند. تازه‌ خود آن‌ميوه‌ نيز نمي‌تواند احساسي‌ را كه‌ توانائي‌ آفرينش‌ آن‌ را دارد، در مذاق‌ شمابيافريند. مگر آنكه‌ از ذائقه‌ كاملاً سالمي‌ برخوردار باشيد. و در وضعيت‌ خوبي‌بسر برد كه‌ اين‌ وضعيت‌ نيز خود تابع‌ عواملي‌ از قبيل‌ زمان‌ و مكان‌ و ميزان‌تمايل‌ به‌ خوردن‌ و احساس‌هايي‌ همچون‌ شادي‌ و گرسنگي‌ و عطش‌ و...است.

ترجمه‌ هر يك‌ از آيات‌ قرآن‌ نيز حتي‌ در بهترين‌ سطوح‌ ترجمه، چيزي‌جز توصيف‌ و تمثيل‌ يك‌ ميوه‌ به‌ جاي‌ خوردن‌ آن‌ نيست‌ آشنايي‌ با زبان‌ عربي‌شايد همانند پرورش‌ دادن‌ ذائقه‌ با ميوه‌هايي‌ باشد كه‌ تاكنون‌ با آنها آشنانبوده‌ايد. بگذاريد از همان‌ ‹‹بسم‌ الله›› شروع‌ كنيم.

در زبان‌ فارسي‌ ‹‹بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم›› را با جمله‌ ‹‹به‌نام‌ خداوند بخشنده‌ مهربان›› ترجمه‌ مي‌كنيم، و حال‌ آنكه‌ به‌ نظر نگارنده‌ اين‌جمله‌ چه‌ از نظر لفظ‌ و چه‌ از نظر معنا باز تابنده‌ كامل‌ صورت‌ عربي‌ آن‌ نيست.به‌ زيباييهاي‌ حروف‌ بكار رفته‌ در اصل‌ عبارت‌ توجه‌ كنيد.

- در هنگام‌ قرائت، صامت‌ ‹‹ب›› وقتي‌ كشيده‌ مي‌شود. به‌ مصوت‌ كوتاه‌‹‹ي›› نزديك‌ مي‌شود.، اما كشيدگي‌ صامت‌ ‹‹س›› به‌ كمك‌ آن‌ مي‌آيد تا با مصوت‌كشيده‌ ‹‹ي›› يك‌ قرينه‌ كامل‌ ايجاد كند. حرف‌ ‹‹س›› دومين‌ حرف‌ عبارت‌ و حرف‌ ‹‹ي››حرف‌ ماقبل‌ آخر آن‌ است. اين‌ دو حرف‌ از نظر مكان‌ قرار گرفتن‌ كاملاً قرينه‌يكديگرند.

در صورتي‌ كه‌ در عبارت‌ ‹‹به‌ نام‌ خداوند بخشنده‌ مهربان›› هيچ‌ قرينه‌اي‌به‌ كار نرفته‌ است. همچنين‌ تمامي‌ حروف‌ بكار رفته‌ در عبارت‌ اصلي، چنان‌ اندكه‌ گويي‌ لب‌ها را مي‌بوسند و بسيار آرام‌ از آنها دور مي‌شوند. همچون‌ جدا شدن‌آرام‌ دو تكه‌ ابر در آسماني‌ آبي‌ و روشن. در صورتي‌ كه‌ وجود دو حرف‌ ‹‹خ›› درپي‌ همديگر، در ترجمه‌ عبارت، حنجره‌ را خراش‌ مي‌دهد كه‌ با معنا و مفهوم‌ آن‌هماهنگي‌ ندارد.

- در عبارت‌ اصلي‌ همه‌ كلمات‌ به‌ هم‌ مربوط‌ اند. چنان‌ كه‌ آخرين‌حرف‌ يك‌ واژه‌ به‌ پايان‌ نرسيده، حرف‌ اول‌ واژه‌ بعد از آن‌ شروع‌ مي‌شود. همانند طيف‌ رنگين‌ كمان‌ كه‌ هنوزطيفي‌ پايان‌ نيافته، طيف‌ ديگر آغاز مي‌گردد. ادغام‌ اين‌ طيف‌ها به‌ گونه‌اي‌است‌ كه‌ نمي‌توان‌ هيچ‌ مرز مشخصي‌ بين‌ آنها تعيين‌ كرد.

اگر به‌ غير علمي‌ سخن‌ گفتن‌ متهم‌ نشوم، بايد بگويم‌ هفت‌ حرف‌ به‌كار رفته‌ در ‹‹بسم‌ الله›› هفت‌ طيف‌ رنگين‌ كمان‌ را در ذهن‌ تداعي‌ مي‌كند،ايضا هفت‌ آيه‌ به‌ كار رفته‌ در سوره‌ حمد (سبع‌ المثاني).

مقايسه‌ گستردگي‌ هركدام‌ از طيف‌ها در رنگين‌ كمان، با ميزان‌ كشيدگي‌ هر كدام‌ از حروف‌ ‹‹بسم‌الله›› و يا هر كدام از آيات‌ سوره‌ حمد را مي‌گذارم‌ به‌ عهده‌ متخصصان‌ فن، حتي‌اگر نتيجه‌اي‌ حاصل‌ نشود نيز راهي‌ است‌ براي‌ شروع‌ يك‌ تحقيق، هر دريچه‌اي‌ كه‌براي‌ گشودن‌ آن‌ همت‌ شود، حتي‌ اگر گشوده‌ نشود نيز وسوسه‌اي‌ است براي‌ يافتن‌دريچه‌ ديگر.

در برگردان‌ فارسي‌ ‹‹بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم›› همه‌ كلمات‌ وقتي‌به‌ انتها مي‌رسند، قطع‌ مي‌شوند. به‌ طوري‌ كه‌ نمي‌توان‌ هيچ‌ يك‌ از كلمات‌ رابا كشيدن‌ حرف‌ آخر آنها به‌ كلمه‌ ديگر مربوط‌ كرد.

حال‌ بگذاريد سوره‌ ‹‹فاتحه‌ الكتاب›› را از اين‌ ديدگاه‌ مورد بررسي‌اجمالي‌ قرار دهيم.

به‌ آيات‌ آن‌ توجه‌ كنيد:

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌ - الحمدلله‌ - رب‌ العالمين‌ - الرحمن‌الرحيم‌ - مالك‌ يوم‌ الدين‌ - اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌ - اهدنا الصراط‌المستقيم‌ - صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌ - غير المغضوب‌ عليهم‌ و لاالضالين.

در هنگام‌ تلاوت‌ آيات، مصوت، بلند ‹‹1›› گويي‌ ذهن‌ آدمي‌ را آرام‌آرام‌ به‌ سمت‌ بالا اوج‌ مي‌دهد. از ابتداي‌ آيه‌ با آنكه‌ مخاطب‌ اصلي‌ خداست،اما چنان‌ كه‌ با معشوقي‌ ناديده‌ سخن‌ بگويي‌ تنها اشتياق‌ براي‌ شنيدن‌ از سوي‌اوست، درست‌ از وسط‌ سوره‌ التفاتي‌ بسيار زيبا پديد مي‌آيد از اينجا به‌ بعد گويي‌معشوق‌ درست‌ روبروي‌ انسان‌ قرار دارد. چنان‌ كه‌ به‌ اشتياق‌ سخن‌ گفتن‌ با او،تمناي‌ نشان‌ دادن‌ خويش‌ نيز ظاهر مي‌شود.

چنين‌ التفاتي‌ يك‌ قرينه‌ كامل‌ در دو سوي‌ آيات‌ پديد مي‌آورد.حروف‌ به‌ كار رفته‌ در كل‌ آيات‌ نيز، فضايي‌ بسيار آرام‌ و روحاني‌ همراه‌ باحركتي‌ آرام‌ به‌ سوي‌ بالا را تداعي‌ مي‌كنند. در اواخر سوره‌ حرف‌ (ض) در ‹‹غيرالمغضوب‌ عليهم›› اندكي‌ لرزش‌ در زبان‌ و لب‌ها ايجاد مي‌كند كه‌ تكرار آن‌ در‹‹ولاالضالين›› به‌ كشيدگي‌ آن‌ تداوم‌ مي‌بخشد. اين‌ كشيدگي‌ حالتي‌ رعب‌آميز درذهن‌ ايجاد مي‌كند كه‌ با مفهوم‌ پايان‌ آيه‌ كاملاً هماهنگي‌ دارد.

حال‌ يكبار ديگر كل‌ آيات‌ را مرور كنيد، توالي‌ ‹‹ين›› و ‹‹يم›› كه‌به‌ تناوب‌ در پايان‌ هر يك‌ از آيات‌ تكرار مي‌شود. نظمي‌ زيبا و لطيف‌ را به‌وجود مي‌آورد. اين‌ نظم‌ در آخرين‌ آيه‌ كه‌ طولاني‌ترين‌ آن‌ نيز هست، گويي‌ به‌هم‌ مي‌ريزد. در صورتي‌ كه‌ در واقع‌ چنين‌ نيست. با اين‌ وجود طولاني‌ بودن‌ آيه‌چنين‌ فضايي‌ را در ذهن‌ القا مي‌كند تا بر تأ‌ثير معناي‌ آن‌ بيفزايد.

به‌ تقريب‌ معادل‌ هيچ‌ كلمه‌ عربي‌ در زبان‌ فارسي‌ وجود ندارد كه‌هم‌ بار معنايي‌ آن‌ را منعكس‌ سازد و هم‌ در عين‌ حال، فضاي‌ موسيقايي‌ آن‌ را درذهن‌ ايجاد كند. هيچ‌ كدام‌ از مترجمان‌ نيز ادعاي‌ به‌ كار بردن‌ چنين‌ واژه‌هايي‌در هنگام‌ ترجمه‌ را ندارند.

با وجود اين، بين‌ واژه‌هاي‌ فارسي‌ براي‌ ترجمه‌ مي‌توان‌مناسب‌ترين‌ آنها را انتخاب‌ كرد. بي‌ شك‌ با برگردان‌ قرآن‌ با چنين‌ نگرشي، مي‌توان‌آثار بديع‌ و ارزشمندي‌ خلق‌ كرد، آثاري‌ برگرفته‌ از معجزه‌ هماهنگي‌ كامل‌ بين‌فضاي‌ موسيقايي‌ و معنا.

بيان‌ همه‌ زيبايي‌هاي‌ به‌ كار رفته‌ در حتي‌ آيه‌اي‌ از قرآن، درتوان‌ نگارنده‌ اين‌ سطور نيست.

با وجود اين‌ در دفاع‌ از پرداختن‌ به‌ آن‌ ازكلام‌ ملاي‌ روم‌ بهره‌ مي‌گيرد كه:

آب‌ دريا را اگر نتوان‌ كشيد هم‌به‌ قدر تشنگي‌ بايد چشيد

Golestan Quran Weekly,Serial 153, N 109

هفته نامه گلستان قرآن سال چهارم شماره پياپي 153 دوره جديد شماره 109 دوشنبه 29 بهمن ماه 1380

/ 1