حکمت 067
(شخص نادان جز در يكى از دو حالت تندروى و يا كندروى مشاهده نمى شود). جهل يا جهل بسيط است كه همان طرف كندروى از فضيلت و به كودنى موسوم است. و يا جهل مركب است كه همان طرف تندروى است. توضيح آن كه نادانى كه در جهل مركب است، گاهى در پيگيرى از حق زياده روى مى كند و در نتيجه ى تلاش پرده اى جلو چشم بصيرت او پديد مى آيد كه او با قطع بر اين كه اين دليل رسيدن وى به حق است، از دريافت حق و حقيقت بازمى ماند، كه گاهى اين طرف را جربزه مى نامند و همواره چنين فردى در يكى از دو طرف است و به اندازه ى نادانى اش حالت وى در تمام رفتارها و گفتارها بر يكى از دو سمت:تندروى يا كندروى است.حکمت 068
(هرگاه عقل كامل باشد، سخن كم گفته شود). كامل بودن عقل باعث كنترل قواى جسمانى و به كار بردن آنها به مقتضاى نظرات پسنديده و شايسته، و نيز سنجش بيشتر آنچه كه از آن قوا به صورت گفتار و رفتار بروز مى كند، مى گردد، و اين زحمت و شرايطى دارد كه باعث كاستى سخن مى شود، برخلاف آن كه سخنان نسنجيده و بى توجه بر زبان آيد.حکمت 069
(روزگار بدنها را فرسوده و آرزوها را تازه مى گرداند و مرگ را نزديك و خواهشهاى دل را دور مى سازد هر كه بر زمانه چيره گشت، به رنج افتاد، و هر كه بر روزگار دست نيافت، گرفتار سخنى شد). فرسوده كردن بدنها، همان آماده ساختن آنست براى فتور و تباهى، با گذشت زمان، و در اثر آنچه از گرما و سرما و دشواريهاى مربوط ب زمان كه توسط ايام و فصول بر تن آدمى وارد مى شود. و اين كه روزگار آرزوها را تازه مى گرداند در اثر فريبى است كه از زنده بودن و تندرستى، انسان حاصل مى شود، و بيشتر اشخاص سالخورده در معرض آنند چرا كه طول عمر و تجربه هايى كه از نيازمندى و بى چيزى دارند آنان را مى فريبد و بر جمع مال حريصشان مى كند و سبب آرزوهاى دراز آنها براى تحصيل دنيا مى گردد. و نزديك ساختن مرگ نظر به فرسودن بدنها و دور و دراز كردن آرزوها با توجه به نزديك ساختن مرگ است. و هر كه بر زمانه چيره گشت، يعنى با تباه كردن عمر و به كار بردن آن در راه متاع دنيا، به رنج مى افتد و با جمع آورى و اندوختن مال دنيا دچار بدبختى مى گردد، و هر كس روزگار را از دست داد، در راه به دست آوردن دنيا رنج برد ولى با از بين رفتن آن گرفتار بدبختى شد. امام (ع) در دو جمله ى اول سجع متوازن، و در دو جمله وسط سجع مطرف، و در دو جمله ى آخر سجع متوازى، را رعايت كرده است.