<span class="p_h1">&#64831;</span> سيماىمدينه منتظران <span class="p_h1">&#64830;</span> - سیمای مدینه منتظران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای مدینه منتظران - نسخه متنی

محمد نقی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

﴿ سيماىمدينه منتظران


محمد نقى زاده

درآمد


در مورد ابعاد مختلف «انتظار» ظهورحضرت مهدى(عج) بسيار نوشته و گفته شده است، كهغالباً به انسان (منتظر) و ويژگيهاى او ارجاعمى شود. اما در مورد فضا و محيط انتظار كمترسخن گفته شده است. در اين زمينه سؤالات بسيارىرا مى توان مطرح نمود كه پاسخگويى به آنهارهگشا خواهد بود از جمله اينكه: آيا هر محيط وفضايى لياقت پذيرش وجود مقدس امام زمان(عج) رادارد يا خير؟ آيا نبايد به فكر ايجاد محيط وفضايى مناسب و در شأن آن وجود مقدس بود؟ آيااصولاً منتظران حضرتش نيز نبايد به فكر ساختنمحيط و فضايى مناسب زيست منتظران و ياران اوباشند؟ آيا تفكر «انتظار» تأثيرى بر شكل گيرىمحيط زندگى دارد يا خير؟ آيا محيط مى توانديادآور و متذكر و تقويت كننده مفهوم «انتظار»باشد يا خير؟ و در بسيارى سئوالات ديگرى كهمرتبط با محيط زندگى و مختصات آن مى باشند.


به نظر مى رسد ايجاد «مدينه»اىكه هم مناسب زيست منتظران باشد و هم اينكهلياقت ظهور منتَظَر را داشته باشد و هم اينكهبر تقويت و تذكر باورهاى منتظران تأثيربگذارد از ضرورياتى است كه متأسفانه لااقل درسده اخير (و عليرغم اثبات و تأكيد تأثير محيط وفضا بر رفتار و روان انسان) نه تنها به دستفراموشى سپرده شده بلكه در جهت عكس نيز حركتكرده است. اين وضعيت عمدتاً حاصل نفوذاستعمارگران (و به ويژه آراء و باورهاى بيگانه)در ممالك اسلامى، رشد از خود بيگانگى مسلمين،غفلت از تجارب ديگران و سرمايه هاى علمى وفكرى خويشتن، و همچنين رشد احساس حقارت جوامعو سران و نخبگان آنها در برابر تمدن صنعتىمغرب زمين بوده است.


ذكر مطالبى چند به عنوان مقدمه وانگيزه نگارش و جزوه حاضر ضرورت دارد:


مفهوم «انتظار» و معناى «آمادگى»از مطالب اصلى و اساسى مى باشند. منقول استكه اهالى روستايى شيعه نشين به هنگام نمازجمعه، جملگى با لباس رزم و با سلاح كامل بهنماز مى ايستادند با اين استدلال كه ظهورامام زمان(عج) در روز جمعه خواهد بود و لذا مابايد آماده باشيم و به محض ظهور حضرتش بدونفوت وقت و بى كوچكترين تعلل و تأخيرى درركابش حضور يابيم. مداقه در اين امر تا حدزيادى معناى «انتظار» را در فرهنگ شيعه مشخصمى كند، و اگر به اين مفهوم از «انتظار» كهبه معناى آماده و مهيا بودن براى ظهور حضرتشمى باشد توجه كنيم بايستى آمادگى را به همهامور مربوط به زندگى جمعى و فردى خويش تسرىدهيم. از ويژگيهاى فردى كه بگذريم، جامعه نيزبايد آماده باشد. جامعه نيز خود متشكل ازعناصر و اجزاء متعددى است كه آنها نيز بايدآماده باشند.


يكى از اصلى ترين موضوعاتى كه در هراجتماعى مطرح است، وجود و احساس هويت جمعى استكه البته به گونه اى در ساخته هاوتوليدات آنها تجلى مى يابد، و محيط مصنوع (شهر)يكى از مهمترين آنهاست. فى الواقع شهر بهعنوان ظرف فعاليتهاى انسان، هم تجليگاهارزشها بوده و هويت جامعه را به نمايش مى گذاردو هم اينكه جامعه را به سمت ارزشها و يا ضدارزشهايى هدايت خواهد نمود. به عبارت ديگرهويت جامعه را با ويژگيهاى خويش تعريف مى نمايد.در مورد خاص مقاله حاضر، مدينه و محل زندگىمنتظران امام زمان(عج)، بايد بتواند نمايشگر وتجليگاه باورها و عقايد منتظران بوده وهمچنين بايد بتواند مروج و تقويت كننده اينباورها و عقايد در ميان اهل مدينه باشد.


در روايات آمده است كه: «جعلت لىالارض مسجداً» براى من سراسر زمين مسجد است. وبوركهاردت در اين مورد مى نويسد: «هر چندپيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود كهخداوند بر امتش منت نهاد و همه سطح زمين رامكانى براى عبادت آنها قرارداد، معمارى استكه بايد پاكيزگى و آرامشى را كه طبيعت تأمينمى كند، در مناطق مسكونى و پرجمعيت فراهمآورد. مى توان گفت كه معمارى در ميانهنرهايى كه محيط انسان را شكل مى دهند و آنرا مهياى نزول بركت مى سازند جايگاه اصلىرا داراست.» و چه بركتى مهمتر و خجسته تر ومباركتر از وجود مقدس امام زمان(عج) مى باشد؟آيا محيط نبايد (به عنوان تنها يك عامل كه بههر حال بر رفتار و بالنتيجه بر افكار انسان [ منتظرانظهور]تأثير دارد) با ويژگيهاى خاص خود آمادگى ظهورحضرتش را بيابد؟


همانگونه كه ذكر آن خواهد آمد، يكىاز مهمترين عوامل مؤثر در شكل گيرى محيط وهمچنين عامل هويت دهنده به آن (وبالنتيجه عاملهويت جامعه)، اصول و ارزشهاى فرهنگى حاكم برجامعه مى باشد. براى كسى كه حداقل آشنايى بااصول فرهنگى تشيع را دارد، امرى بديهى و روشنآن است كه بارزترين ويژگى اين مكتب (پس از اصولاساسى دين و اصل ولايت) ارزشهايى مانند «انتظار»و «آمادگى» براى ظهور امام عصر(عج) مى باشد.حال كه اين ارزشها و اصول به عنوان ارزشهايىفرهنگى و بنيادين پذيرفته شده اند بايستىديد كه تجلى و تأثير آنها در محيط و سيماى شهرو محيط زندگى شيعيان و معتقدان و مروجين اينارزشها چيست؟ به عبارت ديگر بايدديد كه آياتمدن شيعى چگونه آمادگى خويش را براى شهور بهروز نگه مى دارد؟ آيا اصولاً «شهر» لياقت وشايستگى «ظهور» را دارد؟ و همچنين متقابلاًبه اين موضوع انديشيد كه محيط و شهر منتظرانچگونه اين باور ] انتظار[را به اهل خويش متذكر شده و آن را تقويت وترويج مى نمايد.


در مورد ساير ادله رجوع كنيد به بحثآتى تحت عنوان علل اهميت سيما و كالبد مدينه.


عناصر اصلى تمدنها


تمدن در لذت به معناى «تخلق بهاخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و هجمه و جهلبه حالت ظرافت و انس و معرفت، در شهر بود باشكردن و انتظار شهر نموده و اجتماع اهل حرفه،اقامت در شهر كردن، شهرنشينى، تربيت و ادب»آمده است. تمدن داشتن نيز به «داراى تربيتبودن، شهر نشين بودن و در مرحله كامل اجتماعىقرار داشتن، و خلاف بربريت» معنا شده است. علىأىّ حال آنچه كه به تمدن تعبير مى شود عبارتاست از مجموعه اى از انسانها (جامعه) كه بااتكا به فرهنگ و جهانبينى و عقايد هماهنگ وغالباً همسان، اجتماعى را به وجود آوردهباشند كه هويت هر جزء آن با هويت كل، هماهنگ وهمسو بوده و در جامعه جهانى به آن نام شناختهمى شود. آنچه كه وجه بارز هويت هر تمدنى مى باشدوجه فرهنگى و فكرى آن مى باشد. كه البته اينفرهنگ در بسيارى (اگر نگوييم همه) مقولاتزندگى افراد جامعه از جامعه نظام دهى محيطزندگى مؤثر و دخيل است.


هر تمدنى را مى توان متشكل از سهعنصر اصلى و اساسى دانست. عنصر اوّل «انسان»هايىكه متعلق به آن تمدن خاص هستند (اهل مدينه ياتمدن مورد نظر)، دوم «مدينه» (شهر يا ظرفى) كهانسانهاى متعلق به آن تمدن در آن مى زيند، وسوم «جهانبينى» و تفكرى كه بر جامعه انسانىخاص حاكم بوده و عاملى است در تنظيم روابطآحاد جامعه، تعريف كننده نحوه نگرش جامعه بهمحيط طبيعى و محيط مصنوع، تنظيم كننده روابطنمادهاى اجتماعى، تبيين كننده راه و روشزيست، و معرف بسيارى عوامل ديگر كه اگر جملگىرا در يك عبارت خلاصه كنيم مى توانيم آن را«تبيين هدف از خلقت و حيات انسان بر كره ارض»بناميم. از آنجايى كه تا هدف براى جامعه و آحادآن روشن نباشد و نداند كه مقصد نهايى چيست وكجاست، نخواهد توانست خط مشى و راهى تعريف شدهو روشن را براى اداره و حيات جامعه بيابد،همانطورى كه در حالت نامشخص بودن هدف امكانبهره گيرى صحيح از تجارب جوامع بشرى وتشخيص سره از ناسره ممكن نخواهد بود. لذاست كهمى توان گفت مهمترين عنصر از عناصر سه گانهتمدنها، عنصر سوم (جهانبينى) است، و همين عنصراست كه در تماس و برخورد تمدنها مورد گفتگو (تأييد،تكذيب، تعديل، تقليد،...) قرار مى گيرد.وباز، جهانبينى است كه خط مشى ها وسياستها را مشخص مى نمايد و به تبع آنبرچگونگى فعاليتهاى انسان و حاصل اينفعاليتها اثر مى گذارد. و يكى از مهمترينآثار انسان بر زمين، ساخت محيط زندگى و يا بهعبارت ديگر ظرف تمدن (مدينه يا شهر) است. و باعنايت به پذيرش جهانى تأثير فرهنگ و جهانبينىبر كالبد و سيماى محيط زندگى و اثر متقابلمحيط بر انسان، تمركز اصلى مقاله بر تأثير «جهانبينى»بر «مدينه» منتظران و ويژگيهاى آن متوجهخواهد بود.


علت ديگرى كه توجه به دريافتويژگيهاى «مدينه منتظران» را ضرورى مى نمايداين است كه در مورد دو عنصر ديگر تمدن اسلام (شيعه)و يا به عبارت ديگر جامعه منتظران ظهور حضرتمهدى(عج) (يعنى جهانبينى و تفكر شيعه و همچنيندر مورد منتظران يا شيعيان) بسيار سخن رفتهاست. طى قرون متمادى، و به ويژه در سده اخير كهتهاجم همه جانبه (و به ويژه تهاجم فرهنگى)دشمنان اسلام بسيار شديدتر بوده، هر گاه كهيكى از اين عناصر مورد هجمه بيگانه قرار گرفتهباشد بدليل ملموس بودن و وضوح تهاجم، همهبزرگان و علما به مبارزه (و به ويژه مبارزهعلمى) با آن پرداخته اند. لكن در زمينهايجاد محيط مصنوع (بنا و شهر) به دليل غيرمستقيم و نامرئى بودن تهاجم نفوذ ايده ها وتفكرات بيگانه، مقابله بسيار ضعيف بوده است.علت عمده اين امر مخفى بودن مبانى نظرى طرحهاو برنامه هايى بوده است كه به صور ظاهراًعلمى (Scientific)وارد ممالك اسلامى شده اند، و به علت همينمخفى بودن اثرات نامطلوب و مخرب خود را برجنبه هاى مختلف و به ويژه فرهنگ جامعه بهمرور نشان داده و مردم نيز متوجه ريشه اينآثار مخرب نشده اند.


علل اهميت سيما و كالبد مدينه


با عنايت به آنچه كه گذشت و با توجهبه موضوع بحث، تنها عنصر «مدينه» به عنوانمحور اصلى بحث انتخاب شده است. در اينجا اينموضوع مورد بحث قرار خواهد گرفت كه چرا اصولاًسيما و كالبد شهر در معرفى يك فرهنگ و يك تفكراهميت دارد و اين اهميت تا چه حد مى باشد. درمورد ارتباط سيماى عمومى محيط زندگى باارزشهاى فرهنگى بسيار سخن رفته است كه دراينجا تنها به برخى از آنها اشاره اىاجمالى خواهد شد و توضيح بيشتر به مراجع ذيربطارجاع مى گردد. و به عبارت ديگر اين نكتهمورد بررسى قرار خواهد گرفت كه چرا سيما وكالبد شهر در معرفى فرهنگ اهل شهر اهميت دارد؟دلايل عمده اهميت سيماى مدينه منتظران دربيان و ترويج «انتظار» عبارتند از:


الف: اعلام هويت


اصولاً شهرها در طول تاريخ به نامتمدن و فرهنگ خويش شناخته شده اند مثلشهرهاى بودايى، شهرهاى هندو، شهرهاى مسيحى،شهرهاى اسلامى و امثالهم. و اگر شهرهايى نيزمنتسب به تمدنهايى باشند (مثل شهرهاى يونانى ورومى و اينكا و مايا و...) در اينگونه مواردنيز دقيقاً تفكر و ايدئولوژى غالب مورد توجهاست و تفكر و باور غالب را يادآور مى شود.همين امر سبب شده تا بسيارى شهرها هويتى جهانىيافته و مروج ارزشها واصول و مفاهيمى خاصباشند. لذاست كه شهر مسلمين و شهر منتظرانحضرت مهدى(عج) نيز بايستى هويتى خاص خويش راداشته باشد و بدينوسيله علاوه بر كسب هويتىجهانى براى خويش بتواند مروج و نمايشگرارزشهايى باشد كه بر تفكر شيعى حاكم است.شهرها (محيط زندگى) همواره با شقوق مختلف دانشبشرى از جمله علوم و فنون و هنرها و فرهنگ وآداب و سنن ارتباطى نزديك داشته و ضمن آنكهخود از آنها متأثر بوده اند، زمينه ايجاددگرگونى (تقويت و يا تضعيف) در آنها را نيزفراهم مى آورده اند.


اهميت شهرها در معرفى يك تمدن وهمچنين تأثير آنها بر اهل شهر تا بدانجا اهميتدارد كه آگاهان و فرزانگان عصر حاضر دقيقاً بهآن متوجه بوده و به مناسبتهاى مختلف بر آنتأكيد مى نمايند.


به جملات زير توجه فرماييد:


«محيط اسلامى، چه افراد و چهملتها، همواره در معرض اين دو گونه تهديد (درونىو بيرونى) قرار داشته و امروز بيش از هميشهقرار دارد. ترويج متعمدانه فساد در كشورهاىاسلامى و تحميل فرهنگ غربى كه از سوى برخىرژيمهاى وابسته نيز به آن كمك مى شود و ازرفتار فردى تا شكل شهرسازى و محيط عمومى زندگىو مطبوعات و غيره را در بر مى گيرد.» با اينمقدمات، اين موضوع كه «شهرها» عامل معرفى يكتمدن هستند بايد مورد توجه جدى مسئولين امرقرار گرفته، و برنامه ريزى براى ايجاد ورشد و توسعه و اصلاح (وضع موجود) شهرها جهتدستيابى و ايجاد محيطى مناسب براى زندگىمنتظران آغاز گردد، به نوعى كه سيما و كالبدآن به عنوان عامل هويت امتى مسلمان و شيعه ومنتظر و آماده ظهور حضرت مهدى(عج) عمل نمايد.شهرهايى كه ضمن هويت اسلامى و شيعى و منتظرداشتن، به مدينه نشينان نيز هويت بخشيدهومتذكر و هدايتگر آنان به سمت اصول اعتقادى وباورهايشان باشند.


ب : هدايت ساكنين


امروزه علاوه بر كشف تأثير اصول وارزشهاى فرهنگى بر شكل گيرى شهر، تأثيراتكالبد و سازمان فضايى شهر و ساختمان بر انسانو رفتارهاى او، امرى محرز و پذيرفته شده مى باشدكه توجه به اين امر اهميت ساخت شهر و نظم دهىفضاها و كالبد و عملكردهاى آن بر مبناى ارزشهاو اصول فرهنگى كاملاً روشن مى نمايد. يكى ازمباحث مهمى كه امروزه در قلمرو شهرسازى مطرحاست عبارت از روانشناسى محيطى است كه تأثيرمحيط را بر رفتارهاى انسان مورد مداقه قرار مى دهد.با عنايت به اين مباحث روشن مى شود كه ايجادمحيط زندگى مناسب براى مسلمين و منتظراننيازمند شناسايى ويژگيهاى خاص براى آن محيطبه كارگيرى آنها در طراحيها و برنامه ريزيهامى باشد تا به توسط آن بتوان هم به كاهش (ويا حذف) امكان بروز گناه كمك نمود، و هم اينكهارزشهاى اسلامى را در ميان جامعه تقويت نمود.بنابراين مى توان گفت كه شهر منتظرانبايستى هدايتگر جامعه به سمت اصول و ارزشهاىفرهنگى از طريق تذكر مداوم ارزشها، عبرتدادن،تكيه بر ابعاد معنوى حيات، و رعايت اصولجهانى (تعادل، هماهنگى، وحدت و...) طبق تعاريفىباشد كه تفكر شيعى از آنها ارائه مى نمايد.


اصل هدايت آنچنان اهميت دارد كهقرآن كريم مايه هدايت انسانها (متقين) ناميدهشده است و اصولاً ارسال رسل جملگى براى هدايتانسان بوده است، و حتى يكى از اسامى مقدس امامزمان(عج) يكى از مشتقات آن (مهدى: هدايت شده،ارشاد گرديده) مى باشد. در راستاى دستيابىبه اين هدف والا، استفاده از همه ابزار ووسائل مشروع امرى ضرورى و واجب است. يكى ازمهمترين آنها نشانه هايى است كه عامل هدايتانسان بوده و متذكر او به اصول حياتش مى باشندو اين نشانه ها اعمند از نشانه هاى معنوىو نشانه هاى مادى چنانچه حضرت على(عليهالسلام) مى فرمايد: «پس از اسلام ستونهايىاست كه پايه آنها را خداوند در حق كارگذاردهاست... و نشانه اى كه روندگان به آن راه مى جويند،و علامتهايى كه به آنها راه يافته مى شود.»و نيز «در اطراف زمين راههاى گشاده باز كرد ودر ميان راهها براى روندگان علامات و نشانه هايىبراى يافتن راه و گريز از گمراهى بر پا نمود.»


عليهذا مى توان گفت يكى ازعواملى كه مى تواند به عنوان عامل هدايتانسان نقش ايفا كند محيط مصنوع است. اين اهميتدر سالهاى اخير با رشد علم روانشناسى محيطى درقلمرو معمارى و شهرسازى مطرح شده و ادراكاتانسان از محيط و اثرات آن را بر رفتارهاىانسان مورد بررسى و تأكيد قرار داده است.همانگونه كه ارزشهاى برآمده از فرهنگ جامعهدر شكل دادن محيط نقش دارند، محيط نيز برانسان و رفتار او و بر تمايلات و انتخاب روشزندگيش تأثير دارد. براى نمونه شهر سراسرتبليغات، آن هم از نوع مادى و تهييج كنندهمصرفش، شخص را به سمت مصرف گرايى سوق مى دهد.


شهرى كه ابنيه اش هر كدام نشانه اىاست از تشخص طلبى و فردگرايى، اهلش را به سمتمنيت و خودنمايى و ريا مى خواند و... وبالعكس مدينه متشكل از اجزاء متجانس ومتعادل، مدينه متوازن و با اجزاء هماهنگ ومدينه با مقياس انسانى مردم را به سمت وحدتجمع مى خواند.


فى الواقع بحث هدايت ساكنين،مترادف و پاسخگوى مباحثى است كه در مقولهتأثير محيط بر رفتار انسان مطرح مى شود. اينمقوله كه طى سالهاى اخير در بحث روانشناسىمحيطى مطرح شده است جايگاه ويژه اى درمباحث مربوط به شكل دادن به محيط زندگى انسان (BuiltEnvironment) يافتهاست.


ج: تناسب محيط با زندگى منتظران


محيط زندگى انسان همواره به عنوانيكى از تجليات ويژگيهاى يك تمدن وبالاخصمختصات فرهنگى آن شناخته شده و اكثريت قريب بهاتفاق صاحبنظران به انحاء مختلف بر اين اصلتأكيد كرده اند، اگر چه كه ممكن است برخىتأثير فرهنگ را ضعيف دانسته و يا اينكه به جهتشيفتگى در مقابل صنعت و تكنولوژى خواهانهمشكلى و همسانى شهرها باشند كه البته اين نيزخود پذيرش اصل تأثير فرهنگ و شكل گيرى محيطبوده و فى الواقع اين طرز تفكر خواهان دگرگونىفرهنگ جامعه با تغيير در شكل و سيماى محيطزندگى است.


با پذيرش اصل تأثير فرهنگ بر محيطزندگى و اينكه اصل انتظار يك اصل فرهنگى مكتبتشيع است پس اين اصل بايستى به گونه اى درسيما و كالبد شهر «شيعيان منتظر» تجلى يابد كههمانا جلوه هاى آن ظهور عدل (تعادل)،هماهنگى، وحدت، و... مى باشد كه متعاقباًاز آنها سخن خواهيم گفت. فى الواقع شهر شيعيانبايستى هم لياقت زندگى منتظران را داشته باشدو هم اينكه لياقت پذيرايى از امام(عج) را پس ازظهور آن حضرت داشته باشد، و هم اينكه ارزشهاىمورد احترام منتظران (منجمله «انتظار» و «آمادگىظهور») را به آنان يادآورى نمايد.


د: زمينه سازى ظهور


زمينه سازى ظهور يكى از مسائل مهمىاست كه مى توان آن را به عنوان يكى ازويژگيهاى «انتظار» مورد بررسى قرار داد.محققين، عوامل بسيارى را زمينه ساز ظهور مى دانندكه بدون دخول در آن مباحث و تعداد و عناوينآنها فقط به اين نكته اشاره مى كنيم كه برخىاز اين عوامل عبارتند از: «اتحاد و انسجاممسلمانان»، «توجه به طبقه مستضعف»، «تعاون وهمكارى» و «رعايت اخلاق و حقوق».


اگر چه بنا به اعتقاد بسيارى،شهرها مى توانند زمينه ساز تحقق بسيارىآمال و آرمانهاى جامعه باشند، لكن عوامل فوقالاشاره عواملى هستند كه شهر به راحتى مى تواندزمينه رشد آنها را فراهم كند. به بيانى ديگرشهر مى تواند دقيقاً گوياى اين مطلب باشدكه به اين عوامل توجه مى كند و در راستاىتحقق آنها گام برمى دارد و يا اينكه نسبت بهآنها بى تفاوت مى باشد.


تجلى اصول اسلامى در مدينه


تعاليم اسلامى انسان را جانشينخداوند در زمين معرفى مى كند. اين در حالىاست كه تمدن جهانگراى (Secularist)معاصر مغرب زمين به انسان به عنوان جايگزينخداوند در زمين مى نگرد. علاوه بر ويژگيها ومختصاتى كه بر باور خلافت مترتب است، اين باوروظايف و تكاليف را براى انسان به وجود مى آوردكه يكى از آنها عبارت از رعايت و ملاحظهويژگيهاى فعل الهى در اعمال انسان مى باشد.اينبدان معناست كه افعال انسان بايستى به صفاتفعل الهى متصف بوده و صبغه الهى داشته باشندتا بتوان گفت كه انسان به وظيفه خليفه اللهىخويش عمل نموده است.


از سوى ديگر اعتقادات مسلمين وهمچنين ارزشهاى منبعث از تعاليم اسلامى (اوامرو نواهى) بايستى بر فعاليتهاى مسلمين و ازجمله طراحى و برنامه ريزى و ساخت محيطمصنوعشان مسلط بوده و در كالبد حاصله تظاهر وتجلى داشته باشد. لذاست كه به منظور شناسايىاصول اسلامى قابل تجلى در مدينه منتظران، ايناصول به دو گروه منقسم و در هر قسمت به برخىاصول به عنوان نمونه اشاره مى شود. يكى «اصولنظرى» ناشى از اصول اعتقادى و ديگرى «اصولعملى» ناشى از اوامر و نواهى.


الف: اصول نظرى(اصول بنيادين)


از ميان اصول نظرى، به تأثير دو اصلبنيادين بر سيما و كالبد شهر منتظران، و يالزوم ملحوظ داشتن تجلى دو اصل در سيما و كالبدمدينه منتظران اشاره مى شود. اين دو اصلعبارت از «توحيد» و «عدل» مى باشند.


اصل توحيد


اصل توحيد به عنوان ركن اصلىاسلام، اصلى است كه بنا به اذعان همه محققيندر علوم و هنرها و تمدن اسلامى، نقشى بنياديندر شكل و هدايت جنبه هاى مختلف اين تمدنداشته است. چنانچه در تأثير تفكر توحيدى برهنرهاى سنتى اسلامى بوركهاردت اظهار مى دارد:«ميراث عظيم هنرى، چه از ميان رفته و موردغفلت قرار گرفته باشد، چه مجدداً قابل كشفباشد يا نباشد، هنر سنتى است، هنر سنتى نه بهمثابه يك شىء بلكه به عنوان يك روش كه مهارتفنى را با شهودى معنوى كه از «توحيد» سرچشمهمى گيرد در هم مى آميزد.» توجه به توحيدسبب مى شود تا انسان معتقد به آن، به بسيارىويژگيها توجه كند كه فهرستوار به آنها اشارهمى شود:


ـ تفكر توحيدى سعى در تبيين حد وحدود اشياء و توليدات انسانى به وضوح و روشنىدارد و اين روشنى است كه خداوند تبارك و تعالىدر خلقت اشياء بنا نهاده است: «خداوند تباركوتعالى حدود اشياء را در هنگام آفريدن هر يكتعيين فرمود تا خود از شبيه و مانند بودن بهآنها امتياز داشته باشد.» اين مفهوم در تبيينويژگيها و مختصات عملكردها و فرمها و فضاها وقلمروهاى شهرى نقشى اساسى ايفا نموده و بهعنوان يكى از ويژگيهاى اصلى «نظم مورد نظر»براى طراحيها و برنامه ريزيها مطرح مى باشد.با اعمال اين مفهوم به عنوان ويژگى نظم، زمينهپاسخگويى به نيازها و ارزشهايى همچون آزادى،محروميت، امنيت و آرامش، خصوصيت وخلوت،اجتناب از تفاخر و امثالهم در فضاهاى خصوصى وعمومى شهر فراهم مى گردد.


ـ معتقدان اين تفكر در پى نمايشتسلط جنبه معنوى حيات بر بعد مادى آن هستندبدون اينكه اين جنبه را فراموش كرده و يا ازاهميت آن بكاهند، بلكه در پى بهره گيرى ازجنبه مادى حيات در خدمت و اعتلا و كمال جنبهمعنوى حيات مى باشند. به عبارت ديگر مدينهمنتظران به تبعيت از تفكر اسلامى كه به تفكيكابعاد معنوى و مادى حيات قائل نبوده و هر دو رازمينه و وسيله رشد كرامتهاى انسان مى شمارد،امكانات معنوى و مادى را توأماً در اختيار اهلشهر قرار مى دهد يبا اين توجه كه او تسلطروانى و فيزيكى عناصر معنوى و روحانى (مثلمسجد) را بر عناصر (ظاهراً) مادى شهر (مثل بازار)حفظ نموده، ثانياً در فضاهاى شهرى تأكيد اصلىرا بر عناصر متذكر (اعم از عناصر طبيعى وسمبلهاى انسان ساخته) متمركز نموده و زمينه هاىتفاخر فردى را از بين مى برد، ثالثاً زمينه اىبراى رشد مصرفگرايى و مدگرايى (آفات و مصائبمدنيت معاصر) را فراهم نمى نمايد، و رابعاًاينكه مدينه منتظران فضاى تبليغ و تكريممعنويت است و نه مبلغ و مروج و تهييج كنندهجنبه مادى حيات.


ـ پيروان تفكر توحيدى در پى آنند كهكثرت موجود در محيط و اجزاء آن را در وحدتى كهتجليگاه اعتقاداتشان است به نمايش بگذراند كههر چه از اجزاء به كل نزديكتر شويم، عليرغمافزايش اجزاء و كثرت آنها، اين وحدت، نمايشجديتر، مستحكمتر و جامعترى مى يابد. سلسلهمراتب مختلف وحدت را ميتوان در وحدت كالبدى يكبنا، وحدت محله شهرى، وحدت كل شهر، وحدت شهربا طبيعت و نهايتاً وحدت جامعه جستجو نمود.جملگى اين وحدتها، اهل مدينه را به وحدتهايىمتذكر و رهنمون مى گردند كه در رأس آنهاوحدت الهى (توحيد) قرار دارد كه از طريق تسلطعناصر طبيعى به اهل مدينه القاء مى گردد.مرتبه بعدى وحدت مورد نظر، وحدت جامعه اسلامى(امت واحده) است كه از طريق نفى فردگرايى (individualism)و خودنمايى است كه تفكر مدرنيسم مروج و مبلغآن بوده است، و همچنين تأكيد بر روح جمعى ازطريق افزايش امكان ارتباطات رو در رو بين اهلمدينه در فضاهاى مناسب شهرى امكان بروز آنتسهيل مى گردد.


اصل عدل


اصل بعدى اصل عدل مى باشد كه بهعنوان صفت بارز فعل الهى، ضرورت لحاظ شدن خويشرا در اعمال جانشين خداوند تبارك و تعالى درزمين ايجاب مى نمايد. يكى از اصول اساسىتوصيه شده در فعاليتهاى ذهنى و عملى انسانرعايت و ايجاد و حفظ تعادل است، و همچنيناتخاذ روش معتدل در امور و اعتدال در جنبه هاىمختلف حيات توصيه هايى مهمند، كه همه اينها( تعادل و معتدل و اعتدال) از مشتقات عدل هستندو لذاست كه اهميت آن در فعاليتهاى بشرى و ازجمله سيما و كالبد محيط زندگى مسلمين مشخص مى شود.هنگاميكه در توصيف امام عصر(عج) و آثار ظهورششنيده مى شود، كه پس از ظهور دنيا را پر ازعدل و داد مى كنند، در ابتدا و به ذهن عامهمردم عدالت قضايى متبادر مى شود، لكن بامراجعه به تعريفى كه از عدل مى شود و شموليتآن بر همه فعاليتها و امور زندگى و حيات، مشخصمى شود كه عدالت گسترى امام(عليه السلام)همهشئونات و فعاليتهاى افراد و جوامع و از جملهشكل دادن به محيط زندگيشان را در بر مى گيرد.اصولاً چيزى كه دنيا در پى آن مى باشد، در هرزمينه اى، چيزى جز عدل و عدالت نيست. به يكىاز موضوعات مهم روز «توسعه پايدار» توجهكنيم، با توجه به همه تعاريفى كه از آن رائه مى شودبه اين نتيجه مى رسيم كه چيزى جز «عدالت» دراستفاده از منابع توسعه اى پايدار را بهارمغان نخواهد آورد و تنها در صورت رعايتعدالت و لحاظ نمودن عدل در همه فعاليتها،رسيدن به توسعه پايدار حتمى خواهد بود.


عدل را مى توان به عنوان اصلى ترينويژگى و صفت نظم مورد نظر براى شكل دادن مدينهمنتظران معرفى نمود. با عنايت به تعريف عدل كهعبارتست از «قرار دادن هر عنصر در مكانى كهبهتر از آن برايش متصور نباشد»، مى توانگفت كه در صورت مكانيابى صحيح عملكردهاىشهرى، و در صورت انتخاب نسبتها و تناسبات وارتباطات صحيح و منطقى بين ابعاد ابنيه و بيننيازهاى انسان و عملكردهاى شهرى و بين فضاهاىباز و بسته و بين تواناييهاى روانى و جسمىانسان و ابعاد فضاها و ابنيه شهر و بين عناصرانسانساخته و طبيعت و بين انسان و طبيعت وساخته هاى انسان و... ميتوان از وجود نظمىسخن گفت كه بر مبناى عدل تعرف و هدايت شده است،و لذاست كه حاصل آن محيطى متعادل و مناسب براىزندگى انسان منتظر خواهد بود.


ب: اصول عملى (تجلىاصول نظرى)


از آنجاييكه اسلام دين همه زمانهاو مكانهاست و مسلمين را اعتقاد بر اين است كهپاسخ كلمه نيازهايشان در قرآن كريم مسطوراست، بايد تحقيق نمود كه اين رفع نياز چگونهلحاظ گرديده است. نكته در اين است كه قرآنكريم، اصولى را براى زندگى بشر معرفى مى نمايدكه هر كدام از اين اصول در هر زمينه اى اززندگى مصداق خاص خويش را دارد و اشكال اصلى ازانسان است كه غالب اين اصول را در حيطه اىخاص از زندگيش دخالت داده و يا مربوط نمودهاست. فى المثل توجه به تعريف «شكر» از زبانعلماى اسلام نشان مى دهد كه چگونه اين اصلمى تواند در ايجاد محيط زندگى و بكارگيرىمصالح و فرمها و اشكال و حتى سمبولها تأثيربگذارد. علامه طباطبايى(ره) در معنى شكر مى فرمايد:«شكر عبارتست از بكار بستن هر نعمتى در جاىخودش، بطوريكه نعمت، ولى نعمت را بهتر وانمودكند.»


اين مقاله شايد مكان مناسبى براىورود در بحثهاى تخصصى رشته هاى مختلف مرتبطبا شكل دادن محيط زندگى همچون معمارى وشهرسازى نباشد، لكن سعى بر اين خواهد بود تابه برخى (و نه همه) اصول و ارزشهايى كه بايستىبر شئونات زندگى مسلمين حاكم باشند اشاره شودو همچنين به طرق تجلى كالبدى بخشيدن به آنهادر شهر و بنا نيز به اشاراتى كوتاه اكتفاخواهد شد.


علاوه بر موارد فوق الذكر (شكر)بسيارى اصول ديگر نيز چنين اند و بر سيما وكالبد شهر منتظران تأثير دارند كه به ذكر برخىبسنده مى گردد.


مدينه منتظران مدينه شكر است: باعنايت به تعريفى كه از «شكر» ذكر گرديد بسهولتمى توان دريافت كه كليه فعاليتهايى كه دررابطه با شهر و شهرسازى انجام مى شوند ازجمله طراحى شهر، مكان يابى عملكردهاىشهرى، استفاده صحيح از مواهب الهى، استفادهاز مصالح، شكل ابنيه و فضاهاى شهرى و نحوهاستفاده از آنها و... مى توانند صبغه اىاز شكر بخود بگيرند و يا بعكس تجلى كفران تلقىشوند. علاوه بر اين يكى ديگر از مصاديق شكر مى توانداين باشد كه فضا، بنا و عملكردهاى شهرى رنگ وبوى فرهنگ خودى بگيرند. و اين نيازمند جديتىزياده است تا آنچه كه در شهر موجود مى شود،حتى آنچه كه از بيگانگان به عاريت گرفته مى شود،استحاله يافته و مطابق با فرهنگ و آداب و سنن واقليم ملى و بومى تغيير يابد، تا اولاً با رفعنواقص آن كارآييش افزايش يافته، و ثانياًبجاى تذكر به قدرت بيگانه در ابداع و اختراع،يادآور نيروى خلاقه خودى و ارزشهاى فرهنگ ملىباشد. و اين درست همان كارى است كه دانشمندان وجوامع اسلامى در قرون اوليه گسترش اسلامانجام دادند، و با دستيابى به دانش و اطلاعاتممالك و فرهنگهاى ديگر چنان به استحاله وتصفيه آنها همت گماشتند كه جملگى هويتىاسلامى يافته و هر علم و فن و هنرى (همچونفلسفه، هنر، معمارى و...) با صفت اسلامى نزدجهانيان شهرت يافتند. و اين امكانپذير نگرديدمگر با توجه به لزوم حفظ هويت خودى و ارزيابىآنچه كه از فرهنگ بيگانه گرفته مى شد بامعيارهاى خود و اصلاح و تكميل آنها.


مدينه منتظران مدينه ذكر است: ذكر«حاضر كردن صورتى است كه بعد از غيبت از ادراكدر ذهن حفظ شده، يا نگهداشتن صورت حاضر درادراك است كه پنهان نشود.» بنابراين مدينهمنتظران حامل پيامهاى تذكر دهنده به منتظريناست، تذكرهايى كه انسان را به اصول و ارزشهايىمتذكر گردد كه انسان فطرتاً به آنها معتقد وملتزم به رعايت آنهاست لكن زنگار زندگى دنيوىو مادى چون حجابى آن را مستور داشته و انسان رابه فراموشى كشانده است. ويژگى تذكردهى مدينهمنتظران و عناصر آن را در مقولات مختلفىميتوان لحاظ نمود. يكى فراهم آوردن امكان تماسمداوم و نزديك با عناصر آن را در مقولاتمختلفى مى توان لحاظ نمود. يكى فراهم آوردنامكان تماس مداوم و نزديك با طبيعت و عناصرطبيعى به عنوان يكى از مهمترين منابع شناخت وعناصرى با معانى والاى نمادين. اين تماس علاوهبر تذكردهى امكان تفكر را به عنوان يك ارزش وعبادت اسلامى ديگر براى مردم فراهم مى آورد.تماس با طبيعت به تعدادى پارك محدود و منحصرنمى گردد بلكه از واحد مسكونى (خانه) گرفتهتا محله و شهر را در بر مى گيرد و طبيعت نيزمنحصر به گياه (آن هم از نوع تزيينى و بى ثمرش)نمى باشد بلكه همه عناصر طبيعى را شامل مى گردداز جمله: آب، نور، هوا، گياه، خاك، سنگ،آسمان، ستارگان، ماه، خورشيد، موجودات زنده و...


دومين مقوله را مى توان بهره گيرىاز آيات قرآنى در تركيب با ساير هنرها دانست.اين عمل ترويج مفاهيم قرآنى در بين مردم استچنانچه گفته اند: «وفور كتيبه هاى قرآنىبر ديوار مساجد و بناهاى ديگر يادآور اينواقعيت است كه زندگى اسلامى در همه ابعاد خودبا آياتى از قرآن در آميخته و بواسطه تلاوتآن، و نيز بوسيله نماز و دعا و مناجات، تكيه گاهمعنوى پيدا مى كند. اگر بتوان تأثير ناشى ازتلاوت قرآن را ارتعاشى روحانى خواند (و كلمهبهترى هم براى آن نمى توان يافت چون تأثيرمورد نظر ماهيتى معنوى و در عين حال شنيدارىدارد) آنگاه بايد گفت كه همه هنرهاى اسلامىبناگزير بايد محمل نقشى از اين ارتعاش باشند.»بايد توجه داشت كه همه چيز اين كتيبه ها ازقلمرو هنرى (كاشيكارى، آجركارى، گچبرى وخطاطى) گرفته تا صور و هندسه و از همه بالاترمتون آن مداوماً ناظر را به اصول و ارزشهايىمتذكر مى گرداند.


مقوله بعدى بهره گيرى از نمادهاو نشانه ها مى باشد. اين نمادها و نشانه هاكه معانى معنوى و روحانى را در خويش مستتردارند (برخلاف وضعيت حاضر شهرهاى معاصر) تهييجكننده ماديات نيستند، مصرف را ترويج و ترغيبنمى كنند، به فردگرايى و منيت دامن نمى زنند،و بطور خلاصه مبلغ و تابع مدگرايى نيستند.


مقوله بعدى از طريق ارتباط مدينهبا گذشته آن مى باشد كه زمينه عبرت گيرىاهل خويش را فراهم مى آورد. تعاليم قرآنى درآيات متعددى انسانها را به عبرت گيرى ازآثار پيشينيان امر فرموده است. اين عبرت گيرىدر دو مقوله قابل بررسى است. يكى تفكر در عاقبتمكذبين و راه ضلالت رفتگان، و ديگر مداقه درراه صالحان. تجربه (كه يكى از مصاديق آن مد نظرداشتن نتايج حاصله از اعمال ديگران است) زمينهگسترده اى از دانش بشرى است، و آنچه كه مهماست اينست كه بنا به فرمايش حضرتاميرالمؤمنين(عليه السلام)از تجارب ديگراننيكهايش را برگزيد و تكرار كرد و بديها ومفاسدش را بدور افكند. بنابراين تداوم تاريخىمدينه يكى از مقولات مهم در مدينه منتظران است.البته تداوم و ارتباط با گذشته نه به عنوانتفنن، بلكه به عنوان يك منبع شناخت و اصلاحراه و انتخاب مسير درست مورد نظر مى باشد.تاريخ مدينه، نه در موزه ها، كه در متنزندگى جاريست. اشكالات برنامه ها و طرحهادائماً شناسايى و رفع شده و محسناتش تقويت مى شوند.


مدينه منتظران مدينه تقوى است:مدينه منتظران تأكيد كننده و رشد دهنده تقواىالهى است. محلى است كه مانع و سدى در بروز گناهبوجود مى آورد و زمينه ارتكاب گناه را بهحداقل ممكن كاهش مى هد، احسان جماعت را بريكديگر سبب مى گردد، امكان تجاوز به حقوقسايرين را از بين مى برد، تذكردهندهارزشهاست، هادى به سمت معنويات است، حافظانسانيت انسان است، و گوياى عبوديت انسان مى باشدجملگى اين امكانات از طريق توجه به ارتباطصحيح و منطقى عملكردها و ابنيه و فضاها بايكديگر، از طريق توجه به حقوق انسانها ( اعم ازهمسايگان، غنى و فقير، سواره و پياده و...)،از طريق توجه به ارزش و اهميت انسان (خليفةاللّه) و ارجحيت او بر ساخته هايش با عنايتبه رعايت مقايس انسانى (نه فقط در ابعادفيزيكى كه در ابعاد روانى)، از طريق تذكرمداوم انسان به ارزشهاى معنوى، و از طريقايجاد هماهنگى و تعادل در محيط فراهم خواهندگرديد.


مدينه منتظران مدينه وحدت است: بهتبع تأكيد اسلام بر جماعت و امت واحده، شهراسلامى شهرى است كه با وحدت جامعه و نه تفرقمردم پيوندى ناگستنى دارد. سيما و كالبد مدينهبه طرق مختلفى در ايجاد و تقويت وحدت مورد نظرنقش ايفا مى نمايد از جمله: از راه تحليلبرخوردها، از راه رعايت سلسله مراتب، از راهايجاد فضاهاى شهرى تقويت كننده تماسهاى رو دررو، از راه ايجاد و نمايش وحدت در كالبد شهر،از راه اجتناب از چند قطبى شدن شهر، از راههماهنگى محيط طبيعى و محيط مصنوع، از راهالقاء جهت واحد (قبله)، از راه هماهنگى معمارىو فرم و شكل و مصالح ابنيه، از راه هماهنگىمحيط مصنوع با ويژگيهاى روانى و مادى انسان و...


مدينه منتظران مدينه احسان است:در قرآن كريم بلافاصله پس از امر انسان بهعدل، انسان را به احسان امر مى فرمايد و درآيه 36 سوره نساء كسان خاصى را بر مى شمارد.بدون ورود در مباحث تخصصى مرتبط با احسان ورعايت حقوق ديگران، فقط به چند مورد از مواردىكه مى توانند به عنوان زمينه ساز تقويتاحسان در مدينه منتظران عمل نمايند اشاره مى شود:


ـ پيشگيرى از بروز امكان آزار واذيت همسايگان با بهره گيرى از رعايت اصلسلسله مراتب (بين فضاهاى خصوصى و عمومى و نيمهخصوصى و نيمه عمومى)، و با استفاده از مصالح وفرمهاى مناسب معمارى به گونه اى كه امكاننفوذ سر و صدا و ديد از داخل فضاها به يكديگرمنتفى باشد.


ـ پيشگيرى از اشراف ابنيه بهيكديگر، كه اين مورد علاوه بر افزايش روحيهاحسان بين مردم عاملى در جهت احساس امنيت وافزايش خصوصيت و خلوت بوده و از سوى ديگرامكان بروز گناه (به داخل منزل ديگران نگريستن)را از بين مى برد.


ـ پيشگيرى از قطب بنديهاى شهرى:چند قطبى شدن شهرها از ديد اقتصادى و توانايىمالى ساكنين) از پديده هايى است كه طى سده هاىاخير در شهرها عموميت و گسترش يافته است، وعاملى در جهت خدشه به وحدت جامعه و جدايى مردماز يكديگر مى باشد.


ـ قرار گرفتن امكانات در اختياركسانى كه سالخورده، بيمار و يا يتيمى در خانهدارند تا از نياز به ايجاد خانه هاىسالمندان و يتيمخانه، نوانخانه و... حتىالامكان پيشگيرى شود.


ـ فراهم آوردن امكانات براى مادران(بويژه شاغلين)، تا كودكان بتوانند حداكثراستفاده را از نزديك بودن به مادر ببرند.


ـ حفاظت ضعفا در مقابل اقويا (مثلاًحفاظت پياده در مقابل سواره): اينمورد نيازمندوضع قوانين به همراه آموزش مردم و اجراى صحيحآنها و توجه به قلمروها و فضاهاى شهرى و نحوهارتباط آنها با يكديگر مى باشد.


مدينه منتظران مدينه امن و ايمناست: اهميت و ايمنى در جامعه مسلمين به حدى استكه اولين وظيفه مسلمين در تماس با يكديگرالقاء اين مطلب به طرف مقابل است، و در اينراستا ابتدايى ترين راه القاء امنيت، «سلام»است. «القاء سلام در واقع ايمن ساختن كسى استكه بر او سلام شده، ايمنى از تعدى بر او وايمنى از لگدكوب شدن حريت فطرى انسان كه به اوبخشيده شده. اولين چيزى كه يك اجتماع تعاونىبين افراد خود لازم دارد اين است كه هر فرد درجان ومال وعرض خود و هر چه برگشت به اين سهمطلب داشته باشد، از دست ديگران در امان باشد.»و حضرت مولى الموحدين(عليه السلام) مى فرمايد:«خداوند واجب گردانيد... سلام و درود (بريكديگر) را براى ايمنى و آسودگى از جاهاى ترس،چون مراد از «سلام عليكم» آن است كه بين من وشما زد و خوردى نيست بلكه صلح و آشتى است.»غرضاز ذكر اين مقدمه، روشن شدن اهميت امنيت درجامعه و شهر اسلامى است كه ابعاد متفاوتى راشامل است از جمله:


ـ امنيت اجتماعى


ـ امنيت در مقابل تهاجم بيگانه


ـ امنيت در مقابل بلاياى طبيعى


ـ امنيت در مقابل عوارض فعاليتهاىانسان (انواع آلودگيهاى محيطى صوتى و بصرى)


ـ امنيت در مقابل وساوس شيطانى،مصرفگرايى و رقابتهاى مادى


ـ امنيت روانى در مقابل ساخته هاىانسانى (مقياس انسانى در بعد روانى)


ـ امنيت ضعفا در برابر اقويا (فىالمثل امنيت پياده و مقابل سواره) و....


به طور اجمال اينكه در مدينهمنتظران زمينه آزار رساندن و آزار ديدن از بينرفته است.


مدينه منتظران مدينه اصلاح و عارىاز فساد است: ملائكه در وقت با خبر شدن از خلقتانسان از سوى حقتعالى و خلافت او در زمينسئوال مى كنند: «آيا قرار دهى در زمين آنراكه فساد جويد؟» و خداوند تبارك و تعالى وقتىكه آدم و حوا را از نزديك شدن به «درخت» نهى مى كندمى فرمايد: «كه اگر نزديك شويد از گروهستمگران خواهيد بود.»


از طرف ديگر تعاليم قرآنى «عملصالح» پس از ايمان را از راههاى رستگارى مى شمارد.بنابراين مى توان نتيجه گرفت كه: وظيفهاصلى انسان در زمين، «اصلاح» و دورى از «فساد»است. به دنبال اين وظيفه، شكل دادن به محيطمصنوع نيز بايد صبغه اى از اصلاح در زمين،اصلاح در روش زندگى، اصلاح روحيات و منشانسان، اصلاح فرد و جامعه و... را به نمايشگذاشته و از فساد در همه زمينه ها بپرهيزد.بالنتيجه مى توان گفت هر فعاليت و هر ساخت وسازى كه در زمين انجام مى پذيرد بايستى بهگونه اى در خدمت انسان و رشد كرامتهاى او وحافظ و تقويت كننده عزتش باشد. به عبارت ديگرهر طرح و برنامه اى كه براى ساخت و ساز وتوسعه تهيه مى گردد بدواً بايستى موردارزيابى قرار گيرد تا باعث فساد در زمين (اعماز فساد مالى و فساد معنوى) و به ويژه فسادروحى براى انسان نگردد. و نه تنها چنين نباشدكه حتى الامكان عاملى در جهت كمال انسان وكمال موادى باشد كه در ساختن، مورد استفادهقرار مى گيرند.


مدينه منتظران مدينه شهادت است:گذشته از ذكر شهيدان و فرهنگ شهادت كه بحثمبسوط جداگانه اى را طلب مى كند، مدينهمنتظران به اصول اسلام، به اعتقاد مردم، بهاستقلال مدينه، به هويت مردم، به سنتهاىحسنه، و به انتظار اهلش براى ظهور شهادت مى دهد.و اين شهادت در سيما و كالبد شهر كه از هرتمركز و تأكيد بر جنبه مادى حيات و بالنتيجهاز مصرفگرايى و مدگرايى و به طور خلاصه ازدنياگرايى عارى است مشهور خواهد بود. سيما وكالبد شهر عارى از نشانه اى است كه بخواهدخود را بر انسان مسلط نشان دهد. سيما و كالبدشهر هويتى آشنا و خودى دارد و به هيچ وجهيادآور قدرت و ارزشهاى بيگانه نيست. و نهايتاًاينكه سمبلهاى شهرى اهل شهر را به ارزشهاىفرهنگى و حياتشان متذكر مى باشند.


در مورد اينكه مدينه منتظرانمدينه هدايت و مدينه هويت است در بخش دوم و درتوجيه علل اهميت سيماى شهر سخن گفتيم كه ذكرمجدد احتراز مى شود.


مدينه منتظران مدينه تعالى وميانه است: تحت عنوان قبلى (اصول نظرى)، ازوحدت (به عنوان سر سلسله اصول اسلامى) ذكرمختصرى به عمل آمد و همينطور از عدل نيز بهاجمال ذكرى به ميان آمد. اين فراز از مقاله (اصولعملى) و با ويژگى ديگرى به پايان مى بريم كهخود جزيى (و يا به عبارتى عين) عدل است: يعنىتعادل، يعنى ميانه روى.


به مصداق «وكذالك جعلناكم امه وسطا...» و «خير الامور اوسطها» و «اليمين و الشمالمضله وطريق الوسطى هى الجاده»، مدينه منتظرانمدينه ميانه، نمايش احتراز از لغو و بيهودگى،الگوى پرهيز از اسراف و تبذير، و مدينه ميانه،نمايش احتراز از لغو و بيهودگى، الگوى پرهيزاز اسراف و تبذير، و مدينه اى مخالف افراط وتفريط است. مدينه منتظران عارى از نشانه ريا وتفاخر است. اين مدينه توجه و امكانات خويش رابالسويه در اختيار همه آحاد جامعه قرار دادهاست.


در مدينه منتظران نيازها و جنبه هاىمادى و يا بالعكس فقط نيازها و ابعاد معنوىمورد تأكيد نيستند، و... به بيان ديگر درمدينه منتظران دنيا وآخرت مردم همسو و هماهنگمورد توجه هستند كه اين هماهنگى نه به معناىتساوى، كه به معناى دنيا وسيله ارتقاء معنويتبودن است. به عبارتى ديگرمدينه منتظران مدينهبرى از اسراف و تبذير است.


و خلاصه اينكه مدينه منتظران بامدينه غير منتظران متفاوت و قابل تمييز است.


خاتمه


در خاتمه با يادآورى اين نكته كهمختصات مذكور همه صفاتى نيستند كه مدينهمنتظران بايستى به آنها متصف باشد، و اينهاتنها نمونه هايى هستند كه تبيين جامع آنهاو ساير صفات شهر منتظران آرزويى است كه مسئلتتحقيق آن را به درگاه احديت نياز مى بريم بههر حال مى توان گفت كه مدينه منتظران، محلتجلى اسلام و مناسب زيست مؤمن منتظر است. اهلمدينه همواره براى تجلى بخشيدن به ارزشهاىمنبعث از تعاليم اسلامى، طرق و ابزار درخور ومناسب با زمان و مكان را جستجو مى نمايند وضمن استفاده از دستاوردهاى علوم و فنون وهنرها و تجربه هاى ساير ملل و جوامع بشرى،از ياد نمى برند كه اينها همه تنها ابزارىدر جهت خدمت به انسان و رشد كرامتهاى والاى اوهستند. مدينه منتظران نيز همانند شكل ظاهرى واسم و البسه و عرف و ادب و... آحاد جامعه، هويتخاص خود را دارد كه تمايزش را از مجتمعى بناشده بر مبناى تفكرات غير اسلامى به وضوح وروشنى نمايش مى دهد. مدينه منتظران، محيطفرهنگ ساز (به معناى توليد فرهنگى جديد و درضديت با فرهنگ اصيل جامعه) نيست، بلكه تقويتكننده و رشد دهنده فرهنگ ملى و مفسر زوايامستور معنوى و روحانى آن است.


در جهت دستيابى به تعريفى جامع از «مدينهمنتظران» و همچنين تدوين ضوابط و مقرراتى كهبتوان توسط آنها «مدينه منتظران» را تجلىعينى بخشيد، توصيه هايى مقدماتى تقديم مى گردد:


ـ ايجاد مركز و مؤسسه اى باپشتوانه معنوى و مادى لازم به عنوان مركزمطالعات معمارى و شهرسازى اسلامى كه بانى ومتولى و هدايتگر تحقيقات لازم در زمينه تدوينويژگيهاى «مدينه منتظران» و همچنين تحقيق درچگونگى تجلى كالبدى بخشيدن به آنها باشد.


ـ همكارى جدى حوزه و دانشگاه در جهتهمكارى در انجام تحقيقات مشترك در زمينه هايىهمچون شناسايى ويژگيهايى كه تعاليم اسلامىبراى محيط زندگى انسان تعيين مى نمايد،تعريف ارتباط انسان با محيط طبيعى و محيطمصنوع، تبيين نحوه استفاده از منابع و موادموجود در طبيعت، تبيين نقش انسان در عالم هستىو رابطه انسانها با يكديگر، و سعى دريافتنپاسخ بسيارى سئوالات ديگر كه جواب آنهاكاملاً ناشناخته هستند و همچنين همكارى درچگونگى تجلى كالبدى بخشيدن به ارزشها و اصولاسلامى و فرهنگى.


ـ شناسايى مراكز مشابه در جهان (اعماز ممالك اسلامى و غير اسلامى) و برقرارىارتباط علمى با آنان در جهت استفاده از منابعو تجارب در اختيار آنها.


ـ مطالعه در چگونگى پاسخگويى مللمسلمان به ارزشهاى اسلامى و بررسى امكاناستفاده از آن روشها در زمان حاضر و بااستفاده از تجربيات به دست آمده در مكان واقليمى خاص در مكان و اقليمى متفاوت.


ـ تجديد نظر در مواد درسى رشته هاىدانشگاهى ذيربط در اين مقوله توجه به اين نكتهمهم ضرورى است كه اگر انديشه هاى بيگانهنيز تدريس مى شود (كه بايد بشود) اين تدريسآگاهانه بوده و از نگرش به آنها به عنوانموضوعى ثابت شده و لازم الاجرا جداً احترازشود.


«وما توفيق الا باللّه»

/ 1