﴿ مسيحيت در انتظار منجى بشريت﴾
سلام بر انبياى بزرگ الهى،
سلام بر عيسى روح الله،
سلام بر محّمد نبى الله
و سلام بر منجى عالم بشريّت،
حضرت مهدى عليه السلام.
سلام بر شهداى راه آزادى
و سلام بر رهبران انقلاب اسلامى،
كه اينان با تلاششان با خون پاكشان
با صبر و استقامتشان
ما را از فشار و ظلم ستمگران وقدرتمندان بى ايمان
نجات داده و مى دهند.
پيشگفتار
در اين جهان شگفت انگيز كهانسانها، رسالت انسانى خويش را از ياد برده اندو جهان خواران، سلاحهاى شيطانى خويش را در جهترسيدن به اهداف پليدشان عليه ملّتهاى بى دفاع،بكار گرفته اند، روزى نيست كه شاهد به خاك وخون كشيده شدن هزاران بيگناه در افغانستان،لبنان، الجزاير و آلبانى و...نباشيم.
و روزى نيست كه سلاح مرگبار جديدىساخته نشود.
آهنگ پيشرفت تكنولوژى تسليحاتىسرسام آورتر از هر روند ديگرى پيش مى رود.
و اين سؤال در ذهن هر انسان آزاده اىمطرح مى گردد كه:
آيا روزى فرا خواهد رسيد كه مردم ازفساد و خونريزى دست بكشند و همه با صلح و صفاگرد يكديگر زندگى كنند ؟
آيا بشر به مرحله اى از كمال خواهدرسيد كه دانش را در راه صلح و تعالى آدميانبكار گيرد و از آن به عنوان عامل سلطه جويى واستثمار استفاده نكند ؟
و آيا اميدى هست كه روزى دنيا تحتفرماندهى منجى جهانى قرار گيرد و حكومت واحدجهانى تشكيل شود ؟!
توجه مردم به چيست؟
آيا وقتى عدّه اى در محاصره سيل،زلزله يا دشمنى خونريز قرار گرفته باشندبيشترين توجّهشان به چيست ؟
آيا توجه آنان بطور كامل و صد در صدبه سوى نيروى نجات دهنده معطوف نمى شود ؟
آيا در يك ساختمان آتش گرفته توجهافرادى كه در محاصره آتش اند به نيروهاىآتش نشان بطور كامل جلب نمى شود و مأمورينامداد را با تمام وجود صدا نمى زنند ؟
پس چرا در امواج سهمگين فسادهاىامروز جامعه بشرى كه اكثريت مردم در حال غرقشدن هستند نجات دهنده خود امام زمان را صدانمى زنند ؟ چرا در اين ساختمان آتش گرفتهجامعه مترقى امروزى كه در عين مجلّل بودن وپيشرفته بودن شعله هاى فساد و خونريزى وظلم و فقر و دروغگوئى و ايجاد فتنه و آشوب دراكثر جاهاى آن زبانه مى كشد، مردم مأمورنجات خود حضرت مهدى را كه خداوند برايشانفرستاده صدا نمى زنند و به او توجّه ندارند؟
چرا قريب به 99 مردم جهان كه درمحاصره سيل شهوات كه آنان را به دره جهنم مى بردقرار گرفته اند امام زمان را صدا نمى زنندو چون بيهوشى بر روى امواج سيل به طرف جهنم طى طريق مى كنند ؟
چرا مجامع بين المللى به منجىانسانها كه خداوند بزرگ توسط انبياء گرامى اشهمچون حضرت عيسى و حضرت رسول اكرم نويد ظهورشرا داده توجه نمى كنند و براى درمان دردهاىبشريّت اجلاسهاى بين المللى جهت شناخت آنحضرت ترتيب نمى دهند و راههاى رسيدن بهحكومت جهانى اش را بررسى نمى كنند ؟ وچرا ما نبايد در اين هدف مقدس پيشگام باشيم ؟
همه جا سخن از همه چيز است به جز او،در حاليكه خداوند او را براى نجات بشريت ازگرداب فساد و سيل شهوات و آتش فتنه و اختلاف بهميان مردم فرستاده تا آنان را نجات دهد.
سير تاريخى انتظار حكومت واحدجهانى
اين ايده و آرزو كه روزى عالم زيرنظر حكومت واحدى قرار گيرد و در سر تا سر عالمعدل و داد برقرار شود و هر كسى به حقوق حقّهخود برسد، از دير زمان مورد توجّه دانشمندانبزرگ بوده است.
«زنُو» فيلسوف شهير يونان كه درحدود 350 سال قبل از ميلاد مسيح زندگى مى كرده،آرزوى حكومت واحد جهانى را داشته و تئورى خودرا چنين بيان كرده بود: «بايد تمام افراد دنيااز قانون واحد پيروى كنند تا بتوانند سعادتخود را تأمين نمايند.»
«انيشتاين» دانشمند و رياضيدانبزرگ و معروف در كتاب مفهوم نسبيّت مى گويد«ملل جهان از هر نژاد و رنگى كه باشند مى توانندو بايد زير يك پرچم واحد بشريّت در صلح و صفا وبرابرى و برادرى زندگى كنند».
نامبرده در اهميت و ارزش حكومتواحد جهانى براى زندگى انسانها تا آنجا پيشرفت كه صريحاً مى گفت: «حكومتهاى متعدّدخواه و ناخواه به نابودى بشريّت منجر خواهد شد».
درباره او نوشته اند: انيشتاينكه در تمام دوران زندگى خود طرفدار تشكيل يكحكومت جهانى بود سعى مى كرد كه از شهرت ووجهه خود براى باز كردن چشم و گوش مردم جهاناستفاده كند به عقيده وى مردم جهان يكى از ايندو راه را بايد انتخاب كنند يا يك حكومت جهانىبا كنترل بين المللى انرژى اتمى تشكيل دهند ويا حكومتهاى ملّى جداگانه فعلى همچنان باقىبماند و منجر به انهدام تمدّن بشرى گردد.
«برتراند راسل» فيلسوف مشهورانگليسى همانند انيشتاين بشدّت از لزوم تشكيلحكومت واحد جهانى دفاع كرده و معتقد است كهعدم اجراى اين طرح بالاخره به نابودى بشريّتمنجر خواهد گشت، نامبرده ضمن بحث مهمّى كه دراين باره دارد مى نويسد:
....اكنون از لحاظ فنّى مشكل بزرگىدر راه يك امپراطورى وسيع جهانى وجود يندارد وچون خرابى جنگ بيش از قرن گذشته است احتمالاًبايد حكومت واحدى را قبول كنيم يا اينكه بهعهد بربريّت برگرديم و يا به نابودى نژادانسانى راضى شويم.
راسل در مورد ديگر هنگامى كه سيستمحكومت فدرال را شرح مى دهد به حكومت واحدجهانى اشاره كرده و چنين مى نويسد:
....اين سازمان فدرال به نوبه خودواحدى از يك تشكيلات فدرال بزرگتر است و بههمين ترتيب مى رسيم به حكومت فدرال جهانىكه اين حكومت در حال حاضر وجود خارجى نخواهدداشت.
او معتقد است كه براى رسيدن به آنحكومت جهانى بايد زمينه فكرى ملّتها را آمادهساخت و منجمله از تبليغات افراطىناسيوناليستى خوددارى نمود نامبرده در اينباره مى نويسد:
«بايد هرگونه تبليغات افراطىناسيوناليستى غير قانونى شمرده شود و درمدارس به اطفال درس دشمنى و نفرت از ملل ديگررا ندهند.»
پروفسور «آرنولد توين يى» شخصيتمتفكّر انگليسى ضمن نطقى كه در كنفرانس صلحنيويورك ايراد نمود به ضرورت تشكيل حكومتواحد جهانى (به منظور جلوگيرى از جنگهاى خونينو كشتارهاى دسته جمعى) اشاره كرده و در آنجاچنين گفت:
«تنها راه حفظ صلح و نجات نسل بشرتشكيل يك حكومت جهانى و جلوگيرى از گسترشسلاحهاى اتمى است.»
آيا نظريه ايجاد حكومت جهانى درمغز بشر زائيده فشارهاى متجاوزين است و يا ازطرف اديان براى تأمين سعادت بشر القاء شده است؟!
احتمالاً هر دو موضوع در ايجاد اينفكر مؤثر بوده است.
اديان دنيا معتقد بودند كه چون ذاتاقدس متعال بشر را آفريده و از نظر ارزشبالاترين موجودات كره زمين است، پس بايدراهنماى سعادت او باشد و بدون ترديد سعادت بشربجز با پيروى از حق امكان پذير نيست و حق وحقيقت هم جز يك چيز و يك راه و يك خط صحيح ومستقيم چيز ديگرى نخواهد بود. پس بر اين اساساحكام واقعى، يك دين صحيح بيشتر نيستبنابراين بايد گفت:
«طرّاح حكومت واحد جهانى در حقيقتپروردگار متعال به وسيله انبياء واديان جهانبوده است.»
و حتى انبياء علاوه بر طرح مطلب،برنامه و قوانين آنرا هم تنظيم نموده و براىآن در تمام زمانها با توجه به آنكه زمينهمردمى هنوز پيدا نكرده، مجرى مقتدرى هم قرارداده اند.
در كتب مقدس به خصوص كتاب توراتو انجيلبشارتهاى زيادى درباره ظهور مصلح كلّ وجوددارد.
و دين اسلام نيز:به وسيله آيات وروايات زيادى به اين مطلب اشاره كرده و يكى ازبزرگترين برنامه هاى خود را عملى نمودن اينخواسته دينى دانسته او معتقد است كه آنرا بدستمقتدرترين فرزندان پيامبر اسلام حضرت مهدى(عج)انجام خواهد داد.
بنابراين مذاهب بزرگ جهان يهوديّتو مسيحيّت و اسلام بلكه كليه مدّعيان نبوّتعلاوه بر آنكه اين نظريّه را تأييد نموده اند،دائماً پيروان آنها به انتظار روز صلح و حكومتواحد جهانى بسر مى برند.
مكتب اميد بخش
اعتقاد به مصلح جهانى از نظر روانىهم براى جامعه بشرى ارزش عظيم و فراوان داردزيرا اگر نااميدى و يأس در فردى زنده شودسعادت و خوشبختى آن فرد در معرض سقوط حتمىقرار خواهد گرفت بطوريكه طبق تحقيقات وبررسيهاى فراوانى كه روان پزشكان آمريكادرباره علل و عوامل شيوع خودكشى در اجتماعنموده اند يأس و نااميدى را ريشه اصلى وعامل بزرگ خودكشى تشخيص داده اند.
تا فردى نسبت به آرزو و آمال خود وآينده زندگيش نااميد نگردد هيچ گاه دست بهخودكشى نمى زند.
همچنين اگر اجتماع انسان و بشرمأيوس شود از آنكه بتواند روزى عدالت اجتماعىرا (به معناى واقعى كلمه) در بين خود زنده كندتا در پرتو آن ريشه همه ستمها و بيدادگريها،خيانت و جنايت ها، نگرانى و اضطرابها ازبيخ و بن بركنده و زندگى با خوشى و آسايش خاطر،قرين گردد در آن روز ممكن است اين روح يأس ونااميدى اثر سوء خود را بخشيده و بشريت دست بهيك انتحار (خودكشى) عمومى بزند (بصورت جنگ هسته اىو يا صورتهاى ديگر)
جهان ما مدعى است كه همواره تلاش مى كندتا يك آرامش و صلح در اجتماع خود ايجاد كرده ودر پرتو آن زندگى را بخوشى بگذراند امّامتأسّفانه گذشته نشان داد كه نه تنها تشكيلكنفرانسهاى بزرگ بين المللى و سازمانهاى وسيعجهانى و طرحهاى گوناگونى مانند «همزيستىمسالمت آميز» و صدها عناوين فريبنده ديگر نمى تواندبارى از شانه بشر تيره بخت عصر فضا برداشته وگوشه اى از اضطرابات و نگرانيهاى عمومى رابرطرف سازد بلكه آمار تمام كشورها و بررسى وضععمومى جهان نشان مى دهد كه تعداد جنايات وتجاوزات و گناه هر روز بيشتر شده و نگرانى واضطرابات عمومى شديدتر و عميقتر مى گردد تاجائيكه نزديك است اجتماع انسانى از رسيدن بهيك زندگى بشرى و لذّت بخش و آينده اىدرخشان مأيوس گردد.
اينجاست كه مسيا نيزم مسيحى يامهدويّت اسلامى كه اعتقاد به منجى آخر الزماناست باعث مى شود كه معتقدان به اسلام ومسيحيّت با اميد و اعتقاد به پيروزى نهايى خيرو نيكى بر جهان و با خوشبينى و اطمينان، بهيارى همنوعان خود بشتابند و در جهت تبليغبزرگترين آرزوى جهان بشريّت يعنى حكومت دينبر جهان و از بين بردن هرگونه ظلم و ستم ازميان جوامع بشرى گامهاى مؤثرى در جهت فراهمكردن حكومت واحد جهانى پسر انسان (به اصطلاح انجيل)بردارند و دست ظالمين را از سر مستضعفين ومظلومين قطع نمايند.
به اميد روزى كه اين وعده الهى تحققيابد....آمين.
مصلح كل و مجرى حكومت الهى در جهانكيست ؟
همانگونه كه متذكر شديم اسلام ومسيحيّت متّفقاً با هم از مصلحى كه داراىشرايط زير است خبر داده و او را فرستاده الهى ونماينده پيامبران گذشته و برقرار كننده حكومتعدل جهانى مى دانند و ما آنچه در معرفى اينشخص كتب اسلامى بيان كرده و با كتب مسيحىتوافق دارند نقل مى كنيم زيرا اين مطلب درخور اهمّيت بلكه سرنوشت ساز آينده بشريّت مى باشدلذا بايد براى استقبال از اين حادثه بزرگتاريخ آمادگى كاملى در مردم بوجود آورد و ازآن غفلت ننمود.
اگر چه خوشبختانه دنياى امروزبيشتر از گذشته به اين حقيقت توجه كرده و خودرا براى پذيرفتن حكومت عدل الهى آماده ساختهولى در مقابل، همين زمان جمعى كه به باطل وجودمصلح جهانى را معارض منافع خود مى دانندمشغول تبليغات ضدّ او شده و حتّى صراحتاً مى گويند:«بايد كارى كرد كه مانع آمدن او بشود».
از باب نمونه در فيلمى كه اخيراً بهنام پيشگوئى هاى «نوستر آداموس» كه بهزبانهاى مختلف دوبله شده وقتى نوستر آداموساز آمدن يك فرد از نسل پيامبران از جزيرةالعرب خبر مى دهد و مى گويد «او بر دنيامسلّط مى شود» سخنگوى آن فيلم، مصلح جهانىرا ضدّ مسيح و بر هم زننده عالم و خراب كنندهجهان معرفى مى نمايد و به صراحت مى گويد«بايد كارى كرد كه اين مسئله پيش نيايد و اونتواند ممالك بزرگ مثل آمريكا و فرانسه را ازبين ببرد و مسيحيّت را نابود كند!!»
فيلم مذكور نمونه اى فعاليتهاىشيطانى است زيرا نتيجه فيلم آن است كه دربينندگان خود بصورت مرموزى احساس تنفر وانزجار از چنين شخصى را ايجاد مى نمايد چراكه مردم جهان نوعاً و فطرتاً از خشونت وخونريزى واهمه و ترس دارند و از پذيرفتن شخصىكه مى گويند او منجى جهان است ولى چنينخونريزى مى كند ابا مى كنند و اين همانهدف شيطان است كه در فيلم مذكور به اجرا درآمده است تا زمينه پذيرش آن حضرت در مردم جهاناز بين برود.
ولى طرفداران اديان بزرگ جهان مى دانندكه مجرى حكومت عدل الهى ضدّ مسيح نبوده و بلكهاو حضرت مسيح را روح الّله و كلمة الّله مى داندو حضرت عيسى با او همراهى مى كند و از آسمانبه زمين مى آيد و به او كمك مى نمايد ومصلح جهانى براى برقرارى عدالت و رفع ظلم مى آيدو او محال است كه خودش بر هم زننده عالم و خرابكننده جهان باشد.
صفات مصلح جهانى از كتاب مقدس
1ـ در كتاب تورات در سفر پيدايششماره 49 ـ10 مى گويد :
«عصاى قدرت و سلطنت از يهود، دورنخواهد شد و نه فرمان فرمانروائى از ميانپاهاى اوى، تا «شيلو» بيايد و او را اطاعتامتها خواهد بود»
2ـ در انجيل يوحنّا (باب 15 شماره 27)مى گويد:
«ليكن چون «تسلى دهنده» كه او ازجانب پدر نزد شما آيد يعنى «روح راستى» كه ازپدر صادر مى گردد او بر من شهادت خواهد دادو شما نيز شهادت خواهيد داد».
3ـ در انجيل يوحنّا باب 14 شماره 16آمده:
«من از پدر خواهم خواست و «تسلىدهنده» ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه باشما بماند يعنى «روح راستى» كه جهان نمى توانداو را قبول كند زيرا كه او را نمى بيند و نمى شناسداما شما او را مى شناسيد زيرا كه با شما مى ماندو در ميان شما خواهد بود».
4ـ در انجيل يوحنّا (باب 16 شماره 7)مى گويد:
«راست مى گويم كه رفتن من براىشما مفيد است زيرا اگر نروم «تسلى دهنده» نزدشما نخواهد آمد اما اگر بروم او را نزد شما مى فرستمو چون او آيد جهان را برگناه و عدالت داورى وملزم خواهد نمود اما برگناه، زيرا كه به منايمان نمى آوريد و اما بر عدالت، از آن سببكه نزد پدر خود مى روم و ديگر مرا نخواهيدديد و اما بر داورى، از آن رو كه بر رئيس اينجهان حكم شده است و بسيار چيزهاى ديگر نيزدارم به شما بگويم لكن الآن طاقت تحمل آنها رانداريد و ليكن چون او يعنى «روح راستى» آيدشما را به جميع راستيها هدايت خواهد كرد زيراكه او از خود تكلّم نمى كند، بلكه به آنچهشنيده است سخن خواهد گفت و از امور آينده بهشما خبر خواهد داد او مرا جلال خواهد داد زيراكه از آنچه آن من است خواهد گرفت و به شما خبرخواهد داد هر چه از آن پدر است از آن من است ازاين جهت گفتم كه از آنچه آن من است مى گيرد وبه شما خبر خواهد داد».
5ـ در انجيل متى باب 24 شماره 27 مى گويد:
همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تابه مغرب ظاهر مى شود. ظهور «پسر انسان» نيزچنان خواهد شد....آنگاه علامت «پسر انسان» درآسمان پديد گردد و در آن وقت جميع طوايف زمينسينه زنى كنند و «پسر انسان» را ببينند كهبرابرهاى آسمان با قوت و جلال مى آيد اما ازآن روز و ساعت هيچكس اطلاع ندارد حتى ملائكهآسمان...لهذا شما نيز حاضر باشيد زيرا در ساعتىكه گمال نبريد «پسر انسان» مى آيد.
6ـ در انجيل مرقس باب 13 شماره 26 مى گويد:
«آنگاه «پسر انسان» را ببينيد كهبا قوت و جلال عظيم برابرها مى آيد در آنوقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهاىزمين تااقصاى فلك فراهم خواهند آورد...ولى ازآن روز و ساعت غير از پدر هيچ كس اطلاعندارد نه فرشتگان آسمان و نه پسر هم، پس در حذرباشيد و بيدار شده و دعا كنيد زيرا نمى دانيدكه آن وقت كى مى شود... پس بيدار باشيد زيرانمى دانيد كه در چه وقت صاحب خانه مى آيددر شام، يا نصف شب، يا بانگ خروس، يا صبح،مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد اما آنچهبه شما مى گويم و به همه مى گويم بيدارباشيد.
7ـ در انجيل لوقا باب 12 شماره 40 مى گويد:
«پس شما نيز مستعد باشيد زيرا درساعتى كه گمان نمى بريد «پسر انسان» مى آيد.»
8ـ در انجيل لوقا باب 21 مى گويد:
در زلزله هاى عظيم در جايها وقحطيها و وباها پديد مى آيد و چيزهاىهولناك و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد... اورشليم پايمال امّتها خواهد شد تا زمانهاىامّتها به انجام رسد در آفتاب و ماه و ستارگانعلامات خواهد بود و بر زمين تنگى و حيرت ازبراى امّتها روى خواهد نمود... و دلهاىمردمان ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آنوقايعى كه بر ربع مسكون ظاهر مى شود و آنگاه«پسر انسان» را خواهند ديد كه برابرى سوار شدهبا قوّت و جلال عظيم مى آيد.»
9ـ در زبور داود از كتاب مقدس درمزمور 37 آمده است كه:
«شريران منقطع خواهند شد و امامنتظران خداوند وارث زمين خواهند شد.»
10ـ در كتاب دانيال از كتاب مقدس باب7 آمده كه :
«پسر انسان» با ابرهاى آسمان آمد وسلطنت و جلال و ملكوت به او داده شده تا جميعقومها و امّت ها و زبانها او را خدمت نمايند.
از كتب مقدس اينچنين برداشت مى شودكه :
شخصى براى اصلاح جامعه بشرى وتشكيل حكومت جهانى به نام «شيلو» يا «روحراستى» يا «تسلى دهنده» يا «روح خدا» و يا «پسرانسان» خواهد آمد و مسيحيّت انتظار او را داردچنانكه از تمامى عبارات كتابمقدسي كه قبنقل شد استفاده مى گردد.
قبل از آمدن او جنگهاى عالمگير،خاصّه در منطقه فلسطين روى مى دهد كه همه رابه وحشت مى اندازد كه چنان مصيبت بزرگى درعالم واقع نشده.
همه ملّتهاى جهان و تمامى مردمدنيا از او پيروى مى كنند و زير نفوذ اوخواهند رفت و او بر جهان حكومت خواهد كرد و اورئيس جهان خواهد بود و سلطنت او در ربع مسكونىمُستقر خواهد شد.
او مردم را به عدالت ملزم مى كندو خودش به عدالت داورى مى نمايد.
او ظلم و ستم را از روى زمين محو مى كندو نمى گذارد احدى به كسى ظلم كند و اثرى ازظالمان و تجاوزگران بر روى زمين باقى نمى ماند.
روح خداى تعالى بر او قرار گرفته واو هر كارى كه مى كند با اراده الهى مى باشدو او بنده واقعى خداى تعالى است.
او از خود تكّلم نمى كند و روىهواى نفس خود حرف نمى زند و بلكه آنچه ازخداى تعالى و پيامبران شنيده است سخن خواهدگفت.
او وقتى بيايد مردم دنيا را به جميعراستيها هدايت خواهد نمود.
او وقتى بيايد ثروت زمين رااستخراج مى كند.
جهان فعلى به خاطر عدم رشد فكرى ويا جهل و نادانى و فرو رفتن در خواب غفلت نمى توانداو را قبول كند يعنى لزوم وجود او را نمى توانداحساس نمايد.
او در عين آنكه هميشه با مردم جهانخواهد بود مردم جهان او را نمى بينند و اگرببينند نمى شناسند يعنى ممكن است در بينمردم زندگى ولى او را نشناسند و ندانند كه اوروزى قيام خواهد كرد و تشكيل حكومت جهانى راخواهد داد.
اصحاب و ياران و كسانى كه تزكيه نفسكرده اند و لياقت محضرش را دارند او را مى بينندو او را مى شناسند و او هميشه با آنها همراهاست.
قبل از آمدن او دنيا پر از ظلم و جورمى شود و سراسر جهان را ظالمين و ستمگراناحاطه مى كنند.
او وقتى بيايد مردم را از جميعحقايق مطّلع مى نمايد و علم افزوده خواهدشد.
در زمان او حكيمان پرارزش مى گردندو راهنمايان و مبلّغين به دين حقّ و عدالت مثلستارگان مى درخشند.
در زمان او و با راهنمايى هاى اومحيط زيست سالم و علم طب كامل خواهد شد و تماممردم از سلامتى متلذّذ مى گردند.
او جهان را از معرفت خداى تعالى پرخواهد كرد و مردم دنيا همه خداشناس خواهند شد.
او مردم دنيا را از امور آينده باخبر خواهد كرد زيرا به جميع علوم اوّلين وآخرين احاطه دارد و از غيب مطّلع است.
خوشى و كمال او در ترس از خداست وچون خداشناس تر است از خدا بيشتر مى ترسد.
او به واقعيت ها حكم مى كند وهيچ گونه تقيّه و ملاحظه اى در كار ندارد وبخصوص درباره مظلومان به راستى حكم خواهد كرد.
او حضرت عيسى را جلال خواهد داد واو را از تمام اتّهاماتى كه دشمنان او و يادوستان نادان به او بسته اند نجات مى دهد.
به پيامبرى حضرت عيسى شهادت مى دهد.
حضرت عيسى با او خواهد بود.
مردم مسيحى قبل از ديگران بهحقّانيّت او شهادت مى دهند.
وقتى او بيايد همه اضداد در كناريكديگر با صلح و صفا زندگى مى كنند حتّىدرندگان و حيوانات موذى كوچكترين آسيبى بهحيوانات اهلى نمى زنند.
او قدرتمندترين ابرقدرتها راسركوب مى كند و به طور كلّى اشرار را از بينمى برد و اثرى از آنها باقى نمى گذارد.
بعد از ظهور او صالحان و صدّيقان وحليمان وارث زمين مى شوند و جهان و آنچه دراو است به آنان تعلّق خواهد گرفت.
همه بايد منتظر او باشند زيرا وقتظهورش مشخص نيست حتّى ملائكه آسمان ها همنمى دانند و بالاخره جز خداى تعالى كسى ازآمدنش اطلاّع ندارد، بنابراين بايد همه بيدارباشند و آمدنش را انتظار داشته باشند.
بسيارى از مردمى كه از دنيا رفته اندو اسير خاك گرديده اند در آن موقع بيدار مى شوندو به دنيا برمى گردند و به اصطلاح رجعت مى كنند.
همه چيز در اختيار او قرار خواهدگرفت و او بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلالخواهد آمد.
وظيفه مردم در زمان غيبت او اين استكه براى ظهورش دعا كنند و هميشه منتظر اوباشند زيرا او ناگهانى خواهد آمد.
آمدن او داراى علائمى است و در آنزمان علامت «پسر انسان» در آسمان هم پديد مى گردد.
اين بود آنچه از كتاب مقدس بخصوص كتاب انجيل كه در بالا نقل شد درباره كسى كه عهده دار اصلاح جامع بشرى و تشكيل دهنده حكومت واحد جهانى و برقرار كننده عدل و داد در سراسر كره زمين است استفاده گرديد.