بشارت های کتاب مقدس به پیامبر اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بشارت های کتاب مقدس به پیامبر اسلام - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
بشارتهاي کتاب مقدس به پيامبر اسلام


بشارتهاي کتاب مقدس به
پيامبر اسلام





بسم الله الرحمن الرحيم

با مطالعه
قرآن کريم در مي يابيم که نام پيامبر
اسلام در کتب پيشينيان وجود داشته است ،
قرآن با صراحت و با قاطعيت از وجود نام و
توصيفات پيامبر خاتم خبر مي دهد برخي از
اين آيات عبارتند از

1- الذين آتيناهم
الکتاب يعرفونه کما يعرفون ابنائهم

2: محمد رسول الله و الذين معه اشداء
علي الکفار رحماء بينهم ذلک مثلهم في
التورات و مثلهم في الانجيل

3: و
اذقال عيسي بن مريم يا بني اسرائيل اني
رسول الله اليکم مصدّقاً لما بين يدي?
من التورات و مبشراً برسولٍ يأتي من
بعدي إسمه احمد


4: الذين يتبعون
الرسول النبي الأمي الذي يجدونه
مکتوباً عندهم في التوراة و الانجيل

از آنجا که به اعتقاد مسلمانان
کتابهاي مقدس موجود در دست يهوديان و
مسيحيان تحريف شده است برخي معتقدند
بشارتهاي ذکر شده در قرآن کريم ناظر بر
تورات و انجيل واقعي است ، اما به عقيده
ما بشارتهاي مذکور در همين تورات و
انجيل کنوني موجود است. و ما در اين
تحقيق به ذکر آياتي که در کتاب مقدس به
صراحت و يا با اشاره به پيامبر آخر
الزمان مي پردازد خواهيم پرداخت.



بشارت اول:نبي اي مي ايد

در انجيل
يو حنا به روشني بيان شده است که علماي
يهود در انتظار ظهورپيامبري به غير از
مسيح بودند (يوحنا 19:1-25)

و اين است
شهادت يحيي در وقتي که يهوديان از
اورشليم کاهنان و لاويان را فرستادند
تا از او سؤال کنند که تو کيستي که معترف
شد و انکار ننمود بلکه اقرار کرد که من
مسيح نيستم آنگاه از او سؤال کردند پس
چه آيا تو الياس هستي گفت نيستم آيا تو
نبيّ هستي جواب داد که ني آنگاه بدو
گفتند پسي کيستي تا به آن کساني که ما را
فرستادند جواب بريم درباره خود چه
ميگوئي گفت من صداي ندا کننده در
بيابانم که راه خداوند را راست کنيد
چنانکه اشعياء نبيّ گفت و فرستادگان از
فريسيان بودند پس از او سؤال کرده گفتند
اگر تو مسيح و الياس و آن نبيّ نيستي پس
براي چه تعميد ميدهي

و نيز وقتي مسيح
در جليلي ندا کرد که به مردم ايمکان
بياوريد مردم اختلاف کردند که او کيست
اختلاف کردند يوحنا 7/40)گفت درباره روح
که هر که به او ايمان آرد او را خواهد
يافت زيرا که روح‏القدس هنوز عطا نشده
بود چون که عيسي تا به حال جلال نيافته
بود (39 انجيل يوحنّا 7) آنگاه بسياري از
آن گروه چون اين کلام را شنيدند گفتند
در حقيقت اين شخص همان نبيّ است(40 انجيل
يوحنّا 7) و بعضي گفتند او مسيح است

و
اين متنها به وضوح نشان ميدهد که
يهوديان زمان ظهور مسيح منتظر دو شخصيت
بودند يکي مسيح و ديگري آن نبي

آنچه
گذشت برخي ا ز بشارتهاي موجود در کتاب
مقدس بر ظهور پيامبر اکرم بود



بشارت دوم: نبي اي مثل موسي از
برادران
بني اسراييل


يکي از بشارتهاي کتاب
مقدس به پيامبر اسلام آيه اي است که در
سفر تثنيه تورات آمده است

يهوه خدايت
نبي اي را از ميان تو از برادرانت مثل من
براي تو مبعوث خواهد گردانيد او را
بشنويد.....و خداوند به من گفت آنچه گفتند
نيکو گفتند نبي اي را براي ايشان از
ميان
برادران ايشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و
کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر
آنچه به او امر فرمايم به ايشان خواهد
گفت .«و هر کس از کلامش اطاعت نکند من از
وي انتقام خواهم گرفت» ( تثنيه 15:18-18)

متن عبري:

???? ????? ?????

????
???? ?? ????

????? ????

???????

??? ???????? ???

????
????? ????

???? ???? ???? ??

???
???? ??????

???? ???? ???????

????? ????

??????? ??? ???

?????

????? ???? ???

?????? ???
?????


???? ???? ???

???? ?????
????

????? ???? ????

???? ?????
??

?????? ??????



براي آنکه
بهتر بتوانيم اين بشارت را تطبيق دهيم
لازم است به کلام خداوند رجوع کنيم و در
آن دقت کنيم .در اين آيه دو نکته و براي
اين پيامبر نسبت به ساير پيامبران
همچون يوشع و عيسي وجود دارد.

1- و کسي
که کلام او را نپذيرد من از او انتقام
خواهم گرفت بدون شک مراد خداوند از اين
انتقام عذاب اخروي مسئله براي اين
پيامبر نيست و در مورد تمام پيامبران
وجود دارد و حال آنکه از ظاهر عبارت بر
مي آيد که اين ويژگي به عنوان خصوصيتي
بارز براي اين پيامبر است .

در نتيجه
مرا د از انتقام همين انتقام دنيوي است
و اشاره به اين نکته دارد که پيامبر
مذکور مأمور به جهاد خواهد بود و خداوند
او را ياري خواهد نمود و از مخالفين وي
انتقام مي گيرد .

2- در اين آيه عبارت
مثل تو نيز از خصوصيات اين پيامبر ذکر
شده است و به همين دليل مي گوئيم اين
بشارت قابل تطبيق بر يوشع آنچنانکه
يهوديان مي گويند و قابل تطبيق بر عيسي
نيز چنانکه مسيحيان معتقدند نمي باشد،
زيرا حضرت يوشع صاحب شريعت نبود و حال
آنکه از خصوصيات بر جستة حضرت موسي
داشتن شريعت بود . و به علاوه خصوصيات و
عظمتي که براي پيامبر مذکور مطرح شده را
بر حضرت يوشع نمي توان تطبيق داد . اما
تفاوتهاي حضرت عيسي و حضرت موسي بيش از
آن است که احصاء شود و در کمتر موردي اين
دو پيامبر داراي وجه مشترک هستند بر
خلاف پيامبر اسلام که شباهت کامل به
حضرت موسي داشته است .

در جدول زير
شباهتها و تفاوتهاي اين پيامبران را بر
مي شمريم



حضرت موسي (ع) حضرت
عيسي (ع) حضرت محمد (ع)


پيامبر و بنده
خدا خدا و فرزند خدا پيامبر و بندة خدا

صاحب شريعت فاقد شريعت صاحب شريعت

مورد رحمت بود ملعون شد مرحوم و مورد
رحمت الهي بود

در بستر از دنيا رفت
مصلوب شد در بستر از دنيا رفت

مطاع و
سيد قوم بود خار و حقير مطاع و سيد

پدر و مادر داشت فقط مادر داشت پدر و
مادر داشت

شمشير به دست گرفت شمشير
به دست نگرفت شمشير به دست گرفت



در عبارت اول آمده است « نبي اي را از
ميان تو از برادرانت » اما دردفعةدوم
آمده است : « نبي اي را براي ايشان از
ميان برادران ايشان »که به نظر ما جملة
اول به صورت مجمل است و در ضمن به صورت
دقيق هم ذکر نشده و عبارت از ميان تو ( و
در بعضي از نسخ ازميان شما) نيز زيادي
است و جزو عبارت اصلي نمي باشد.

زيرا
اولاً: در عبارت حضرت موسي که کلام
خداوند را تکرار ميکند کلمة از ميان شما
وجود ندارد و اضافاتي نيز بر جملةاول
دارد که بدون شک نمي توان آنها را ساختة
حضرت موسي دانست و اين از شأن آن جناب به
دور است.

اين آيه در کلام پطرس نيز نقل
شده و در آنجا نيز فقط کلمة از برادران
شما آمده است

حال بايد ديد که
برادران بني اسرائيل چه کساني هستند

مي دانيم که اسرائيل لقب يعقوب است و
يعقوب فرزند اسحاق است

و اسحاق و
اسماعيل نيز برادر يکديگرند پس بدون شک
مراد از برادران بني اسرائيل همان
فرزندان اسماعيل هستند.

البته اين
مطلب تازگي ندارد چرا که در سفر تکوين
آمده است و نصيب او (اسماعيل) در مقابل
همة برادران افتاد . که مراد از برادران
اسماعيل همان بني اسرائيل هستند.


نکته: ممکن است به نظر برسد مراد از
برادران بني اسرائيل فرزندان عيسو
باشند اما اين مطلب صحيح نيست زيرا عيسو
از برکت محروم شد پس مراد فرزندان اسما
عيل خواهند بود که خداوند اورا هم مشمول
برکت خود قرار داده بود و البته استعمال
برادران در اين موارد تازگي ندارد مثل
که بنو عيسو برادران اسماعيل دانسته
شده اند و صرف نظر از اين مطلب مي دانيم
که در ميان تمام برادران بني اسرائيل
کسي جز محمد بر نخواسته است.

دليل
ديگر آنکه حتي اگر بپذيريم که عبارت از
ميان شما صحيح باشد باز هم مشکلي پيش
نمي آيد زيرا استقرار و شوکت و در حقيقت
آغاز شيوع اسلام در مدينه بود و اطراف
مدينه هم بلاد بني اسرائيل بود مثل خيبر
و بني قنيقاع و بني نظير و پيامبر از
ميان ايشان بر خواست و از بني اخوة
ايشان بود .نکتةديگر آنکه : مي دانيم که
مخاطب حضرت موسي اسباط دوازده گانه
بودند.و اگر واقعاًپيامبر مذکور از
ميان خودايشان بايد بر خيزد ديگر قيد از
ميان برادرانشان معني ندارد و بايد فقط
مي فرمود از ميان شما و حال آنکه مي
بينيم قيد از ميان برادرانتان ذکر
ميکند و حتي در مرتبةدوم به همين قيداز
ميان برادرانتان اکتفا ميکند.



بشارت سوم:پراکليتوس (ستوده و حمد
شده)
ميايد

از مهمترين بشارتهاي مطرح شده
در انجيل به پيامبر اسلام سخناني است که
حضرت عيسي در آخرين روزهاي خود خطاب به
حواريون فرمود دقت کيد

« اگر مرا
دوست داريد احکام مرا نگاه داريد و من
از پدر سؤال مي کنم و تسلي دهنده ديگر به
شما عطا خواهد کرد تا هميشه با شما
بماند
يعني روح راستي که جهان نمي تواند او را
قبول کند چون او را نمي بيند و نمي شناسد
اما شما اورا ميبينيد و مي شناسيد زيرا
که با شما مي ماند و در شما خواهد بود» (
يوحنا 15:14-15)

در چند مورد همين بشارت
به ظهور تسلي دهنده در کلام حضرت عيسي
(ع) تکرار شده است.

مفسرين مسيحي اين
بشارت را همان تجلي روح القدس بر
حواريون در روز پنطيکاست دانسته اند
اما اين مطلب نياز به بررسي بيشتري دارد
. قبل از توضيح و تفصيل اين مطلب لازم
است
به نکته اي اشاره کنيم:

مي دانيم که
حضرت عيسي به زبان عبري صحبت مي کرده
است و انجيل يوحنا هم به زبان يوناني
نوشته شده است پس بدون شک آنچه را که
امروز در انجيل يوحنا مي بينيم ترجمه
کلمات آن حضرت از زبان عبري به زبان
يوناني است و ما دقيقاً نمي دانيم آن
حضرت چه کلمه اي را به زبان آورده است.
با توجه به اين مطلب مي گوييم کلمه
موجود در انجيل يوحنا کلمه پاراقليط
paraclete است که عموم مفسرين آن را به تسلي
دهنده ترجمه کرده اند. مسلمانان نيز در
مقابل معتقدند که کلمه پاراقليط يا
پاراقليطوس در اصل پريقليطوس بوده که
پريقليطوس به معني احمد و محمد در زبان
عربي است . قرآن نيز به اين مطلب پافشاري
مي کند که حضرت عيسي به ظهور پيامبري با
نام احمد بشارت داده است که البته اين
خود نکته اي قابل توجه و شايان تأمل است
که چگونه پيامبري که خواندن و نوشتن
عربي را نياموخته بود چگونه از وجود نام
احمد در انجيل يوناني زبان خبر مي دهد.
آيا اين اطلاع جز ريشه وحياني مي تواند
داشته باشد؟ حتي اگر کلمه واقعي را
پاراقليوس فرض کنيم آيا خبر دادن از
وجود کلمه اي که شباهت زيادي به
پريقليطيوس دارد و ممکن است آن را تحريف
شده دانست خود دليل بر متصل بودن به
منبع
وحي نيست ؟

اين احتمال زماني قوت مي
يابد که ما با مراجعه به نسخه هاي زبان
آرامي ميبينيم که ازکلمات مَحمِدَه و
حَميدَه استفاده شده که عيناً معادل
احمد و محمد در زبان عربي و واژه
پريقليط در زبان يوناني است

صرف نظر
ز آنچه گفته شد تطبيق پاراقليطوس بر روح
القدس صحيح نيست و فقراتي از همين انجيل
و آيات مربوطه به فارقليط با روح القدس
همخواني ندارد :

1- در اين آيات خبر از
آمدن کسي مي دهد که رفتن مسيح در مقابل
آمدن او سودمند و مفيد است آيا به
اعتقاد مسيحيان روح القدس آنچنان داراي
اهميت است و آنقدر مفيد است که آمدن او
ازفقدان مسيح سودمندتر است.

2- در
مورد فارقليط آمده است که وي جهانيان را
به گناه و صدق و انصاف ملزم خواهد ساخت،
آيا روح القدس به عقيده خود مسيحيان
چنين کاري انجام مي دهد ، روح القدس که
ظهور وتجلي او فقط براي گروهي خاص اتفاق
افتاده است

3- همچنين آمده است که وي
دربارة مسيح شهادت داده او را تصديق
خواهد نمود، و حال آنکه چنين چيزي در
مورد روح القدس گزارش نشده است و اصلاً
حواريون نياز به شهادت روح القدس
نداشته اند آيا مي توان باور نمود که
حواريون در حقانيت حضرت مسيح شک داشته
اند.

4- در اين آيات آمدن فارقليط را
مشروط به رفتن مسيح نموده و حال آنکه
روح القدس همواره همراه حضرت عيسي (ع)
بوده و آمدن او متوقف بر رفتن حضرت مسيح
نبوده . البته برخي گفته اند منظور تجلي
خاص روح القدس بر حواريون است که اين
تجلي متوقف بر حضرت مسيح بوده است اما
اين مطلب هم با کلام حضرت عيسي سازگاري
ندارد آن حضرت مي فرمايد تا من نروم او
نمي آيد و حال آنکه بايد مي فرمود تا من
نروم او بر شما متجلي نخواهد شد در مورد
کلمه فارقليط آمده است که او آنچه را
شما از ياد برده ايد به خاطرتان خواهد
آورد و کسي نمي تواند ادعا کند که
حواريون در طي اين چند روز تعاليم حضرت
عيسي را فراموش کرده باشند ، در هيچ يک
از کتب عهد جديد هم ذکر نشده است که ما
مطلبي را فراموش کرديم و روح القدس آن
را ياد آوري کرد.


5- حضرت عيسي مي
فرمايد : من همه چيز را از پيش به شما
گفتم تا وقتي واقع مي شود به آن ايمان
بياوريد آيا نزول روح القدس در روز
پنطيکاست مسئله اي بود که امکان انکار
آن مي رفت و حضرت مسيح حواريون را از آن
نهي کرده است؟

6- حضرت عيسي در مورد
فارقليط فرموده که او عالميان را توبيخ
مي کند( يوحنا 8:16) که اين بهترين گواه بر
ادعاي ماست و بدون شک روح القدس هيچگاه
و به اعتقاد هيچکس مردم را توبيخ نکرده
است بر خلاف پيامبر اسلام (ص) که يهوديان
را به خاطر ايمان نياوردن به عيسي توبيخ
و سرزنش نمود.

از آنچه که گفتيم به
روشني مي توان دريافت که فارقليط را نمي
توان با روح القدس تطبيق داد . وجود
کساني که ادعا کرده اند فارقليط موعود
هستند همچون منتس و .... و تبعيت برخي از
مسيحيان از اين مدعيان خود بهترين شاهد
بر اين نکته است که مسيحيان منتظر ظهور
فارقليط بوده اند.

برخي از مسيحيان
اشکالاتي را وارد کرده و گفته اند اين
بشارت با پيامبر اسلام سازگاري ندارد
ما به طور مختصر برخي از اين اشکالات را
مطرح و پاسخ آن را به صورت مجمل مي آوريم
، که علاقه مندان مي توانند جهت مطالعه
بيشتر در اين زمينه به کتب مربوطه
مراجعه کنند.

اشکال اول:

در اين
آيه خطاب به حواريون گفته شده است شما
فارقليط را مي بينيد و حال آنکه حواريون
هرگز پيامبر اسلام را نديدند:

جواب :
لازم نيست که هميشه مخاطبين و شنوندگان
مقصود باشند.

چنانکه مسيح به سران
کهنه گفت : و نيز شما را مي گويم که بعد
از اين پسر انسان را خواهيد ديد که بر
يمين قدرت نشسته برابرهاي آسماني مي
آيد .آيا آنها حضرت عيسي را ديدند
تاکنون نزديک به دوهزار سال از آن وقايع
مي گذرد و هنوز هم خبري از بازگشت
دوبارة
عيسي نيست .

اشکال دوم :

در متن آيه
آمده که جهان نمي تواند او را قبول کند
زيرا که او را نمي بيند و نمي شناسد اما
شما او را مي شناسيد.

جواب: اين مسئله
در مورد روح القدس به مراتب مشکلتر است
زيرا روح القدس به اعتقاد مسيحيان
خداست و بدون شک شناخت مردم از خداوند
به مراتب بيشتر از شناخت آنها نسبت به
پيامبر اسلام است بدون مراد از نديدن و
نشناختن آنست که ايشان نمي توانند که
عظمت و حقيقت او را درک کنند .

البته
اين مسئله تازگي ندارد و در مورد ضرت
عيسي نيز آمده است که کسي پسر انسان را
نمي شناسد (يوحنا 19:8 و متي 47:11 ) در متي
13:13 آمده است : نگرانند و نمي بينند و
شنوا هستند و نمي شنوند .چ



بشارت چهارم : از جبل فاران مي آيد

و
اين است برکتي که موسي مرد خدا قبل از
وفاتش به بني اسرائيل برکت داده گفت
يهوه از سينا آمد و از سعير بر ايشان
طلوع نمود و از جبل فاران درخشان گرديد
و با کرورهاي مقدسين آمد و از دست راست
او براي ايشان شريعت آتشين پديد آمد
(تثنيه 1:23 3)


از آنجا که ترجمه هاي
کنوني کتاب مقدس در موارد زيادي متفاوت
است و بسياري از اين ترجمه ها به صورت
سليقه اي انجام مي پذيرد لازم دانستيم
تا ترجمة دقيق اين آيات را از کتاب پرو
فسور عبد الا حد داود که خود مسلط بر
زبان عبري است نقل کنيم يهوه از سينا
آمد و از سعير بر ايشان طلوع نمود و از
جبل فاران درخشان گرديد و با ده هزار از
مقدسين و مؤ منين آمد و از دست راست او
براي ايشان شريعت آتشين پديد آمد .در
اين آيات خداوند به خو رشيد تشبيه شده
است حضرت موسي در اين جملات به ظهور سه
پيامبر بزرگ الهي اشاره ميکند . سينا
محل بعثت حضرت موسي است سعير مکاني است
که حضرت عيسي به نبوت رسيد و در پاران
بود که حضرت محمد به پيامبري بر انگيخته
شد .

به اعتقاد اهل کتاب فاران نمي
تواند در مکه باشد و در کتاب مقدس اين
نام بر مکانهاي ديگري اطلاق شده است
لازم مي دانيم که با مراجعه به کتاب
مقدس به تحقيق در اين باره بپردازيم .

در سفر تکوين 13:25 -18 آمده است اين است
نامهاي پسران اسماعيل موافق اسمهاي
ايشان بحسب پيدايش ايشان نخست
زادةاسماعيل نبا يوت و قيدار و ادبيل و
مبسام و مشاع و دومه و مسا و حدار و تيما
و يطور و نافيش و قدمه ....وايشان از
حويله تا شور که مقابل مصر بسمت اشور
واقع است ساکن بودند ....

از اين آيات
مشخص مي شود که شور منطقه اي بين مصر و
عراق (آشور) و در شمال جزيره العرب قرار
دارد .حال با تعيين منطقة حويله و محل آن
مي توان محل سکونت حضرت اسماعيل و
فرزندان او را تعيين کرد . نام حويله در
کتاب مقدس پيدايش 29:10 آمده است او از
فرزندان يقطان بوده است و با برادرانش
همگي در ميشا که کوهي از کوههاي شرقي
است زندگي مي کردند

.حويله کيست و قوم
و قبيلة او در کجا بوده اند :

در
پيدايش 26:10 -30 آمده است و يقطان الموداد
و شالف و حضرموت و يارح رآوردو هدورام و
اوزال و دقله راو عوبال و ابيمائيل و
شبا راو اوفيرو حويله و يوباب رااين همه
پسران يقطان بودند و مسکن ايشان از ميشا
بود بسمت سفاره که کوهي از کوههاي شرقي
است بدون شک سبا حضرموت و آزال(نام
قديمي شهر صنعاء) و دقله همگي در جنوب
جزيره العرب و در کشور يمن قرار دارند
در نتيجه حويله نيز که از برادران ايشان
شمرده شده نيز در همين منطقه سکونت
داشته است .

د رمعجم کتاب مقدس ويکليف
dictionary ycliffe bible w نيز به همين مطلب اشاره
شده و آمده است که اکثر محققين معتقدند
منطقة حويله در شمال يمن قرار دارد دليل
ايشان نيز ارتباط اين منطقه با حضر موت
و
سبا مي باشد .آنچه گفتيم فقط به خاطر
روشن تر نمودن اين مسئله است اما صرف
نظر از تمام اين استدلالها منطقةحويله
در همين زمان کنوني نيز در منطقة حيمه و
در يمن وجود دارد .

از آنچه گفتيم
روشن مي شود که حضرت اسماعيل و فرزندان
ايشان بين شور در جنوب اردن و حويله در
يمن اقامت داشته اند که اين منطقه همان
حجاز مي باشد و مشهور ترين شهر و مرکز آن
نيز مکه است از طرفي نيز مي دانيم که
حضرت اسماعيل د ر فاران اقامت داشته است
پيدايش( 21:12) پس فاران در همين منطقه
واقع
شده است



بشارت پنجم:ماد ماد و
دوازده پيشوا از نسل وي

و اما در خصوص
اسماعيل تو را اجابت فرمودم اينک او را
برکت داده بارور گردانم و او را بسيار
کثير گردانم دوازده رئيس از وي پديد
آيند و امتي عظيم از وي بوجود آورم
(پيدايش20:17)

متن عبري:

????????
??????

??? ????? ???

???????
???


??????? ??? ????

???
????????

????? ?????

??????
???? ?????

تلفظ انگليسي:

17:20
VLYShM'y'aL ShM'yThYK HNH BUrKThY 'aThV VHPhUrYThY 'aThV VHUrBYThY
'aThV BM'aD M'aD ShNYM-'yShUr NShY'aM YVLYD VNThThYV LGVY GDVL.

ترجمه انگليسي: King James Version

17:20 And as for
Ishmael, I have heard thee: Behold, I have blessed him, and will make
him fruitful, and will multiply him exceedingly; twelve princes shall
he beget, and I will make him a great nation.



از
آنجا که ترجمه هاي کتاب مقدس معمولاً از
دقت کافي بر خوردار نيست لازم است به
متن
اصلي آن که به زبان عبري است مراجعه
کنيم
در متن عربي نامي ذکر شده که مترجمين آن
را ذکر نکرده اند و آن بمادماد است.

بنابراين ترجمة دقيق تر عبارت چنين
است : و اما در خصوص اسماعيل تو ررا
اجابت فرمودم اينک او را برکت داده
بارور و بزرگ مي گردانم بماد ماد و
دوازده رئيس (پيشوا) که از نسل او خواهد
بود .

در اين بشارت به روشني از برکت
خداوند به اسماعيل و ظهور ماد ماد (يا
بماد ماد)و دوازده پيشوا از نسل خبر
داده شده است

حال بايد ديد که مادماد
و دوازده پيشوا چه کساني هستند .برخي
آنها را بر فرزندان دوازده گانة
اسماعيل تطبيق داده اند اما با کمي تأمل
در مي يابيم که تطبيق اين بشارت بر
فرزندان اسماعيل صحيح نيست .براي روشن
شدن اين مطلب لازم است داستان مذکور و
اين بشارت را دوباره مورد بررسي قرار
دهيم

و چون ابرام نودو نه ساله بود
خداوند بر ابرام ظاهر شد و گفت:....

و
عهد خويش را در ميان خود و تو و ذريت بعد
از تو استوار گردانم که نسلاً بعد نسل
عهد جاوداني باشد ....


اما زوجة تو
ساراي نام او را ساراي مخوان بلکه نام
او ساره باشد و او را برکت خواهم داد و
پسري نيز از وي بدنيا خواهد آمد و ملوک
امتها از وي پديد خواهند شد ..

و
ابراهيم به خدا گفت کاش اسماعيل د ر
حضور تو زيست کند....و اما در خصوص
اسماعيل تو را اجابت فرمودم اينک او را
برکت داده بارور گردانم و او را بسيار
کثير گردانم بماد ماد و دوازده رئيس که
از وي پديد آيند و امتي عظيم از وي بوجود
آورم لکن عهد خود را با اسحاق استوار
خواهم ساخت ...... .



در اين
داستان ابراهيم به خداوند مي گويد : کاش
اسماعيل در حضور تو زيست کند.و خداوند
به او جواب مي دهد که در مورد اسماعيل
خواستةتو را اجابت نمودم

آيا مي توان
قبول نمود که خواستة ابراهيم و حاجت وي
از خداوندفرزند دار شدن اسماعيل باشد
روشن است که ابراهيم پس از شنيدن اينکه
خداوند عهد ابدي خويش را با ابراهيم و
نسل او اعلام ميکند درخواست مي کند که
خداوند اين برکت را شامل حال اسماعيل هم
بفرما يد و خداوند هم درخواست ابراهيم
را اجابت ميکند و مي فرمايد درخواست تو
را شنيدم و اجابت نمودم اما خداوند
اعلام ميکند که عهد دائمي خود را با
اسحاق بستم که در نسل او هميشه انبياء
وجود داشته باشند .

و عهد خويش را در
ميان خود و تو و ذريت بعد از تو استوار
گردانم که نسلاً بعد نسل عهد جاوداني
باشد

(و او را اسحاق نام بنه و عهد خود
را با وي استوار خواهم داشت تا با ذريت
او بعد از او عهد ابدي باشد

اما اين
بدان معني نيست که نبوت اسماعيل و
همچنين وجود نبوت در نسل او منتفي باشد
بلکه خداوند مي فرمايد او را برکت دادم
و از نسل او ماد ماد و دوازده پيشوا
خواهند آمد . از آنچه گفتيم روشن شد که
درخواست ابراهيم از خداوند در مورد
اسماعيل درخواستي معنوي و فراتر از
فرزنددار شدن اسماعيل بوده درخواستي که
هم پايه و يا لااقل در رتبة پس از عهد
ابدي خداوند بوده است .

نکتةديگر
آنکه در اين عبارت از ماد ماد سخن به
ميان آمده است و تطبيق آن بر پيامبر
اکرم با کمي دقت و بيان چند نکته روشن مي
شود

اول: در زبان عبري و به طور کلي
درميان يهوديان يکي مهمترين شيوه ها و
راهکارهاي پيشگوئيها استفاده از علم
اعداد بوده است و ايشان استدلالهاي خود
را بيشتر بر پاية اين علم قرار داده
بودند

دوم: به طور کلي دو احتمال
درتلفظ صحيح اين نام وجود دارد و در هر
دو صورت به روشني با پيامبر اسلام
مطابقت دارد.

1- «ماد ماد» که صرف نظر
از شباهت ظاهري کلمةماد ماد و محمد
ميگوئيم بدون شک در فرزندان اسماعيل
هيچگاه شخصيت همچون پيامبر اکرم بر
نخواسته است و جالب آنکه از نسل پيامبر
و به تصريح خود آن بزرگوار دوازده امام
و پيشوا بر خواسته است که اين دقيقآ
همان وعدةخداوند به ابراهيم است

2-
«بماد ماد» به اين شکل که بگوئيم چون در
زبان عبري هر گاه دو باء در يک کلمه جمع
شود باء اول را حذف ميکنند در اينجا نيز
اصل عبارت چنين بوده ببماد ماد و باء
اول را طبق قواعد زبان عربي حذف کرده
اند .که در اينصورت نيز ميگوئيم جايگاه
علم اعداد بر کسي که مختصري با يهود و
زبان و فرهنگ ايشان آشنا باشد پوشيده
نيست بگو نه اي که از قديم الايام که و
دانشمندان يهود هميشه با تکيه بر علم
اعداد پيشگويي مي نمودند.

در کلمة
بماد ماد نيز وقتي به زبان عبري مراجعه
مي کنيم مي بينيم کلمةبماد ماد دقيقاً
مطابق باکلمة محمد است و هر دو مطابق با
عدد 92 مي باشند.

0بماد ماد : ب=2، م= 40 ،
ا=1 ، د= 4 ، م=40 ، ا=1 ، د=40 ، جمع= 92


محمد :
م=40 ، ح=8 ، م=40 ، د=4 ، جمع= 92

البته ممکن
است گفته شود که مطابقت عدد در اين
مساله مهم کافي نيست اما مي گوئيم گر چه
صرف مطابقت دو کلمه در عدد کافي نيست
اما در اينجا با ملاحظة بقية عبارت و
اينکه شخص مذکورفقط از اولاد اسماعيل
است و با توجه به اينکه در فرزندان
اسماعيل شخصيت ديگري که اين بشارت قابل
تطبيق بر او باشد نيامده است و با
ملاحظة اينکه عدد اين دو اسم دقيقاً يکي
است به روشني و با قا طعيت اين بشارت را
منطبق بر پيامبر اکرم مي دانيم.

نکته:

در سفر پيدايش خداوند ميگويد :
«چون پسر يگانة خود را از من دريغ
نداشتي
...... »ميدانيم که اين اسماعيل است که
فرزند اول حضرت ابراهيم است و اين عبارت
تنها در مورد او صدق مي کند اما تمايلات
و اغراض نژاد پرستانة يهوديان آنان را
با اين وا داشت که اسم اسماعيل را به
اسحاق تبديل کنند و بعد ها در توجيه
اينکه چگونه اسحاق را مي توان فرزند
يگانه ابراهيم دانست گفتند: که اسماعيل
فرزند کنيز است و فرزند اصيل و حقيقي
ابراهيم همان اسحاق است.

اما اين
توجيه نيز صحيح نيست زيرا دان و نفتالي،
جاد و اشير چهار فرزند حضرت يعقوب هستند
که همگي از کنيز زائيده شدند و جزء
اسباط دوازده گانه نيز بشمار مي آيند.

به علاوه جناب شمشون که از مشهور
ترين
شخصيتهاي تاريخ بني اسرائيل است و
هنگام تولدش توسط روح القدس شد و از
پيامبران بني اسرائيل بوده نيز از نسل
دان است .



بشارت ششم:نام محمد
در کتاب مقدس

دهان او بسيار شيرين و
تمام او مرغوبترين است اين است محبوب من
و اين است يار من اي دختران اورشليم(غزل
غزلهاي سليمان 16:5).

گرچه اين بشارت به
روشني به پيامبر اکرم اشاره دارد و
شيريني دهان کنايه از فصاحت و بلاغت است
و مرغوب بودن به گونه ترجمة محمد اما
بهتر است متن عربي کتاب مقدس را هم ذکر
کنيم تا جاي هيچگونه شک و ترديدي باقي
نماند:



متن عبري:

???
?????? ????


?????? ?? ????

???
??? ????

???????

تلفظ انگليسي:

ChKV MMThQYM VKLV MChMDYM

تلفظ فارسي: حکو
ممتقيم وکولو محمديم

که ترجمة دقيق
تر اين عبارت چنين مي شود : دهانش شيرين
است و تمام او محمد است . در اين عبارت
نام مبارک پيامبر به صراحت ذکر شده و به
اين نکته نيز اشاره شده که تمام وجود
ايشان محمد و پسنديده است هم صورتش و هم
سيرتش .



علاقه مندان به مطالعه
و تحقيق بيشتر ميتوانند به کتابهايي که
در اين زمينه تا ليف شده است مراجعه
کنند برخي از اين منابع عبارتند از

1-
بشارتهاي کتاب مقدس، تا مرمير مصطفي،
ترجمة: بزرگ کيا

2- بشارات عهدين،
محمد صادقي

3- اظهار الحق، رحمه الله
بن خليل الرحمن الهندي

4- غصن الرب،
احمد علي سقا

5- تباشير الانجيل و
تورات بااسلام و رسوله محمد، نصر الله
عبد الرحمان ابوطالب

6- محمد در تورات
و انجيل، پرفسور عبد الاحد داود


7-
انيس الاعلام ج 5 ، محمد فخر الاسلام

8- بشارات العجاب



/ 1