بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
هزار درهم بيشتر نباشد، كنز ناميده نمىشود، ولى اگر بيشتر از چهار هزار درهم باشد، كنز ناميده مىشود.بنابر روايت بالا اشخاص زمان حاضر بعد از مخارج زندگى نمىتوانند بيش از معادل چهارهزار درهم پس انداز كنند و در صورت اضافى بايد آن را انفاق كنند يا زكات بپردازند.در ميان اين سه احتمال، وجه سوم و دوم به هم نزديكاند اما با احتمال اوّل تنافى دارند.از اين مباحث چند نتيجه به دست مىآيد:1- طرح عنوان كنز براى اين است كه در نظامى كه بر اساس عقيده وگرايش اسلامى تنظيم شده، اعتقاد به اين نوع احكام پولى در مديريت آن مؤثر است؛ اما جامعهاى كه اين مديريت عقيدتى را ندارد بحث اين احتمالات بىوجه خواهد بود.2- عنوان مازاد از مؤنه زندگى كه بايد انفاق شود منحصر در زكات نيست بلكه در اسلام واجبات ضرورى ديگرى گاه متصور است؛ مثل هزينه جهاد در راه خدا يا اقدام به واجبات مردم. اين موضوعها به قرينه كلمه فىسبيلاللَّه كه در خود آيه كنز آمده، بهدست مىآيد.(8)3- كنزِ درهم و دينار در دوران رواج آن، موجب اختلال نظام اجتماعى و كساد بازار مىشد؛ چون ضرب و سكه آن محدودبود. اما امروزه كه اسكناس رايج است ممكن است پس انداز پولضررى به اجتماع نزند؛ چون چاپ وانتشار آن بر اساس سياست پولى، در دست دولت است. بنابراين، تطبيق كنز بر پول موجود در اين صورت است كه پول در انحصار فرد باشد و جمع از آن محروم شود، كه بايد اين انحصار شكسته شود.4- ممكن است بين ذخيره سازى و بين سرمايهگذارى براى كارهاى توليدى فرق قائل شويم؛ به اين صورت كه كارهاى توليدى و ايجاد تأسيسات وسرمايهگذارى كلان مرغوب و مطلوب به نظر مىرسد؛ اما كنز وانباشته كردن كه نه انفاق شود و نه براى كار مفيدى سرمايه گذارى شود مذموم است.5- روايت منقول در بيان مقدار پس انداز انحصارى است نه سرمايهاى وميزان پسانداز قابل بالا و پايين رفتن است؛ چون وضع زمان ومكان در آن ملحوظ شده است. به بيانى اين بيان، تقريبى است نه قطعى و در هر زمانى سياست اقتصادى بايد آن را بيان كند كه چه مقدار سرمايه است و چه مقدار كنز محسوب مىشود؛ زيرا رواياتى مشابه آن روايت وارد شده كه بيان تقريبى آن بيشتر است.شايد علت اقتصادى اين كه اسلام نگهدارى پول را به طور مطلق حرام نكرده و براى آن مرز كمّى قائل شده، اينها باشد:الف) زمان حصول درآمدها و پرداخت هزينههاى عادى زندگى معمولاً تطابق ندارد. بنابراين، انسان مجبور است درآمد خود را در زمان دريافت شدن، نگهدارى كند تا به مرور زمان متناسب با پيش آمدن مصارف عادى زندگى، آن را خرج نمايد.ب) همواره در زندگى احتمال پيش آمدن حوادث غير مترقبه مانند بيمارى و حوادث ناگوار ديگر وجود دارد كه انسان براى حل مشكلات ناشى از آنها نيازمند داشتن پول نقد است.ج) برخى از هزينههاى زندگى، مانند خريد مسكن، ازدواج و غيره معمولاً بيشتر از آن هستند كه با درآمدهايى كه هر بار حاصل مىشوند، قابل پرداخت و تأمين باشند، بلكه بايد درآمدها انباشته شوند تا مجموعاً از عهده تأمين هزينههاى مزبور برآيند. بنابراين، انسان مجبور است در مدت زمانى، درآمدها وپولهاى دريافت شده خود را نگهدارى كند.لذا از آنجا كه به دلايل بالا، اداره زندگى نيازمند نگهدارى مقدارى پول به صورت نقد مىباشد، اسلام نگهدارى پول را به طور مطلق حرام نكرده است و براى آن، حد و مرز تعيين كرده است. اين حد و مرز در هر جامعه بستگى به اوضاع اقتصادى در هر زمان دارد. البته اسلام براى اين چنين پولهايى كه پس انداز شده -ولو اندك باشد- زكاتِ واجب فرض كرده است. زكات اين پولها در صورتى واجب است كه قائل به زكات پول اسكناسى باشيم و در صورتى كه خمس آن را پرداخته باشند، و در مراحلى ماليات دولتى به آن تعلق مىگيرد. اين موارد وجوب مىتواند اهرمهايى باشد كه پسانداز، مطلوب بالذات نيست بلكه مطلوب بالعرض است.