شايد علت اقتصادى تحريم كنز دراسلام اينباشد كه همواره حجم پول موجود در جامعه محدود بوده است به خصوص در دورانى كه پول رايج جامعه به صورت سكههاى طلا و نقره بوده و كنز كردن مقدارقابل توجهى ازاين پول موجب از بينرفتن قدرت خريد قابل ملاحظه و در نتيجه از بين رفتن تقاضا و پيدايش بحران اقتصادى مىشده است. از اين جهت اسلام كنز را حرام كرده ودر كنار آن به انفاق پول در راه خدا براى ايجاد مكانها و معابر عام المنفعه وبذل پول به فقرا براى تأمين هزينههاى اصلى زندگى ومحروميتزدايى و تلاش براى ايجاد عدالت اجتماعى تشويق كرده است.به نظر مىرسد كه يكى ديگر از علل اساسى تحريم كنز در اسلام، آن است كه آرمان عقيدتى و اخلاقى اسلام، پرورش انسانهايى است كه دنيا را مزرعه آخرت بدانند و نعمتهاى دنيا را ابزار خدمت به بندگان خدا و كسب خشنودى خداوند بدانند وهدف نهايى و تلاش اصلى آنها، «قُرب الى اللَّه» باشد نه شيفتگى به دنيا و تلاش تمام وقت براى كسب انحصارى و حفظ نعمتهاى دنيايى. و هدف اسلام، با دل بستن شديد به دنيا و جمعآورى مظاهر آن و كنز و محروم كردن بندگان خدا از نعمتهاى دنيا، منافات دارد. همچنان كه خداوند متعال در قرآن شريف مىفرمايد:الَذى جَمَعَ مالاً و عدَّدَه يَحْسَبُ اَنَّ مالَه أَخلَدهَ كَلاّ لَيُنْبَذَنّ فِى الحُطَمة؛(9)آن كه مالى گرد آورد و حساب آن را نگه داشت مىپندارد كه دارايىاش او را جاويدان مىكند، چنين نيست بلكه حتماً درحُطَمَه(آتشدرهمشكننده) افكنده مىشود.اين آيه به روشنى تصريح مىكند كه مىشود افزونطلبى وتفاخر واعتماد به ثروت، به عنوان هدف زندگى، از نظراسلام بسيار مذموم وناپسند است. حتى در صورتى كه پول جمعآورى شده، زكاتش پرداخت شده باشد.بنابراين، كنز كردن كه از مظاهر بارز اين منش فكرى و عقيدتى است مورد تنفر شديد اسلام قرار گرفته است.از ديگر سو، از ذيل آيه كنز كه فرموده است: «هذا ما كَنَزْتُمْ لِأنفسِكم؛(10) اين، آن چيزى است كه براى خود كنز كردهايد.» مىتوان چنين برداشت كرد كه پسانداز در حد كلان، در صورتى كه درجهت منافع عمومى ولو به صورت ايجاد كارخانههاى بزرگ باشد، اشكال ندارد؛ چون اين گونه موارد، كنز براى خود بهحساب نمىآيد و مشمول ذيل آيه نمىشود.
كنز در زمان حاضر
اگر عبارت «ذهب و فضه» را در آيه مربوط به كنز، به پول هر زمان تفسير كنيم وحكم مذكور براى آن، خاصّ درهم و دينار ندانيم، مفهوم آيه اين خواهد بود:پول از هر نوعى، در هر زمانى چنانچه از دسترس مردم خارج شود، مصداق كنز است و مشمول حكم تحريم كنز مىشود.يعنى همچنان كه كنز پولهاى قديم در دفينهها حرام بوده، كنز پولهاى هر عصرى، به هر صورت نيز حرام است. ظاهر علت آوردن مرحوم علامه طباطبائى(ره) براى حرمت كنز در تفسير الميزان چنان است كه گويى ايشان نيز همين نظريه را تأييد فرمودهاند(11)؛ زيرا قرآن و احكام آن براى همه زمانها و قرنهاست ومحدوديت زمان يا مكانى ندارد.گفته شد كه در زمان اميرالمؤمنين على(ع) مرز كنز چهار هزار درهم بوده است؛ اما در زمان ما كه پول رايج به صورت درهم نيست مرز كنز چگونه تعيين مىشود؟ در پاسخ به اين سؤال دو احتمال وجود دارد:احتمال اول اين كه بگوييم: «درهم» واحد پول درصدر اسلام بوده است و در واقع، اسلام نگهدارى بيش از چهار هزار واحد پول در هر زمان و در هر جامعه را كنز محسوب و تحريم كرده است. بنابراين، در ايران مرز كنز چهارهزار ريال، در ژاپن چهار هزار ين ودر آمريكا چهار هزار دلار و... است.اما اين احتمال يك اشكال اساسى دارد؛ زيرا قدرت خريد واحدهاى پولى مختلف با يكديگر برابر نيست و چهار هزار درهم در زمان اميرالمؤمنين(ع)براى رفع نيازهاى افراد به پول نقد براى اداره زندگى كفايت مىكرده است، اما چهار هزار ليره تركيه در اين زمان مسلماً چنين قدرتى را ندارد. همچنين بسيارى از واحدهاى پولى ديگر نيز، داراى قدرت خريد بسيار كمى هستند.