بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كيفيت ارتباط اين عناوين با مبحث پول از اين قرار است:الف) آنچه قرض داده مىشود يا پول نقد و يا كالا است؛ در صورتى كه قرض، پولى باشد يا قرضالحسنه است ويا قرض ربوى. در قرضى كه پول نقد، قرض داده مىشود، بحث قرض با بحث پول ارتباط پيدا مىكند كه به زودى به آن اشاره مىشود.ب) آنجا كه زكات به پول تعلق مىگيرد خداوند متعال فرموده است:اى پيامبر از اموال آنان زكات بگير تا آنان را پاك وتزكيه گردانى... .(1)در اين آيه شريفه، كلمه «اموال» متعلق حكم وجوب اخذ زكات است و اين كلمه هم شامل كالاها و هم شامل پول مىشود.روايات نقل شده از معصومين(ع) نيز بر مطلب دلالت دارد. بنابراين، همچنان كه پرداخت زكات كالاها واجب است پرداخت زكات پول نيز واجب است. به همين دليل بحث پول به بحث زكات مربوط مىشود.ج) ارتباط بحث ماليات با پول نيز از اين جهت است كه حكم وجوب پرداخت ماليات شامل موضوعهاى مختلفى مىتواند بشود كه يكى از آنها پول نقد است. به همين دليل بحث پول با بحث ماليات نيز مربوط مىشود.
فلسفه زكات
خداوند تبارك و تعالى در قرآن شريف مىفرمايد:خُذْ من أمْوالِهِمْ صَدَقَة تُطَهّرهمُ و تزكِّيهم بها... ؛(2)اى پيامبر، از اموال آنان زكات بگير تا بدين وسيله آنها را پاك و تزكيه گردانى.از اين آيه شريفه فهميده مىشود فلسفه اصلى زكات در اسلام، تكامل معنوى و تطهير و تزكيه روحى براى پرداخت كنندگان زكات است. بنابراين، پرداخت زكات و ساير انفاقات مالى، منحصر به توانگران نيست بلكه فقرا نيز براى تزكيه روحى بايد انفاقات مالى را در حد توان خود انجام دهند تا از بركات ونتايج معنوى و روحى آن برخوردار شوند.با توجه به آنچه گفته شد نظر به اينكه ايجاد قسط و تعادل اقتصادى، فلسفه انحصار حكم وجوب پرداخت زكات نبوده است و تزكيه و تكامل معنوى پرداخت كنندگان زكات هم مورد نظر بوده است، پس اگر در جامعهاى تعادل و عدالت اقتصادى برقرار شد فلسفه حكم وجوب پرداخت زكات منتفى نمىشود. البته بايد توجه داشت كه يكى از اهداف اصلى اسلام همان ايجاد عدالت اقتصادى و از بين بردن شكاف اقتصادى بين فقرا و اغنيا است ونظام اسلامى بايد برنامههاى لازم براى اين امر را تدوين و اجرا كند. يكى از اهداف تشريع انفاقات مالى در اسلام، رفع فقر ومحروميتزدايى است. از نظر اسلام، مالكيت افراد، اعتبارى است و تنها مالكيت خداوند حقيقى است. و در صورتى كه فردى از پرداخت حقوق مالى كه شرع به عهده او واجب كرده است، خوددارى كند، دولت اسلامى موظف به گرفتن حقوق محرومان از او است. چنانكه اميرالمؤمنين(ع)در مورد وظايف آگاهان جامعه فرموده است:...اَنْ لا يُقارُّوا على كِظَّةِ ظالمٍ و لا سَغَبِ مظلومٍ...؛(3)... خداوند از دانشمندان تعهد گرفته است كه نسبت به پرخورى ظالم و گرسنگى مظلوم بىتفاوت نباشند وآنرا تأييد نكنند.يكى از علل عدم بىتفاوتى آنان اين خواهد بود كه زكات را به نحو شايسته جمعآورى كنند و به مصرفش برسانند. البته تنها دليل وجوب زكات اين جمله مذكور نيست، اما اين اشاره است به فلسفه حيات اقتصادى اجتماعى.
نصاب زكات نگهدارى پولهاى جديد
در بحث «اشتراك پولهاى قديم و جديد در احكام» گفته شد كه اكثر احكامى كه شامل درهم و دينار مىشده است، شامل پولهاى كاغذى و تحريرى اين زمان نيز مىشود. يكى از احكامى كه شامل درهم و دينار مىشده است حكم وجوب پرداخت زكات است؛ كه بنابر آنچه گفته شد شامل پولهاى كاغذى و تحريرى نيز مىشود.از آنجا كه در صدر اسلام پول رايج، درهم و دينار بوده است. نصاب يا حداقل پولى كه مشمول قانون پرداخت زكات مىشود، بر اساس درهم كه پايه پولى بوده، بيان شده است. اما اكنون كه درهم و دينار، رايج نيست چگونه مىتوان نصاب پولهاى كاغذى را تعيين كرد؟