چند فتوا در مورد پولهاى جديد و قديم اشتراك پولهاى قديم و جديد در احكام
تاريخچه پول در قرآن كريم
از قرآن كريم نيز مىتوان مطالبى در مورد تاريخچه پولهاى فلزى به دست آورد. قرآن مجيد در مورد حضرت يوسف(ع) مىفرمايد:وَشَروهُ بِثَمنٍ بَخسٍ دراهمَ معدودةٍ وكانوا فيه من الزاهدين؛(1)يوسف را به اندك درهمى كه هيچ رغبتى به آننداشتند، فروختند.در اين آيه به صراحت، لفظ «درهم» آمده است واز آنجا كه فروش حضرت يوسف(ع) سالها قبل از ميلاد مسيح(ع) بوده است، مىتوان فهميد كه پول رايج در آن زمان، يعنى قبل از ميلاد مسيح(ع)، درهم بوده است.همچنين قرآن كريم مىفرمايد:...فابعثُوا اَحَدَكُم بِوَرِقِكُم هذهِ الى المدينه...؛(2)يكى ازخودرا با اين پولتان (وَرِق) به شهر بفرستيد.آيه مذكور مىفرمايد: اصحاب كهف يك نفر از جمع خود را بهشهر فرستادند تا با پول («وَرِق»اى كه دراختيار داشتند) غذا تهيه كنند. ازاينآيه شريفه مىتوان فهميدكه درزمان «دقيانوس» -كه سالهاپيش ازميلادمسيح(ع)مىزيستهاست- «وَرِق»رايجبوده است.هر چند قرآن شريف در مقام بيان تاريخ نيست، از ميان مباحث آن مىتوان برخى از مسائل تاريخى را نيز برداشت كرد. به عنوان نمونه، از آيات فوق دو نكته تاريخى استفاده مىشود.1 - پول رايج آن زمان «وَرِق» بوده واز روايات مىتوان استفاده كرد كه «وَرِق» همان درهم است(3)وگاهى به اجزاى درهم نيز، ورق گفته شده است.2 - از آنجا كه محل زندگى اصحاب كهف بر اساس شواهد تاريخى در كشور اردن كنونى بوده است، از اينرو، درهم در كشورهاى عربى وآسيايى رواج يافته بود.(4)ابن بابويه قمى در كتاب عيون اخبار الرضا از حضرت رضا(ع) نقل كرده است كه نمرود، پادشاه بابل، اوّل كسى بوده كه سكه ضرب كرده است.(5)
پول پايه ومعيار در صدر اسلام
در صدر اسلام، چند نوع پول، درهم، دينار وفُلُوس به عنوان پول، رايج بوده است. همچنان كه فعلاً در ايران دو نوع پول رايج است: ريال و سكه بهار آزادى(6).در زمان حاضر به خوبى ملاحظه مىشود كه پول ريالى پايه ومعيار اصلى است كه ارزش همه كالاها وحتى سكه بهار آزادى با آن سنجيده مىشود. اكنون مىخواهيم ببينيم در صدر اسلام كداميك از پولهاى رايج، پايه و معيار اصلى بوده است؟ در اين مورد از حضرت موسى كاظم(ع) نقل شده است كه فرمودهاند:عن ابى ابراهيم(ع)قال، قلت لَه: تسعُون و مأةَ درهَم و تسعة عُشرٍ ديناراً أعليها فى الزكاة شىءٌ؟ فقال: اِذا اجتَمع الذهبَ والفضةَ فبلغ ذلك مَأَتى درهم فَفيها الزكاة، لأَنَّ عينَ الَمال الدراهم، و كلّ ما خَلاَ الدّراهمَ مِن ذَهَبٍ اُو مَتاعٍ فَهُوَ عَرضٌ مردودٌ ذلِك الى الدراهم فى الزكاة وَالدّياتِ؛(7)راوىمىگويد: از حضرتامام موسىكاظم(ع)پرسيدم: آيا بر صد ونود درهم و نه دهم دينار، پرداخت زكات واجب مىشود؟ امام(ع)فرمودند: آرى، اگر هر دو (طلا ونقره)، روى هم به دويست دينار برسد زيرا اصل وپايه در مال وپول، درهم ودينار است ويا هر كالايى در هنگام اندازهگيرى با درهم، مقايسه مىشوند هم در باب زكات وهم در باب ديات.(8)از حديث فوق نتيجه مىگيريم كه، هر چند دينار قدرت خريد بيشترى داشته وپرارزشتر بوده است، اما