باز گردانيد ابو عمير و رشيد و ميثم را - پیامدهای عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامدهای عاشورا - نسخه متنی

ابوفاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنـان پـس از رحـلت احمد پاكيزه ، ميان ما به گونه اى رفتار كردند كه او دوست نمى داشت . و به استضعاف كشاندند.

بدون اين كه نسبت به آنان مرتكب گناهى شده باشيم ، ما را كشتند. خداوند بكشد امّتى كه ما را كشتند.

حق ما را رعايت نكردند و سفارش خداوند را در مورد خويشان نگه نداشتند.

آنان ما را سخت ترين دشمن خود پنداشتند و ميان خون هاى ما شنا كردند.

منكر حقّ ما شدند و بر ما ستم روا داشتند و بدون هيچ انگيزه اى ، ما را دشمن شمردند.

ما گناهى جز اين نداريم كه پيامبر خدا از ما است و ما همواره رعايت خويشاوندى آنان را داشتيم .

اگر آنان را به هدايت دعوت كنيم ، از ما نمى پذيرند و از هدايت روى گردان شده اند.

تا آن جا كه مى گويد:

كجايند شهداى ما كه بر آنان ستم كرديد و سپس با ظلم ، آنان را كشتيد؟ هاشم و عمار ياسر و (ابا يقظان)و ابن بديل را به ما بازگردانيد.

و ذوالشهادتين . و ديگر كشته شدگان را، كه در كشتار آنان بزهكار بوديد، برگردانيد.

حجر بن عدى و يارانش را كه شما ستم كاران در قتلشان دست داشتيد، پس بدهيد.

باز گردانيد ابو عمير و رشيد و ميثم را

و آنانى را كه از بنى هاشم در طف (كربلا) همراه حسين كشته شدند و خود حسين را برگردانيد.

كـجـايـنـد عـمـرو و بشر و ديگر شهيدان كه با ايشان در صحرا افتاده بودند و به خاك سپرده نشدند؟ عامر، زهير، عثمان ، حرّ، پسر قين و گروهى را كه در صفين كشته شدند، به ما بازگردانيد.

هانى و مسلم و ديگر جوانان برومند را باز پس دهيد.

و زيد و ديگر كسانى از ما را كه كشتيد، همه را برگردانيد.

شـمـا هـرگـز نـمـى تـوانـيـد آنـان را بـه مـا بـرگـردانـيـد و مـا هـم در مقابل چيز ديگرى از شما نمى پذيريم .)(583)

سخن رانى ابومسلم خراسانى در مدينه

ابـومـسـلم خراسانى ، سردار فاتح عبّاسيان در آغاز حكومت سفّاح ، در مدينه خطبه اى ايراد كرد كه به دليل اهمّيّت مطالبش ، آن را نقل مى كنيم . او چنين گفت :

(سـپـاس خـداونـدى را كـه خـود، خـويـشتن را ستوده و براى خود آيين اسلام را برگزيد و سپس مـحـمـّد(ص) را پـيـامـبـر خـويش ساخت ـ كه درود خدا بر او باد ـ و آنچه را لازم بود به او وحى فـرمـود و او را از مـيـان خـلق خـويش انتخاب كرد. نفس او از همان مردم و خاندانش از خاندان ايشان است ، و خداوند در كتاب خويش ، با علم خود آن را حفظ فرموده و فرشتگان بر حقّانيت آن گواهى داده انـد و فـرمـوده : (اِنَّمـا يـُريـدُ اللّهُ لِيـُذْهـِبَ عـَنـْكـُمُ الرِّجـْسَ اَهـْلَ الْبـَيـْتِ وَ يـُطـَهِّرَكـُم تـَطـهـيـراً)(584) (يـعـنـى : خـداونـد چـنـيـن اراده كرده است كه از شما خانواده (پيامبر) هرگونه پليدى را دور سازد و شما را پاك و پاكيزه قرار دهد.) و پس از محمّد(ص)، حق را در اهل بيت او قرار داده است و پس از او گروهى از ايشان به سختى و گـرفـتـارى ، شـكـيـبـايـى ورزيدند و بر استبداد و خودكامگى صبر كردند و گروهى ديگر از اهـل بـيـت (ص) در راه ملّت و سنّت پيامبر(ص) با بندگان شيطان و دشمنان خدا جنگيدند و جهاد كردند. اين گروه از دشمنان خدا كسانى بودند كه جهان فانى را بر جهان باقى برگزيدند و درصـدد اسـتـوار كـردن ظـلم و سـسـت كـردن عـدالت و حـق بـودند. آنان باده گسارانى عيّاش و اهل ساز و آواز و مزمار و طنبور بودند؛ اگر به آنان تذكّر داده مى شد، نمى پذيرفتند و اگر بـه سـوى حـق دعـوت مـى شـدنـد، پـشـت مـى كـردنـد؛ زكـات و صـدقـات و بـيـت المـال مـسـلمـانـان را در راه شـهـوات خـود، و غـنـايـم مـسـلمـانـان را در راه كـارهاى زشت و ناروا، و امـوال مـردم را در راه گـمـراه سـاخـتـن مـردم مـصرف مى كردند و مردم مى پنداشتند كه ديگران از آل محمّد(ص) به حكومت سزاوارترند.

اى مـردم ، چـرا و چـگـونـه چنين شد؟ آيا براى شما صرفاً صحابى پيامبر بودن فضيلت بيش ترى از قرابت و خويشاوندى با پيامبر دارد؟ كه خاندان پيامبر شريك در نسب و تبار او بودند و وارثـان آنـچـه كـه از

/ 128