بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
سـزاوارتـر بـود يعنى على بن ابى طالب (ع) ، ربود و بر شما مسلّط شد تا مرگش رسيد و در جايگاه ابديش در حالى كه به گناهش آلوده بود، آرميد و سپس اين خلافت را به پدرم يزيد واگـذار كـرد و حـال آن كـه او اهـل آن نبود، او با فرزند دختر پيامبر(ص) به منازعه پرداخت و خداوند عمرش را كوتاه و نسلش را قطع كرد و او هم با گناهانش به گور سپرده شد.سپس شروع به گريه كرد و گفت :بـزرگ تـريـن بـدبـخـتـى مـا، عـاقـبـت بـد و پـايـان كـار پـدرم اسـت . زيـرا او قـاتـل عـتـرت پـيامبر خدا(ص) بود، شراب خوارى را مباح دانست و كعبه را ويران كرد و هرگز حـلاوت خـلافـت را نـچـشـيـد. پـس مـن ايـن طـوق با مرارت و سخت را به گردن خود نمى افكنم ؛ خـودتـان دانـيـد و كـارتان . به خدا قسم ، اگر دنيا خوب بود، ما سهم خود را گرفتيم و اگر شرّ و بد بود براى اولاد ابوسفيان كافى است .او از مـنـبـر پـايـيـن آمـد و بـه خـانـه اش رفـت و كـسـى او را نـديـد تـا چهل روز بعد كه درگذشت .(37) آرى شـام پـايتخت حكومت و مركز فرمان روايى امويان پس از فاجعه عاشورا نتوانست از مخالفت عـمـومـى و تـزلزل بـركـنـار مـانـد و سـرانـجـام با تغييرى كه رخ داد، شاخ و برگ درخت خبيث ابـوسـفـيـانـى از مـيـان رفـت و دسـته اى ديگر روى كار آمدند و با تغييرى كه در هياءت حاكمه صـورت گـرفـت شـاخـه اى تـازه (مـروانـى هـا) جـانـشـيـن شـاخـه پـوسـيـده قبلى شدند كه در اضـمـحـلال دسـتـگـاه امـوى بـى تـاءثـير نبود. امّا نتوانست جنبش مخالف را از مقابله خود منحرف گرداند.دسـتـه سـفـيـانـى سـرانجام ، دستخوش تعرضات مسلّحانه و انتقام جويانه مردم قرار گرفت و بيشتر قيامهايى كه در دوره بنى اميّه و حتى بنى العباس رخ داد ؛ با شعار (يا لثارات الحسين) انجام شد.(38) و همان گونه شد كه امام صادق (ع) فرمودند:(اِنَّ آلَ اَبى سُفْيانَ، قَتَلُوا الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِي صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ فَنَزَعَ اللّهُ مُلْكَهُمْ...) آل ابـوسـفـيـان ، حـسـيـن را بـه شـهـادت رسـانـدنـد، خـداونـد هـم حـكـومـت را از آنـان گـرفـت .(39)
شورش در حجاز
حادثه خونبار عاشورا جهان اسلام را تكان داد و در دو مركز مهمّ آن ؛ يعنى ، حجاز و عراق قيام ها و شـورش هـاى پـى در پـى بـر ضدّ حكومت ننگين امويان پيش از جاهاى ديگر به وجود آمد. قيام مـقـدّس امـام حـسـين (ع) پيش از هر چيز، ماهيّت ضدّ اسلامى و ارتجاعى حكومت شام را بر مسلمانان افشا نمود.قـيام در دو مركز وحى-مكّه و مدينه-و شورش مردم آن سامان به معناى نفى خلافت ضدّ دينى و حـكـومـت غـاصـبـانـه امـويـان و روشـن شـدن بـسـيـارى از مـسـائل سـيـاسـى بـراى جـامعه اسلامى بود.همچنين مشروعيت نداشتن خلافت كسانى را كه پس از پـيـامـبر(ص) در مقابل اهل بيت او(ع) موضع گرفته و مرتكب جنايات بسيارى گرديده بودند، بر همگان آشكار ساخت .درسـت دو سـال پـس از حـادثـه عـاشـورا-يـعـنـى : آغـاز سـال 63 ه.ق-مـردم مـدينه و مكّه دست به قيام بر ضدّ دستگاه اموى زدند.(40) واقعه حّره در روز بيست و هشتم ذى الحجّه اين سال رخ داد.(41)
الف-قيام در مدينه
نخستين جرقّه
نـخـسـتـيـن كـسـى كـه در مـديـنه خبر شهادت امام حسين (ع) را دريافت و اعلام كرده امّسلمه ، همسر سـال خـورده پـيـامـبـر(ص) بـود. او يـكـى اززنـان مـورداحـتـرام و رازدار رسـول خـدا(ص) ، زنـى عـالمـه و عـابـده و مـورد احـترام مردم بود و حرمت پيامبر(ص) را هميشه مـحـفـوظ مـى داشـت و شـايـد پـس از حـضـرت خـديـجـه (س) ، بـرجـسـته ترين و برترين زنان پيامبر(ص) به شمار مى آمد.غياث بن ابراهيم از امام صادق (ع) روايت مى كند كه فرمود:روزى امّ سـلمـه از خـواب بـرخـاسـت ، در حـالى كـه به شدّت مى گريست . پرسيدند: چرا چنين گـريه مى