ب-قيام در مكّه - پیامدهای عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامدهای عاشورا - نسخه متنی

ابوفاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

واقـدى ، از عـلمـاى ، بزرگ اهل سنّت ، مى نويسد: عبداللّه بن حنظله مى گويد: به خدا قسم ، ما بـر يـزيـد شـورش نـكـرديـم ، مـگـر آن كـه تـرسـيـديـم از آسمان بر ما سنگ ببارد. او فردى شهوتران و دائم الخمر و بى اعتنا به نماز بود. (90) ذهـبـى مـى نـويـسـد: بـه دليل آنچه يزيد بر سر مردم مدينه آورد-علاوه بر اين كه او فردى شرابخوار و تبهكار بود-مردم بر او شوريدند و خداوند عمرش را كوتاه كرد.(91) ماجراى جنايات يزيد در بسيارى از كتب اهل سنّت آمده است . (92) واقـعـه حـرّه در آغاز سال 63 ه‍.ق به وقوع پيوست . و جنايات و جزئيّات آن را مورخان بسيارى نوشته اند كه ذكر همه آن ها از حوصله اين مقال خارج است .

ايـن واقـعـه را بـه دليـل آن كـه در ريگ زارى (اطراف مدينه)به نام (حّره) واقع شد و پايگاه لشكر يزيد نيز در آن جا بود، آن را در تاريخ به نام (واقعه حرّه)ثبت كرده اند.

بـديـن سـان ، اهـل مـديـنـه بـراى ابـراز تـنـفـّر نـسـبـت بـه قـتـل امـام حـسـيـن (ع) توسّط يزيد و فاجعه عاشورا و ردّ سياست اموى كه از روح اسلامى تهى بود، شورش كردند. ولى فرونشاندن آتش خشم مدينه به معناى نابودى آن نبود، بلكه پرچم جنبش به مكّه انتقال يافت و در آن شهر، مردم قيام عظيم ترى به راه انداختند.

ب-قيام در مكّه

انعكاس قيام عاشورا در مكّه و سخنرانى عبداللّه ابن زبير طبرى در تاريخش و ابن اثير در كامل مى نويسد:

خـبر شهادت امام حسين و فاجعه كربلا مكّه را تكان داد. ابن زبير، كه منتظر چنين فرصتى بود، مـردم را بـه گـرد خـويـش جمع كرد و براى او بهترين موقعيّت در استفاده از احساسات مردم به نفع خويش بود.

او برخاست و خطبه اى ايراد نمود و رسما قيام مكّه را بر ضدّ امويان اعلام كرد. او در سخنرانى اش ، كـه ضـمـن آن مردم عراق ، خصوصا كوفه ، را به شدّت سرزنش كرد، پس از حمد و ثناى الهـى و درود بـر پـيـامـبـر (ص) چنين گفت : (... مردم عراق مردمى نابكار و مكّارند، جز كمى از آنـان ، و اهـل كـوفـه ، بـدترين آنانند. آنان حسين (ع) را دعوت كردند تا او را يارى دهند و به حـكـومـتش رسانند. او به سوى آنان شتافت ، امّا آنان بر او شوريدند و پيشنهاد تسليم شدن او را به ابن زياد دادند يا در غير اين صورت ، با او به جنگ برخيزند.

بـه خـدا سـوگـنـد، بـا وجـود آن كـه حـسـيـن و يـارانـش در مـقـابـل آنـان انـدك بـودنـد و كـسى غيب نمى دانست و پايان كار را پيش بينى نمى كرد كه حسين كـشـتـه خـواهـد شد، لكن حسين مرگ با عزّت را بر زندگى در مذلّت ترجيح داد. خداوند حسين را رحـمـت كـنـد و قـاتـلان او را بـه جـزاى اعـمـال نـنـگينشان برساند و خوار و زبون كند. به خدا سـوگـند، كار مردم كوفه جاى عبرت و درس دارد. آن ها نبايد به چنين كارى دست مى زدند. ولى چه مى شود كرد آنچه مقدّر است ، همان خواهد شد و آنچه را خداوند اراده كند، گريزى از آن نيست .

وى سپس فرياد زد:

آيـا پـس از قـتـل حـسـيـن ، مـى تـوان بـه بـنـى امـيـّه اعـتـمـاد كـرد؟ ياقول آنان را باور و يا عهد آنان را تصديق و قبول نمود؟ نه ، هرگز ما آن ها را شايسته نمى بينيم .

بـه خـدا سوگند، آنان كسى را كشتند كه شب را به عبادت و نماز و قيام زنده مى داشت و روز را با روزه به پايان مى برد. حسين (ع) در مساءله خلافت و حكومت ، از بنى اميّه احق و اولى بود و در دين دارى افضل از ديگران . او قرآن را با گمراهى و تباهى معاوضه نمى كرد و خوف خدا را بـه غـفـلت و روزه را بـه شـراب و مـى گـسارى و شركت در حلقه ذكر و ياد خدا را به شكار و پرورش سگ هاى شكارى تبديل نمى نمود. بدانيد كه آنان در اين جنايت و كشتن حسين ، دچار رنج و عذابى سخت خواهند شد.(93) مـردم پس از سخنان ابن زبير، دور او را گرفتند و گفتند: آماده بيعت باش و اعلام خلافت كن كه مـدّعـى ديـگـرى در ايـن كار نخواهى داشت . ولى او مردم را به صبر و بردبارى و احتياط دعوت كـرد و بـه طـور مـخـفـيـانـه ، از مردم براى خود بيعت مى گرفت و خود را (العائذ ببيت الله) (پـناهنده به خانه خدا) لقب

/ 128