پیامدهای عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامدهای عاشورا - نسخه متنی

ابوفاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ياران خود بشتابد. كسى را كه فرار كرد، مكشيد، مگر آن كه با شما به جنگ بـرگـردد. ايـن سـيره و آيين نبرد على بود كه ميان پيروان خود مانده است . سپس گفت : ياران ، اگر من كشته شوم ، مسيّب بن نجبه امير شما خواهد بود و اگر او كشته شد، عبداللّه بن سعد بن نـفـيـل امـيـر خـواهـد بـود و اگـر او نـيـز كـشـتـه شـد، عـبـدالله بـن وال و اگر او هم كشته شد، رفاعة بن شدّاد امير شما خواهد بود. خداوند كسى را بيامرزد كه جان بازى او از روى صدق و اخلاص بوده و به عهد و وفاى خود پايدار باشد.(134) بـه دسـتـور سـليـمـان بـن صـرد، چـهـارصـد سوار از توّابين به فرماندهى مسيّب بن نجبه ، مـاءمـوريـّت يـافـتـنـد بـه اسـتـقـبـال دشـمن بروند. آن ها دستور داشتند در هر جا به سپاه دشمن بـرخـورد كـردنـد، بـى امـان بـه آنـان يـورش برند. سليمان به مسيّب گفت : (هر جا آن ها را ديـديـد، بـر آنـان حـمـله بـريـد؛ اگـر پـيـروز شديد چه بهتر، و اگر نه بازگرد و كسى از نيروهايت را وامگذار؛ سعى كن همه را برگردانى .) مـسـيـّب و نـيـروهـايـش يـك شـبـانـه روز رفـتـنـد و سـحـرگاه استراحت كردند. او جمعى را براى اسـيـرگـرفـتـن فـرسـتـاد تـا وضـعـيـّت دشمن را كشف كند. در بين راه ، عربى را ديدند و از او پـرسـيـدنـد. او گـفـت : نـزديـك تـريـن نـيـروهـاى آن هـا گـروه شـرحـبـيـل بـن ذى الكلاع است كه با شما حدود يك ميل فاصله دارند و افزود: بين او و حصين بن نمير بر سر فرماندهى لشكر، اختلاف افتاده است و هر كدام خودش را لايق تر مى داند، منتظرند تا ابن زياد تكليفشان را روشن كند.

مـسـيـّب ديـد بـهـتـريـن فرصت براى حمله فراهم است بنابراين ، شتابان به سوى آنان پيش ‍ رفتند و دشمن را در حالى كه در اردوگاه خود استراحت مى كرد، كاملا غافلگير كردند. نيروهاى تـوّابـيـن تـوانـسـتـنـد ضربه مهلكى بر آنان وارد سازند؛ جمعى از آنان اسير، عده اى كشته ، تـعـداد زيـادى نـيـز مـجـروح شـدنـد و غـنـايـم بـسـيـارى از مال و مركب و آذوقه به دست توّابين افتاد.

نيروهاى مسيّب هر چه خواستند از لشكرگاه شاميان غنيمت گرفتند و با پيروزى و غنيمت فراوان ، به سوى مقرّ فرماندهى ، نزد سليمان بازگشتند.

خبر شكست شاميان به فرمانده كلّ آنان ، ابن زياد، رسيد و او بلافاصله ، حصين بن نمير را با دوازده هزار نيرو به سوى توّابين گسيل داشت .(135) اخبار حركت نيروهاى ابن زياد به سليمان رسيد. او به لشكر خود آماده باش داد و گفت تا صف آرايـى كـنـنـد. فـرمـانـدهى ميمنه لشكر را به عبداللّه بن سعد، كه از سران شجاع شيعه بود، سپرد، ميسره لشكر را به مسيّب بن نجبه واگذارد و خود نيز در قلب لشكر جاى گرفت .

در سـپـاه دشـمـن نـيـز جبلّة بن عبداللّه ميمنه لشكر، ربيعه بن مخارق ميسره و خود حصين بن نمير رهبرى قلب لشكر را به عهده گرفتند.

بـار ديـگر دو لشكر حق و باطل در مقابل هم صف آرايى كردند؛ در يك طرف خونخواهان امام حسين (ع) و شيعيان مخلص عراق و توّابين بودند و در طرف ديگر، لشكريان شام و قاتلان امام حسين و طـرفـداران امـوى ها، ابتدا شاميان توّابين را به پيوستن و اتّحاد با خود و تسليم به حركت شام دعوت نمودند، امّا با جواب دندان شكن توّابين روبه رو شدند.

سـليـمـان نـيـز آنـان را بـه خـلع حـكـومـت مـروانـيـان و تـسـليـم ابـن زيـاد دعـوت كـرد و قـول داد اگـر چـنـين كنند، شيعيان كوفه عمّال ابن زبير را از عراق بيرون كنند و كار خلافت را به خاندان پيامبر(ص) واگذار نمايند.

/ 128