نقش ابراهيم اشتر در قيام مختار - پیامدهای عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامدهای عاشورا - نسخه متنی

ابوفاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به دنبال او، يكى پس از ديگرى سخنانى همانند سخنان عبدالرحمن بن شريح اظهار داشتند.

آن گاه محمد، فرزند اميرالمؤ منين (ع) لب به سخن گشود و پس از حمد و ثناى الهى گفت :

امـّا بـعـد، آنـچـه راجـع بـه فـضيلت ما گفتيد، كه خداوند نصيب ما فرموده ، (وَ ذلِكَ فَضْلُاللّه يـُؤْتـيـهِ مـَنْ يـَشاءُ وَ اللّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ)(244)(يعنى : اين فضيلت از جانب خدا اسـت ، بـه هـر كـه بـخـواهـد عـطـا مـى كـنـد و او صـاحـب فضل عظيم است .) در خـصـوص ابـتـلاى مـا بـه مـصـيـبت شهادت امام حسين ، خدا را شاكريم . اين عهدى از جانب خدا و حادثه اى بود كه قلم تقدير بر آن رقم خورده و شهادت كرامتى است كه خدا او را به آن مفتخر ساخت .

امّا اصل مطلب ، گفتيد كسى شما را براى خون خواهى ما دعوت كرده است . به خدا سوگند، دوست دارم خـدا بـه وسيله هر يك از بندگان خود كه بخواهد انتقام خون ما را از دشمنانمان بگيرد. اين نظر من است . براى خودم و شما از خداوند طلب مغفرت مى نمايم .(245) عـلاّمـه مـجـلسى (ره)به نقل از فقيه بزرگوار علاّمه ابن نما مى نويسد: محمد حنفيّه به سران شـيـعـه گـفـت : (امّا درباره خون خواهى ما، پس برخيزيد همه به نزد امام من و امام شما، على بن الحـسـين (ع) برويم .) آنان همراه محمد حنفيّه خدمت امام (ع) شرفياب شدند و محمد ماجرا را بيان كرد. امام (ع) در پاسخ آنان فرمود:

عـمـوجـان ، اگـر بـرده اى از زنگبار به حمايت ما اهل بيت برخيزد، بر مردم واجب است او را يارى دهند.

من تو را در اين امر (قيام به خون خواهى)نماينده خود قرار دادم ؛ هر طور كه صلاح ديدى ، اقدام كن .

پـاسـخ صـريـح و قـاطـع امـام (ع) ، تـكـليـف را روشن كرد و سران شيعه شاد شدند و با خود گفتند: امام و محمد حنفيّه به ما اجازه قيام دادند.(246) آنان به كوفه بازگشتند و به مـخـتـار بـشـارت دادنـد و او را از مـاجـرا آگـاه سـاخـتـند و مختار با شادى گفت : (اللّه اكبر، مرا ابـواسـحـاق گـويـنـد.

بـرخـيـزيـد ودسـت بـه كـار شـويـد و شـيـعـيـان را آمـاده قـيـام كنيد.)(247)

نقش ابراهيم اشتر در قيام مختار

عـلاّمه سيد محسن امين ، ابراهيم را مردى شجاع ، سلحشور، با شهامت ، طرفدار حق ، فصيح ، صف شـكـن و رئيـس تـوصـيـف كـرده كـه داراى طـبعى بلند، همّتى عالى بوده ، طبع شعر داشته و از ارادتمندان اهل بيت پيامبر(ع) به شمار مى آمده ؛ همان گونه كه پدرش ، مالك اشتر، چنين بوده و حق هم همين است كه فرزند چون پدر باشد.(248) صاحب مرآة الجنان مى نويسد: ابراهيم سرور قبيله نخع و يكّه تاز آنان بود.(249) عـلاّمـه مـجـلسـى (ره)از فـقـيـه بـزرگـوار، ابـن نـمـا، چـنـيـن نـقـل مـى كـنـد: ابـراهـيم (ره)  مظهر شجاعت و مشعل دار حرّيت و شهامت و سلحشور و قاطع ، سراپا محبّپيامبر و پرچمدار دل باخته آنان بود.(250) هـمـه مـورّخـان اسـلام در عـظمت و شجاعت و جوان مردى ابراهيم ، فرزند مالك اشتر، اتّفاق نظر دارنـد. ابـراهيم داراى قبيله اى پرجمعيّت و شجاع بود و پيوستن او به نهضت مختار مى توانست نقش بزرگى در پيروزى آن داشته باشد.

مـخـتـار بـا شـناختى كه از شخصيّت و نفوذ و شجاعت و بزرگوارى ابراهيم داشت ، با جمعى از شيعيان به ديدن او رفت وماجراى قيام را بيان كرد و نامه محمد حنفيّه را به او نشان داد. ابراهيم بـا دل و جـان دعـوت را پـذيـرفـت ، امـّا به شرط آن كه فرمانده لشكر باشد. مختار هم با اين شرط موافقت كرد واز اين پيشنهاد استقبال نمود.(251) پـس از اين ملاقات ، ابراهيم سران عشيره خود را جمع كرد و آنان را در جريان امر قرار داد وهمه اعـلام حـمـايـت نـمـودنـد سـپـس جـلسـات مـتـعـدّدى بـيـن مـخـتـار و ابـراهـيـم تـشـكـيل شد و سرانجام ، تصميم گرفتند در تاريخ [ چهار شنبه يا] پنج شنبه چهاردهم ربيع الاول سـال 66 ه‍.ق رسـمـا قـيـام را اعـلان كـنـنـد و وارد عمل شوند.(252)

اعلان قيام

پـس از جـلسـات مـشـورتـى مـخـتـار وابـراهـيـم و آمـاده بـاش كـامـل شـيعيان ، ابراهيم بر ماءذنه

/ 128