بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كنند وحق را عيان مشاهده نمايند.(7) ايـن قـيـام تـوانـسـت نـيـروهـاى پـراكـنـده شـيـعـه را مـتـحـد سـازد و زمـيـنـه هـمـبستگى سياسى و تشكّل و سازمان دهى آنان را فراهم نمايد.خـربـوطـلى ، دانشمند بزرگ اسلام ، معتقد است : شهادت امام حسين (ع) در كربلا، بزرگ ترين حـادثـه تـاريـخى بود كه منجر به تشكّل و تبلور گروه شيعيان گرديد و سبب شد كه شيعه بـه عـنـوان يـك سـازمـان قـوى بـا مـبـادى و مـكـتـبـى سـيـاسـى و ديـنـى مستقل ، در صحنه اجتماع اسلام آن روز جلوه كند.در حقيقت ، ضعف عقيده شيعيان كوفه سبب شكست ظاهرى قيام امام حسين (ع) شد، با آن كه خود مردم شهر، حضرتش را به ديارشان دعوت كرده بودند.(8)
تمايز اسلام راستين از اسلام دروغين
مـهـم تـريـن اثر قيام كربلا تفكيك اسلام راستين از اسلام دروغين بود. كربلا توطئه سقيفه را افـشـا كـرد و غـاصـبـان خـلافت پيامبر(ص) را به جامعه نشان داد و فرق بين خلافت اسلامى و سـلطـنـت مـوروثـى را بـر مـردم آشـكـار سـاخـت و تـوانـست بسيارى از مظالمى را كه بر خاندان پـيـامـبـر(ص) گـذشته و جناياتى را كه بر آنان رفته بود، برملا سازد؛ افكار عامّه را چنان حـركـت داد كه بسيارى از مردم فهميدند ريشه هاى انحراف جامعه اسلامى از كجا بوده و حق كشى ها از كجا شروع شده است .علاّ مه شهيد سيد حسن شيرازى مى گويد:... امـام حسين (ع) به پا خاست و از جان عزيز خود در راه اسلام گذشت و بر بلا صبر نمود تا آن كه عاقبت ، همان گونه كه خودش خبر داده بود، شهيد شد. امّا در تحقّق بخشيدن به هدف خود پـيـروز گـرديـد؛ زيـرا تـوانـست با عمل خود، حساب اين خلافت انحرافى را از اسلام جدا كند و پـرده از روى واقـعـيّت عنصر اموى بردارد كه مردم متوجّه شوند خلافت بنى اميّه يك حكومت جاهلى اسـت كـه لبـاس اسـلام بـر تـن پـوشـيده و جنگ بنى اميّه با امام حسين (ع) دنباله همان جنگهاى خـونـيـنـى اسـت كـه ايـن عنصر جاهلى از اول به منظور خاموش ساختن نور خدا در روى زمين برمى انگيخته است كه ابتداى آن جنگ بدر بوده است .بـديـن ترتيب ، مردم دريافتند كه حكومت اموى ، يك نوع سلطنت ظالمانه است كه هيچ ربطى به اسلام ندارد و رفتار آن را به حساب اسلام نبايد گذاشت . و با اين فداكارى ، حقيقت اسلام را از آلودگـى بـه لوث جـنـايـات عـنـصـر امـوى ، كـه از نـظر افكار عمومى مسلمين يك حكومت اسلامى شـنـاخـتـه شـده بـود، حـفـظ كـنـد. و بـراى هـمـيـشـه ثـابـت كـرد كـه خـليـفـة اللّه و جـانـشـيـن رسول خدا(ص) هر كس نيست كه بر تخت خلافت بنشيند... .در اثـر قيام امام حسين (ع) ، واقعيّت تمام خلفاى پس از حضرت ، بلكه پيش از حضرت هم كشف شـد و لذا، خـلفـاى ديـگر از امويان و عباسيان و عثمانيان نتوانستند كارهاى نامشروع خود را به نـام اسـلام انـجـام دهـنـد و افـكـار عـمـومـى هم ، كه ديگر آنان را شناخته بودند، كارهاى آنان را مربوط به اسلام نمى دانستند و حتى ديگر، بدعت ها هم به لباس دين در نمى آمد و رفتار آنان هـمـانـنـد رفـتـار سـايـر پـادشـاهان و حكومت ها، شناخته شد كه هيچ نوع ارتباطى با دين و مذهب ندارند.(9) از ديگر نتايج و پيامدهاى قيام عاشورا، اصلاح نظام حكومتى و معرفى معيار رهبرى و فرق بين خـليـفـة اللّه و حـاكـمـان غـاصـب بـود. ايـن قيام قدرت واقعى اسلام را نشان داد و به مردم توان تشخيص حق از باطل عطا كرد.علاّ مه شهيد شيرازى در اين باب مى افزايد:اسلام در مساءله خلافت و رهبرى ، نظرى صريح و روشن دارد و آن عبارت است از اين كه جانشين پيامبر(ص) و رهبر مردم كسى است كه پيامبر در باره او تصريح كرده (و واجد شرايط) باشد. امـّا پـس از رحـلت پـيـامـبـر (ص)، ايـن مـقياس ، كه از روح اسلام سرچشمه گرفته بود، كنار گـذاشـتـه شـد و هـر كـس كـه ريـاسـت مسلمانان را به دست مى گرفت (خليفه اللّه)و جانشين رسـول خـدا(ص) نـاميده مى شد. عنوان (خلافت) هنگامى بيش از هر وقت ديگر خنده آور بود كه يـزيـدبـن مـعـاويـه آن را بـه خـود بـست ؛ زيرا سرسخت ترين دشمنان اسلام و رسالت ، مدعى جانشينى رسول خدا(ص) شده بود!ولى امام حسين (ع) با انقلاب مقدس خود، تار و پود اين نقشه ها و فريب كارى ها