بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شـمـر، عـبـيـدالله بـن زياد، عمر سعد، حفص ـ پسر او ـ خولى ، سنان و ده ها تن از سران لشكر كـوفـه كـيـفـرهـا ديـدنـد، امـّا تـاريـخ به همين جا بسنده نكرد و اين آخرين انقلاب و آخرين انتقام نبود.)(291) ايـن ، تـازه عذاب دنيوى آن نابكاران بود و عذاب اخروى ، كه جلوه اى تام از قهر و سخط الهى را به نمايش مى گذارد، بسيار افزون تر و كوبنده تر از اين ها است .(فَسيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ)(292) و به تعبير امير المؤ منين (ع):(يَومُ الْمـَظْلُومِ عَلَى الظّالِم اَشَدُّ من يَوْمِ الظّالِم عَلَى الْمَظْلومِ.) روز ستم ديده بر ستم كار سخت تر است ، از روز ستم كار بر ستم ديده .(293)
قصاص قاتلان امام حسين (ع)
طـبـرى مـى نـويـسد: (شورش داخلى شهر كوفه عليه مختار در روز چهارشنبه بيست و چهار ذى الحـجـّه سـال 66 ه . ق . تـوسـّط وى كـامـلاً سـركـوب شـد، دشمن با تلفات سنگين قلع و قمع گـرديد، جمعى از بقاياى سران قوم و اشراف كوفه به بصره گريختند و در پناه مصعب بن زبـيـر، كـه از طـرف برادرش عبدالله بن زبير والى آن جا بود، درآمدند و جمعى ديگر در مكان هاى امن خود را مخفى كردند.مـخـتار در آن هنگام كه تصميم بر نابودى قاتلان امام حسين گرفت ، گفت : (دين ما به ما اجازه نمى دهد كه بگذاريم كسانى كه حسين (ع) را كشته اند در اين دنيا، با امنيّت و آسايش زندگى كـنـنـد، آن گـاه در حقيقت ، من ناصر و خون خواه آل محمد(ع) نيستم ، بلكه همان كذّابى كه به من مـى گويند، خواهم بود. براى دست يابى بر آن جانيان ، از خدا كمك مى طلبم و خداى را سپاس گـزارم كـه مـرا شـمـشيرى بر سر آنان قرار داده و نيزه اى كه بر آنان وارد خواهد شد و انتقام گيرنده آنان كه حق اهل بيت پيامبر(ع) را بگيرم و برخداوند حق است كه آنان را كه دستشان به خـون اهـل بـيـت پيامبر(ع) آغشته شده به قتل برساند و آنان كه حق خاندان پيامبر(ع) را ناديده گـرفته اند خوار و ذليل كند. پس آنان را به من معرّفى كنيد تا تعقيبشان كنم و ريشه آنان را بركنم .(مـخـتـار هـمـه هـمـّت خـود را بـراى ايـن هـدف مـقـدّس ، كـه هـدف اصـلى قـيـام او بـود، بـه كـار برد.)(294) موسى بن عامر مى گويد: (مختار فرمان داد كه قاتلان امام حسين (ع) را تعقيب كنيد و مى گفت : بـه خدا قسم ، آب و خوراك بر من ناگوار است تا اين كه زمين را از لوث وجود آن ناپاكان پاك سـازم .)(295) بـنـابراين ، عدّه اى به صورت گروهى و عدّه اى نيز فرد فرد به دست انتقام و عدالت سپرده شدند و به جزاى اعمال ننگين خود رسيدند.
الف ـ اعدام هاى دسته جمعى
كـليـّه كـسـانـى را كـه در روز عـاشـورا، بـا اسـب بـر بـدن مقدس امام حسين (ع) و شهداتاختند و تـعـدادشان ده نفر بود، دستگير كردند، دست و پايشان را بستند، از پشت بر زمين خواباندند و به زمين ميخ كردند و اسب ها را با نعل تازه ، بر بدن هاى آن جانيان تاختند تا پيكر آنان در هم شـكـسـتـه شـد و بـه هلاكت رسيدند.(296) سپس بدن هاى آنان را به آتش سوزاندند. ايـنـان عـبـارت بـودنـد از: اسـحـاق بـن حـوبـه ، اخـنـس بـن مـرثـد، حـكـيـم بـن طفيل ، عمروبن صبيح ، رجاءبن منقذ عبدى ، سالم بن خيثمه ، واحظبن ناعم ، صالح بن وهب ، هانى بن ثبيت و اسيدبن مالك .ابـو عـمـرو گـويـد: مـا بـعـدهـا راجـع بـه سـوابـق اين ده نفر بررسى كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه همه آنان زنازاده و فرزندان نامشروع بودند.(297) دويـسـت و چهل و هشت نفر از عاملان مهمّ كربلا كه در شورش كوفه دستگير شدند، همه يكى پس از ديـگـرى گـردن زده شدند. آنان در ميان پانصد نفرى بودند كه در شورش كوفه بر ضدّ مختار دستگير شدند.شـمـربـن ذى الجوشن در روز عاشورا شترى را كه مخصوص سوارشدن امام حسين (ع) بود، به عـنـوان غـنـيـمـت گـرفـت و بـه كـوفـه آورد و بـه شـكـرانـه قـتـل فـرزنـد پـيـامـبـر(ص) آن شـتـر را نـحـر كـرد و گـوشـتـش را بـيـن دشـمـنـان اهـل بـيـت در كـوفـه تقسيم نمود. مختار دستور داد تمام خانه هايى را