بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دارد و احتمالاً وى از محبّان اهل بيت (ع) بوده است .4 . عـبـداللّه بـن صـخلب و برادرش ، عبدالرحمن ، و فردى ديگر به نام عبدالله بن وهب از جمله دستگير شدگان بودند كه در بازار اعدام شدند.(315) 5 . عـثـمـان بـن خـالد و ابـى اسـمـاء بـشـربـن شـوط، كـه از قـاتـلان عـبـدالرحـمـن بـن عقيل (ع) بودند، دستگيرشدند و هر دو را گردن زدند.(316) مختار نامه اى مفصّل براى محمد حنفيّه نوشت و به او اطمينان داد كه همه قاتلان امام حسين (ع) را به سزاى اعمالشان خواهد رساند.(317) جـمـعـى از عـامـلان حادثه كربلا از جمله محمّدبن اشعث موفّق شدند از دست مختار بگريزند و در بـصـره ، نـزد مـصـعـب بـن زبـيـر پـناه بگيرند. امّا سپس در جنگ مصعب بر ضدّ مختار، وارد نبرد گرديدند كه جمعى از آنان كشته شدند.(318) بـردگـان و مـوالى و مـسـتـضـعـفـان ، كه در قيام مختار جان تازه اى گرفته بودند و پشتوانه اصـلى قـيـام بـودنـد، بـر اشـراف كـوفه چيره شدند و بعضى از آنان اربابانشان را، كه در فاجعه كربلا دست داشتند، به قتل رساندند و يا به مختار معرّفى كردند.(319)
جنگ سپاه مختار با حكومت شام
پـس از قـلع و قـمـع شورشيان داخلى و كشتار عاملان فاجعه كربلا، كه هدف اصلى مختار بود، دومـيـن مـرحـله قـيـام آغـاز شـد و آن سركوبى ارتش شام و انتقام از عاملان اصلى فاجعه كربلا ـ يعنى : اموى ها و مروانى ها بود كه شام را مركز حكومت خود قرار داده بودند.عـبـدالمـلك مروان ، كه پس از حكومت كوتاه پدرش ، مروان حكم ، به حكم رانى حكومت شام رسيده بود، دو جبهه مقتدر در مقابل خود مى ديد:1 . جبهه عراق به رهبرى مختار؛ 2 . جبهه حجاز به رهبرى عبدالله بن زبير.بـنـابـرايـن ، دو ارتـش تـدارك ديـد؛ يـكـى را بـه طـرف عـراق و ديـگـرى را بـه طـرف حـجاز گسيل داشت .مختار، كه سياستمدار زيرك و كاركشته اى بود، ابتدا سعى كرد كه جبهه اى متّحد با ابن زبير در مقابل حكومت شام تشكيل دهد كه با خودخواهى هاى پسر زبير، اين تدبير ناكام ماند. مختار مى دانست كه حكومت شام به سراغ او خواهد آمد. از اين رو، لشكرى را به فرمان دهى قهرمان انقلاب ، ابـراهـيـم اشـتـر، تـشـكـيـل داد و آن را بـه طـرف مـرزهـاى شـام گسيل داشت .(320) مـختار كه موفق شده بود مرحله اول انقلاب ـ انتقام و خون خواهى شهداى كربلا ـ را با موفّقيّت بـه انـجـام رسـانـد، بـا خـيال راحت ، براى ضربه زدن و متلاشى كردن حكومت شام ، كه ريشه فساد و عامل اصلى فاجعه كربلا بود، آماده شد.اگـر چـه اكـثـر قـريـب بـه اتـّفـاق لشـكـر يـزيـد، كـه در قـتـل امـام حـسـيـن (ع) شـركـت داشـتـنـد، عـراقـى و عـمـدتـاً اهـل كـوفـه بـودنـد و بيش تر آنان به چنگال عدالت گرفتار شدند، امّا در راءس آنان ، حكومت شام و ابن زياد، فرمانده كل قواى حكومت شام ، قرار داشت كه پس از يزيد باز هم در همان سمت در شـام بـه سـر مـى بـرد و هـمـه كـاره بـود، تـعـدادى از فـرمـانـدهـان و سـران قبايل شام هم ، كه در حادثه كربلا شركت داشتند، در كنار او بودند.ايـن بـار ابـن زيـاد بـه فـرمان عبدالملك مروان ، كه تازه قدرت را به دست گرفته بود، با لشـكـرى بـه اسـتـعـداد هشتادهزار مرد جنگى ، به مرزهاى عراق نفوذ پيدا كرده بود. ارتش ابن زيـاد در حـوالى نـهر خازر و منطقه موصل در شمال غربى عراق مستقر شده و در تدارك حمله به كوفه و شكست انقلاب مختار بود.(321) گـرچـه خـيال مختار از جبهه شرقى و منطقه بصره ، كه مصعب بن زبير، برادر عبدالله زبير، بـر آن حـكـومـت مـى كـرد، راحـت نبود و تعدادى از عاملان فاجعه عاشورا و سران ضدّ انقلاب به مـصعب پناهنده شده بودند و هر آن احتمال لشكركشى مصعب براى گرفتن كوفه داده مى شد، امّا مختار صلاح آن ديد كه پيش از