كشته شدن ابن زياد - پیامدهای عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامدهای عاشورا - نسخه متنی

ابوفاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

.)(330) آغاز نبرد شـيـپـور نبرد نواخته شد و دو لشكر از هر طرف وارد كارزار شدند. جنگى عظيم درگرفت و تا شب ادامه يافت .

در همين روز، فرمانده ميمنه لشكر ابراهيم ، على بن مالك ، به شهادت رسيد و فـرزنـد او، مرّة بن على ، به جاى پدر پرچم را به دست گرفت و جنگ ادامه يافت . اين نخستين شهيد در سطح فرمان دهى بود.

ابـراهـيـم هـمـانند شيرى ژيان و طوفانى سهمگين با نيروهايش به قلب دشمن يورش بردند و روز اول را بـا پـيـروزى نـسـبـى و تـلفـاتـى كـه از طـرف دشـمـن بـيـش تر بود، به پايان رسـانـدنـد. آثـار ضـعـف و شـكـسـت در انـبـوه لشـكـر دشـمـن مـشـهـود بـود؛ تـلفـات سـنگينى را مـتـحـمـّل گـرديـدنـد.(331) شـب را اسـتـراحـت كـردنـد و به جمع آورى زخمى شدگان پرداختند و فرداى آن روز براى جنگى ديگر آماده شدند.

روز دوم جـنـگى سهمگين تر از روز قبل درگرفت و جمعى از فرماندهان دشمن به هلاكت رسيدند؛ از جمله ، فرمانده جناح راست دشمن ، حصين بن نمير، جانى معروف كربلا و از مهره هاى مهمّ حكومت شـام كه در قيام توّابين نيز از فرماندهان دشمن بود و شيعيان از او به شدّت نفرت داشتند. او بـه دسـت نـيـروهـاى ابـراهـيـم بـه هـلاكـت رسـيـد و مـيـمـنـه لشـكـر ابـن زيـاد از هـم پـاشـيـد. قـاتـل حـصـيـن مردى به نام شريك بن جدير، از ياران نزديك اميرالمؤ منين (ع)، بود كه در جنگ صـفـّيـن ، در يـارى آن حـضـرت ، رشـادت ها از خود نشان داده و يك چشمش را از دست داده بود. در مـاجراى كربلا، او در بيت المقدس بود و پس ‍ از شنيدن خبر شهادت امام حسين (ع) قسم ياد كرده بـود كـه انـتـقـام خـون شـهـدا را بـگـيـرد. شـريـك تـوانـسـت بـا قتل حصين بن نمير، شكستى بزرگ بر ارتش شام وارد كند.(332) جنگ با بى رحمى تمام ادامه يافت . ابراهيم لشكر خود را تشجيع مى كرد و فرياد برمى آورد: (اى لشكريان خدا و اى پيروان حق و اى ياوران دين ! بجنگيد با كسانى كه ريختن خون حسين را حـلال دانـسـتـه اند؛ بجنگيد با فرزندان طاغيان ، كه آنان نابود خواهند شد. مگر ابن زياد، اين قاتل حسين بن على (ع)، را نمى بينيد؟) لشـكـر عـراق شـجـاعـانـه جـنـگـيـد و شـكـسـتـى تـلخ بـر لشـكـر دشـمـن تـحـميل كرد. دشمن همچون مور و ملخ در بيابان پا به فرار نهاد و ابراهيم با ضربات كشنده همانند پدرش مالك ، بى امان به دشمن يورش مى برد.

كشته شدن ابن زياد

ابـراهـيـم شـخـصـاً ابـن زيـاد را از نـظر دور نمى داشت و صف ها را مى شكافت تا خود را به او بـرسـانـد. ابـن زيـاد غرق در سلاح ، با نيزه اش به هر طرف حمله مى كرد. ناگهان ابراهيم ، خـود را در مـقـابـل ابـن زيـاد ديد و چون عقابى شكارى به او حمله برد و شمشير خود را آن چنان مـحكم بر كمر او فرود آورد كه تاريخ مى نويسد: ابن زياد جلوى دست و پاى اسبش درغلتيد و هـمـانـنـد گـاوى كـه سرش را بريده باشند، صدا مى كرد.(333) بدن او به دو نيم شـد؛ قـسـمـت بـالاى بـدن او بـه يـك طـرف و قسمت پايين بدنش به طرف ديگر پرتاب شد و ابـراهـيـم فـريـاد زد: (ابـن زيـاد را كـشـتـم .)(334) عـجـيـب آن كه اين واقعه در روز عاشوراى سال 67 ه‍ . ق . واقع شد و او در آن هنگام سى و نه ساله بود.(335) جـنـگ سـرنـوشـت سـاز لشـكـر كـوفـه بـه فـرمـان دهـى بـى بـديـل ابـراهـيم و ايمان و شجاعت عراقيان ، با پيروزى بر سپاه شام به پايان رسيد و علاوه بـر ابـن زياد، جانى شماره يك حادثه كربلا، تعداد ديگرى از سران لشكر شام و فرماندهان حكومت اموى به هلاكت رسيدند؛ همچون :

يك . حصين بن نمير سكونى ؛ دو. شرحبيل بن ذى الكلاع حميرى ؛ سه . ابن حوشب ؛ چهار. غالب باهلى ؛ پنج . ابن اشرس .

لشكر پيروز عراق دشمن را تعقيب نمود، تا آن جا كه حتّى جمع بسيارى از آنان در رودخانه غرق شدند. در

/ 128