درگيرى مختار با عبداللّه بن زبير - پیامدهای عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامدهای عاشورا - نسخه متنی

ابوفاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخ منير، آمده است كه اكثر قريب به اتّفاق لشكر هشتاد هزارنفرى شام ، يا كشته شدند يا غرق گشتند.(336) عـلاّمـه ابـن نـمـا گـويـد: افـتـخـار ايـن فتح بزرگ نصيب ابراهيم بن مالك اشتر گرديد و اين پيروزى بزرگ در طول اعصار به نام پرافتخار او ثبت شد.(337) ابـراهـيـم دسـتـور داد سـر ابـن زيـاد را از بـدنـش جـدا كـردنـد و جـسـدش را بـه آتـش ‍ كشيدند.(338) سپس گفت : (خدا را شكر مى كنم كه ابن زياد به دست من كشته شد.) خـبـر شـكست ارتش شام و كشته شدن ابن زياد بر عبدالملك مروان سخت گران آمد و اين بار شام عزادار شد.(339) ابـراهـيـم سـپـس بـه مـوصـل بـازگـشـت و از طـرف مـخـتـار بـه عـنـوان اسـتـانـدار مـنـاطـق شـمـال عـراق مـنـصـوب شـد و كـارگـزاران خـود را در شـهـرهـاى جـزيـره بـه كـار گـمـارد.(340) هـمـسـر ابـن زيـاد را نـيـز بـا خـرجـى راه بـه بـصـره ، نـزد پـدرش فرستاد.(341) بشارت پيروزى مـخـتـار بـه طـور مـرتّب با جبهه ارتباط داشت و آن روزها را در مدائن به سر مى برد. اوبالاى منبر بود كه بشارت كشته شدن ابن زياد و شكست لشكر شام به او رسيد.(342) سر ابن زياد را براى مختار آوردند و مختار برخاست و پايش را روى سر او نهاد و سپس ‍ دستور داد كفش او را آب بكشند و طاهر كنند، آن را بر دروازه شهر كوفه نصب نمود و سپس دستور داد آن سـر را بـا تـعـدادى از سـرهـاى بـريـده سـران شـام بـه مدينه نزد امام سجاد(ع) و محمد حنفيه بفرستند.(343) نـامـه اى بـشـارت آمـيـز و هـدايـايـى نـيـز بـراى اهـل بـيـت پـيـامـبـر(ع) بـه حـجـاز فرستاد.(344) مـحـمـد حـنـفـيـّه بسيار شاد گشت و مختار و ابراهيم را دعا كرد و درباره مختار گفت : (خداوند به مختار جزاى خير دهد. او انتقام ما را گرفت و حق او بر همه فرزندان عبدالمطّلب پسر هاشم واجب شـد) و درباره ابراهيم فرمود: (خدايا، ابراهيم را حفظ كن و او را بر دشمنان پيروز گردان و بدانچه دوست مى دارى موفّق بدار و او را در دو دنيا ببخش .)(345) هنگامى كه سر ابن زياد را نزد امام سجاد(ع) آوردند، امام با جمعى بر سفره غذا نشسته بودند. وقـتـى چـشـم امـام (ع) بـه سـر بـريـده قـاتل پدرش و شهداى كربلا افتاد، دست ها را به دعا برداشتند و فرمودند:

(اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي اَدْرَكَ لي ثاري مِن عَدُوّي وَ جَزَا اللّهُ الُْمختارَ خَيْراً) خـداى را شـكـر كـه انـتـقـام خـون مـرا از دشـمـنـم گـرفـت و خـداونـد بـه مـخـتـار جـزاى خـيـر دهد.(346) آن گاه امام با شادمانى ، رو به حاضران كردند و فرمودند:

(وقـتـى مـرا نـزد ابـن زياد بردند، او سر سفره غذا بود. من در آن هنگام از خدا خواستم كه زنده بمانم و سر ابن زياد را ببينم .)(347) آرى ، دعـاى امـام سـجـاد(ع) بـه دسـت مـخـتـار و ابـراهـيـم بـه اجـابـت رسيد و اين وعده خدا است .

اهـل بـيـت پـيـامبر(ع) تا آن تاريخ در ماتم و عزا بودند تا سر ابن زياد به مدينه رسيد، امام صادق (ع) فرمود:

(پـس از حـادثـه جـان خـراش كـربـلا، هـيـچ زنـى از بـنـى هـاشـم خـود را آرايـش نـكـرد و پـنج سال مداوم ماتم بود و از خانه هاى ما بنى هاشم دود طبخ غذاى گرم ديده نشد تا ابن زياد كشته شد.)(348)

درگيرى مختار با عبداللّه بن زبير

خط مشى اساسى قيام مختار اين بود كه ريشه اصلى فساد در جهان اسلام ـ يعنى : حكومت اموى ـ را از ريشه بخشكاند. او پس از قتل عام عاملين حادثه كربلا در كوفه ، سراغ لشكر شام رفت و با شكست سنگينى كه بر آنان وارد كرد و پيروزى بزرگى كه با كشته شدن ابن زياد به دسـت آورد، تـصميم گرفت به مركز حكومت شام ـ يعنى : دمشق ـ حمله برد و كار دشمنان اسلام را يـك سـره كند و حكومت نوپاى عبدالملك مروان را، كه روز به روز پايه هاى خود را محكم تر مى كـرد، سـاقـط نـمـايد. امّا مهم ترين مانع اين حركت ، خطر حمله از

/ 128