بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
خود نبود. او مردم را به (الرضا من آل محمّد) دعوت مى كرد.)(414) آن گـاه كـه خـبـر شـهـادت زيد(ع) به امام صادق (ع) رسيد، بيش از همه براى او اشك ريخت و طلب رحمت كرد و از او به پاكى و عظمت ياد مى نمود.(415) شـيـخ مـفـيـد گـويـد: زيـدبـن عـلى (ع) پـس از بـرادرش ، امـام بـاقـر(ع) از هـمـه افضل بود. او مردى عابد و وَرِع و فقيه و شجاع بود.(416) يحيى بن زيد، فرزند شهيد و قهرمان او، به متوكّل بن هارون گفت : (مى خواهم از پدرم و زهد و عـبـادتـش بـرايت تعريف كنم : او روزش را تا آن جا كه مى توانست ، نماز مى خواند و شب كه فـرا مـى رسـيـد، خـواب مـخـتـصـر و سـبـكـى داشـت ؛ بـرمـى خـاسـت و در دل شـب بـه نماز مشغول مى شد، آن قدر تضرّع و خشوع در نماز داشت و اشك مى ريخت تا صبح مـى دميد و پس از نماز صبح ، سر به سجده مى گذارد و سپس به تعقيبات نماز مى پرداخت تا آفـتـاب هـمـه جـا را مـى گـرفـت . آن گـاه بـرمـى خـاسـت و بـه دنـبـال كـارهـايـش مـى رفـت . يـك سـاعـت بـه ظـهـر مـانـده هـم بـه مـصلاّى خويش باز مى گشت و مشغول عبادت مى شد. تا غروب مشغول بود و سپس نماز مغرب و عشا را مى خواند.) متوكّل پرسيد: آيا او تمام روزها را روزه مى گرفت ؟ يحيى گفت : (نه ، در هر سال ، سه ماه و در بقيّه ماهها سه روز را روزه مى گرفت (غير از روزه واجب) .(417) آرى ، او مبارزى شب زنده دار و عابدى شجاع و شهيدى ممتاز بود.
فلسفه قيام زيد
علت اصلى قيام زيد(ع) را مى توان در دو نكته خلاصه كرد:
الف ـ انتقام خون شهداى كربلا
هـمـان گـونـه كـه در مـقـدّمـه نـيـز اشـاره شـد، قـيـام مـقـدّس امـام حـسـيـن (ع) و حـادثـه دل خـراش كـربـلا عليه دستگاه بيدادگر بنى اميّه ريشه اصلى بسيارى از قيام ها و نهضت ها و خـون خـواهـى هـا بـر ضـدّ جـنايت كاران حاكم بود. قيام آن حضرت (ع) مشعلى بود كه خاموشى نـداشـت و سـيدالشهدا(ع)، خود اين مشعل را به پرچمداران نهضت هاى آزاديبخش و مجاهدان راه خدا داد.پـس از قيام عاشورا، قيام هاى مسلّحانه و خونينى بر ضدّ دشمنان اسلام و به عنوان خون خواهى امام حسين (ع) و شهيدان راه خدا به وجود آمد كه سرانجام ، منجر به هلاكت بنى اميّه و سقوط آنان گـرديـد. پـس از شـهـادت امـام حـسـيـن (ع) و يارانش ، چنان موج نفرت و بغض و عداوت بر ضدّ دشمنان اهل بيت (ع) بالا گرفت كه تاريخ كم تر نظير آن را به ياد دارد. در واقع ، مى توان گفت ، كه قيام عاشورا سرمشق بسيارى از مجاهدت ها و نبردها عليه ظلم و بيدادگرى و بى دينى بـود. و هـنوز هم خون آن عزيزان مى جوشد و مردم را به راه شرافت و عزّت و آزادگى دعوت مى كند.چـنـد صباحى از حادثه خونين عاشورا نگذشته بود كه روح انتقام و خون خواهى امام حسين (ع) و يـارانش در كالبد جمعى از شيعيان بيدار دميده شد. هنوز سران بنى اميّه از پيروزى ظاهرى خود در كـربـلا لذّتـى نـبرده بودند كه فريادهاى اعتراض و انتقام از گوشه و كنار كشور پهناور اسلامى ، به ويژه نواحى نزديك به سرزمين شهيدان ، بلند شد.در فـصول گذشته ، شرح برخى از اين قيام ها و حركت ها آمد. امّا پس از آن ها، انقلابى بزرگ تر، عظيم تر و با شكوه تر، انقلابى الهى به رهبرى يكى از قهرمانان و فرزندان امام حسين (ع) بـه پا خاست ؛ انقلابى كه اركان رژيم اموى را درنورديد و تا دفن اجساد سران بنى اميّه و ويـرانـى كـاخ هـاى آنـان از پـاى نـنـشـسـت ؛ و آن ، قـيـام زيـدبـن عـلى ، خـونـخـواه بـزرگ اهل بيت (ع) بود.امام باقر(ع) زيد(ع) را خون خواه شهيدان مى ناميد و مى فرمود:(هذا سيّدٌ مِنْ اَهلِ بيتهِ والطّالِبُ باَوْتارِهِم) اين بزرگى از خاندان خويش و خونخواه آنان است .(418) فلسفه قيام زيد(ع) و يكى از اهداف آن خون خواهى شهيدان كربلا بود. او خود مى فرمود:(اِنَّما خَرَجْتُ عَلى بَنى اُميَّة الَّذينَ قَتَلُوا جَدِّيَ الْحُسَيْنَ.) من بر ضدّ آنان كه با جدّم ، حسين (ع)، جنگيدند قيام كرده ام .(419)