پیامدهای عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامدهای عاشورا - نسخه متنی

ابوفاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاداشى كه به بندگانت مى دهى ، عطا فرما.

يـحـيـى ، فـرزنـد گـرامـى زيـد(ع)، وقـتـى پـدر را در آن حـال ديـد، گـفـت : (پـدر، تـو را بـشـارت بـاد كـه بـه زودى بـه ديـدار رسول خدا و على مرتضى و فاطمه و حسن و حسين (ع) خواهى شتافت .) او چـشـمـان مهربان خود را باز كرد و به سختى ، اين جمله تاريخى را به فرزندش ، يحيى ، گـفـت : (فرزندم ، درست گفتى ، امّا تو با اين گروه تبه كار مبارزه كن . به خدا سوگند كه تـو بـر حـقـّى و آنـان بـر بـاطـل . هـر كـسـى در ركـاب تـو بـه شـهـادت رسـد اهل بهشت است و قاتلين او در دوزخ .) آن گاه طبيب گفت : آقا، اگر تير را از پيشانى شما خارج كنم ، جان شما با آن خارج خواهد شد. زيد(ع) گفت :

(مرگ برايم راحت تر از اين وضع است .) طـبـيـب تـيـر را از پـيـشـانـى او كـشـيـده و هـم زمـان بـا آن ، جـان او نـيـز بـه جـانـان پـيـوسـت .(466) آن قـهـرمـان سـلحـشـور حسينى به جدّش ، حسين (ع) پيوست و پرچم انقلاب و خون خواهى را به دسـت فـرزنـد رشـيـد و قـهـرمـان خـود، يـحـيـى ، سپرد تا باز تاريخ تكرار شود و نبرد حق و باطل ادامه يابد و پيام عاشورا در همه جا طنين افكند.

شـهـادت زيـد(ع) در روزهـاى آغـازيـن صـفـر 120 ه‍ . ق . در كوفه واقع شد. در آن هنگام ، عمر مـبـارك او چـهـل و دو سـال بـود. درود خـداونـد بـر روح پـرفـتـوح او و يـاران وفـادارش ‍ باد.(467) ماجراى دفن بدن و سر بريده زيد(ع) عـمـّال امـوى پـس از جـنـگ و مـتـلاشـى كـردن نـهـضـت ، بـه دنـبـال جـسـد زيـد(ع) بـودنـد. يـاران وفادار زيد(ع) پس از مشورت با همديگر، به نظرشان رسـيـد كـه شـبـانـه بدن او را دفن كنند و جوى آبى را از روى آن عبور دهند تا دشمن متوجّه بدن نشود.(468) همين كار را هم كردند.

امـّا گـزارش يـك جـاسـوس و عـامـل نـفـوذى نقشه آنان را براى استاندار كوفه فاش ساخت و آن نـامـردان بـدن مقدّس زيد را از قبر بيرون آوردند و سر از بدنش جدا كردند و جسد او را به دار زدنـد.

بـنـى اميّه ، كه از نهضت زيد ضربه سختى خورده بودند، براى آن كه انتقام مناسبى از دودمـان پـيـامـبـر(ع) گـرفـتـه و مـردم را هـم تـرسـانـده بـاشـنـد، سـال هـا بـدن زيـد را بـالاى دار نـهـادنـد. در تـاريـخ آمـده اسـت كـه مـدّت چـهـار سال بدن مبارك زيد(ع) بالاى دار بود تا فرزندش ، يحيى ، قيام كرد و آن بدن مطهّر را به دستور وليدبن يزيد از دار پايين آوردند، با آتش سوختند و خاكستر آن را بر روى رود فرات پـاشـيـدند(469) تا كم ترين اثرى از او نباشد. امّا هنوز هم مقام زيد(ع) در كوفه ، مـحلّ زيارت و مكان مقدّسى است ؛ همان جا كه بعدها شيعيان در محلّ سوزاندن بدن زيد(ع) بر آن بنايى ساختند كه تا امروز نيز مورد احترام و زيارتگاه دوستان خاندان پيامبر(ع) است .

سر بريده زيد(ع) را به شام ، نزد خليفه اموى بردند و او پس از چند روز، سر را به مدينه فرستاد تا خاندان پيامبر(ع) را بترساند و زهر چشمى از آنان بگيرد. والى مدينه سر زيد(ع)را جـلوى قـبـر پـيـامبر(ص) آويخت . سرانجام سر را به مصر بردند و در محراب مسجدى دفن نـمـودنـد كـه آن جا نيز زيارتگاه مهمىّ براى دوستان خاندان پيامبر(ع) است . اين مسجد به نام (مـحـرس الخـصـىّ) مـشـهـور اسـت . مـردم خـوش طـيـنـت و مـحـبـّان اهـل بـيـت (ع) در مـصـر، هـر هـفـتـه يـك شـنـبـه هـا شـب و روز بـه آن جـا مـى رونـد و زيـارت مـى كنند.(470) خـبـر شـكـسـت ظاهرى نهضت مقدس زيد(ع) و فاجعه جانگداز وى و ياران فداكارش در تمام بلاد اسـلامـى آن روز، مـوجـب تـاءثـر عـمـيـق مـسـلمـانـان انـقـلابـى و بـيـدار شـد و در تـمام مجالس و محافل سياسى آن روز، بحث از نهضت و شهادت زيد(ع) بر سر زبان ها بود و در كوفه مركز انـقـلاب ، در شـام پـايـگـاه قـدرت دشـمـن ، در مصر محلّ تحت نفوذ حكومت اموى ، در مدينه زادگاه زيـد(ع) و حـتـّى در نقاط دوردست كشور وسيع اسلامى آن روز مانند، رى ، خراسان و ديگر بلاد اسـلامـى ، واكـنش هاى تندى به همراه داشت و ملّت مسلمان شهادت پرچمدار انقلاب اسلامى و خون خواه امام حسين (ع) و فرزند امام سجّاد(ع) و ازدست دادن قهرمانى با فضيلت و فداكار همچون او را فـاجـعه اى بزرگ و ثلمه اى جبران ناپذير در عالم اسلام مى دانستند. لازم به ذكر است كه كـوفـه و مـدينه بيش از همه جا از اين حادثه ناگوار

/ 128