3 و 4 .محقّق اصفهانى و محقّق عراقى - پیشینه نظریه ولایت فقیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشینه نظریه ولایت فقیه - نسخه متنی

مصطفی جعفرپیشه فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در اين موارد، مسأله انتصاب افرادى براى اين بُعد از شخصيت امام، از مستقلات عقليه است. و ادلّه لزوم امامت، مانند روايت فضل‏بن‏شاذان كه مى‏گويد:

«إنّا لا نجد فرقةً من الفرق و لا ملّةً من الملل عاشوا و بقوا إلّا بقيّمٍ و رئيسٍ.» براين ضرورت دلالت دارد؛ زيرا، اين روايت، امامت را به‏علتى معلل مى‏كند كه عام بوده و مربوط به‏همه اعصار و امصار است.(25) محقّق مامقانى، در بررسى ادلّه نقلى ولايت فقيه، روايت توقيع را اظهر اين ادله معرفى مى‏كند و آن را براى «نيابت مطلقه» اقوى‏ دليل مى‏داند.

در اين فراز، محقّق مامقانى، مانند امام خمينى(ره)، به‏مطلقه بودن نيابت فقيه اشاره‏مى‏كند:

«أقوى دليلٍ على النيابة المطلقة في كافّة الأُمور المتوقف عليها نظمُ العالم و إنفاذُ احكام اللَّه تعالى.»(26)

3 و 4 .محقّق اصفهانى و محقّق عراقى

مرحوم شيخ‏محمدحسين اصفهانى (1296 - 1361 ه.ق) (ره)، فقيه و اصولىِ نامدار نيز در حواشى مكاسب، اشكال بردلالت مقبوله ندارد و دلالت واژه «حاكم» را برتصدى امور عامّه و يا ولايت برامور حسبيه مى‏پذيرد.(27) مرحوم محقّق آقا ضياء عراقى(ره)، اصولى برجسته، نيز در شرح تبصرة المتعلمين، دلالت مقبوله را برامور نوعيه، فراتر از فصل خصومات مى‏پذيرد. در نظر وى، امور نوعيه، امرى گسترده‏تر از امور حسبيه است.(28)

5 .آيةاللَّه بروجردى

مرحوم آيةاللَّه محمدحسين طباطبايى بروجردى(ره)، در تقرير درس نماز جمعه، بحثى مستوفا در ولايت انتصابى فقيه دارد. ايشان، با آن‏كه در اقامه نماز جمعه اشكال مى‏بيند، ولى انتصاب فقيه را براى ولايت تدبيرى و سياسى مى‏پذيرد.(29) نظريه آيةاللَّه بروجردى، در قالب قياس استثنايى، مركب از قضيه منفصله حقيقيّه و قضيه حمليّه ارائه شده است و حاوى نكاتى تازه است.

برهان مرحوم بروجردى مشتمل برچهار مقدمه است:(30)

1 .انسان، علاوه برامور شخصى، نيازهايى اجتماعى دارد كه در حيطه وظايف رهبرى و سياستگذاران جامعه قرار مى‏گيرد.

2 .دين اسلام، به‏اين امور، توجه‏اى بليغ داشته و اجراى آن را به‏سياستگذار مسلمانان تفويض كرده است.

3 .سياستگذار مسلمانان، نخست، پيامبر اكرم(ص) و سپس جانشينان ايشان بوده‏اند.

4 .طبق عقيده شيعه، خلافت پيامبر(ص) و مسأله رهبرى امر و زعامت مسلمانان پس‏از پيامبر روشن است.

پيامبر، امر خلافت را، مهمل رها نكرده و امامان دوازده‏گانه(ع) را براين كار منصوب كرده است. و طبق اين عقيده، زراره و محمدبن‏مسلم و ديگر فقيهانى كه اصحاب ائمه(ع) بوده‏اند، ائمه، ايشان را متصدى امور دانسته و به‏ايشان ارجاع داده‏اند.

با توجه به‏مقدمات بالا، از آن جا كه امور اجتماعى، مبتلا به‏مردم است و شيعيان، نمى‏توانسته‏اند به‏ائمه(ع) مراجعه كنند، يقيناً، از ائمه(ع) مى‏پرسيدند كه: «بايد به‏چه كسانى رجوع كنيم؟» و ائمه(ع) هم مطالب را مهمل نگذاشته و افرادى را براى اين امور منصوب كرده‏اند. اگرچه اين پرسش و پاسخ‏ها، از جوامع روايى موجود، ساقط شده و تنها روايت عمر بن‏حنظله و ابوخديجه باقى مانده است.

پس انتصاب، قطعى و ثابت است و منصوبان نيز كسانى جز فقيهان نبوده‏اند؛ زيرا، امر، دائرمدار دو احتمال بيش نيست: يا كسى، منصوب نبوده است و يا فقيه منصوب است. به‏بطلان شقّ نخست، يقين داريم، پس شق دوم صحيح است و روايت مقبوله، شاهد آن است. صورت برهان چنين است:

«إمّا أنَّه لَم ينصب الأئمه(ع) أحداً لهذه الأُمور العامّة البلوى و إمّا أنْ نصبوا الفقيه لها، لكن الأوّل باطل فثبت الثاني فهذا قياس استثنائي مؤلَّفٌ من قضيّةٍ منفصلةٍ حقيقيّةٍ و حمليّة دلّتْ على رفع المقدّم، فينتج وضع الثاني و هو المطلوب.»(31) با اين بيان، براى ولايت انتصابى فقيه برامور عامّه اجتماعى، نيازى به‏مقبوله نيست، نهايةً

/ 123