كه نيازمند اجتهاد و استنباط از ادلّه باشد
نمىنامند.اكنون، با مرگ سمرى، غيبت تامّه فرا رسيده است. غيبتى كه زمينههاى تمهيدى آن و آمادهسازى ذهنيت پيروان اهلبيت(ع)براى رويارويى با آن، از زمان پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع)، بهتدريج تحقق يافته بود. از مهمترين ابزارهاى لازم براى مواجهه با آن، تأسيس حوزههاى دينى و فقهى شيعه و تربيت چهرههاى كارآمد بود. در پى اين تأسيس، اهلبيت(ع) هم تشكّل وكلا را سامان دادند و هم شيعيان را براى رجوع بهآنان هدايت و تشويق كردند.وقتى يك محقّق، عناوين و مضامين مربوط بهوكالت و نيابت خاصّه مانند «الثقة المأمون» و «أقمتُ» و «القائم مقامي» و «فارجعوا إليه في أُموركم» و «يقوم مقامَنا» و «فعليك بالطاعة له» و «طاعتُه طاعتي» و «عصيانه عصياني» را يك جا مرور مىكند، اين حقيقت را كاملاً درك مىكند كه با يك وكالت عادى مواجه نيست، بلكه اين افراد آشنايان با علوم اهلبيت(ع) و فقيهانى بودهاند كه وكالت آنها در معنا ولايت بوده است.(19) براين همه، بايد ادلّه نصب عامّ را افزود كه از دلالت آن، در بحثى مستقل بايد سخن گفت، ولى علىالمبنا، نشان مىدهد كه ولايت فقيه، از زمان خود اهلبيت مطرح بوده و شيعيان، بهخوبى، در طول چند دهه، با آن انس گرفته بودند تا در رويداد شگفت غيبت، بهبيراهه نروند و سرگردان، بهوادى ضلالت نيفتند.نبايد با «غيبت كبرا» بهعنوان يك ابتلاى عظيم و يك امر بازدارنده و پسگرا در حركت اهلبيت(ع) برخورد كرد. غيبت، يك رخداد بالنده براى رشد و تعالى بشريت، و بهويژه، شيعيان بوده است. غيبت، نشان از بلوغ و رشد شيعه دارد كه مىتواند در غياب شمس عصمت، پساز يك دوره نيابت خاصه، اكنون با نيابت عامّه، بهراه خود ادامه دهد. اگر در عصر نيابت خاصّه، با فرمان «فارجعوا إليه»، شيعيان بهسوى نايب خاص مىشتافتند، اكنون هم با همان آهنگ و مضمون مانند «فارجعوا فيه إلى رواة أحاديثنا» - كه در ادلّه نيابت عامّه آمده - مىتواند وظيفه و راه روشن خود را در حادثه عظيم غيبت كبرا درك كنند، بدون آنكه مسأله امامت و ولايت، دچار بلاتكليفى و تعطيلى شود.1 . كشف المراد، ص472 .2 . كتاب حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ج1، ص25، مقدمه.3 . براى آشنايى با حوزههاى فقهى و فقيهان نامآور شيعه، ر.ك: موسوعة طبقات الفقهاء، القسم الثانى، ص110 - 460؛ تاريخ الفقه الشيعي (مقدمه بركتاب الروضة البهية فى شرح اللمعة الدمشقيه)، ج1، ص23 -76 .4 .الاختصاص، كنگره جهانى هزاره شيخمفيد، مجموعه مصنفات شيخمفيد، ج12، ص66 .5 . براى آشنايى با شخصيت وكلا و وظايف آنها، ر.ك: كتاب الغيبة، ص201؛ و حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ج2، ص132 - 135 و 153 - 160 و 190 -
199 .6 . كتاب الغيبة، ص154 (بهنقل از تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم، ص137).7 . معجم رجال الحديث، ج11، ص282 و ج4، ص324 - 325؛ بحارالانوار، ج50، ص222 -223 .8 . معجم رجال الحديث، ج4، ص324؛ بحارالانوار، ج50، ص220 .9 . معجم رجال الحديث، ج1، ص295 .10 . معجم رجال الحديث، ج1، ص255 .11 . معجم رجال الحديث، ج1، ص250 -254 .12 . كتاب الغيبة، ص225 .13 . كتاب الغيبة، ص209 -257 .14 . معجم رجال الحديث، ج11، ص112 .15 . كتاب الغيبة، ص219 .16 . اصول كافى، ج1، ص437، ح14 .17 . كتاب الغيبة، ص227 .18 . كتاب الغيبة، ص243 .19 . مرحوم شيخدر كتاب الغيبة، وقتى شرح احوال وكلا را مىدهد، در همان آغاز مىگويد: «نذكر طرفاً من أخبار مَنْ كان يختص بكل إمام و يتولّى له الأمر على وجه من الايجاز.» اين عبارت، بهخوبى نشان مىدهد كه شيخ، از وكالت، تلقِّى ولايت داشته است.»