قسمت سوم انديشه سياسى سيد مرتضى و سلّار ديلمى و شيخ طوسى
1 .سيدمرتضى (355 - 436 ه.ق)
علىبنالحسين الموسوى البغدادى، ملّقب به«شريفالمرتضى» و «علم الهدى»، جامع علوم معقول و منقول و از اركان فقاهت شيعه است. شاگرد شيخمفيد(ره) بود و پساز وى، رياست دينى و دنيوى شيعيان را برعهده داشته است. سيدمرتضى، شخصيّتى است كه در امور سياسى و مسايل مربوط بهولايت تدبيرى و حاكميّت، دخالت كرده است و ازطرف خلفاى عبّاسى، مناصب مهمّى مانند «امارت حج و حرمين» و «نقابت اشراف» و «مرجعيّت تظلّمات و شكايات مردم» و «سِمت قاضى القضاتى»، حدود سى سال و اندى، در اختيار او بوده است.(1) در واقع، سرپرستى اين مناصب مهمِّ حكومتى و ولايى را با اذن و اجازه امام عصر(عج)، اداره مىكرده است و الّا قبول ولايت جائران، فى نفسه، طبق مذهب فقهى شيعه جايز نيست.سيدمرتضى، در بُعد كلام، متكلمى ماهر و چيرهدست، و در بُعد فقهى، فقيهى شايسته و بزرگ است. هم در فقه و هم در كلام، تأليفات ارزشمند و فراوان دارد. در زمينه كلام، از دو اثر مهم او بهنام الذخيرة و الشافى مىتوان نام برد. كتاب الشافى را، شاگرد ممتاز او، شيخطوسى، تلخيص كرده است. الانتصار و جمل العلم و العمل، دو اثر، از تأليفات مهم فقهى او بهشمارمىرود.صرف نظر از اقدام عملى سيدمرتضى(ره)، در دخالت در امور سياسى و پذيرش شؤون سلطانى - كه بايد با اعتقاد بهرضايت و مأذون بودن او از سوى امام زمان(ع) انجام گيرد، و اين اقدام، مىتواند نكته مهمى باشد - براى دريافت تفكر سيدمرتضى در باب ولايت فقيه، بحث ولايت فقيه را مىتوان در كتب كلامى و فقهى او يافت.