بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
او، در فصل مربوط به«كيفيت اخراج زكات»، در دو حالت حضور و غيبت، بهبررسى اين موضوع مىپردازد.(18) در حالت نخست، مىگويد كه اگر دسترسى بهامام(ع) و خلفاى نايب ايشان، ممكن است، افضل و اولى، تحويل زكات اموال بهايشان است، امّا براى حالت دوم كه دسترسى بهامام و جانشينان وى ميسور نيست، مىگويد:«فقد روي إخراجها إلى الفقهاء المأمونين ليضعوها في مواضعها و إذا تولّى إخراجها عند فقد الإمام و النائبين عنه، مَنْ وجب عليه، جاز».(19) جمعآورى زكات بهدست فقيه، فتوايى است كه استاد سيّد، مرحوم شيخمفيد، نيز دارد، با اين تفاوت كه شيخمفيد، مدرك خود را براين فتوا، روايت منقول نمىداند و بهعنوان مستند فقهى خويش گويد: «چون فقيهان، موارد مصرف زكات را بهتر مىدانند، زكات را بهايشان بايد رسانيد.»(20)، امّا سيّد، مدركش را روايت مىداند. سيّد، متن اين حديث يا اين احاديث و راوى آن را معرفى نمىكند و تنها مدلول و محتواى آن را نقل مىكند. در جوامع روايى موجود هم، چنين روايتى با اين مضمون، وجود ندارد.مفقود شدن روايت مورد نظر سيدمرتضى، در متون روايى شيعه، مؤيّد نظريّهاى است كه ادلّه نقلى ولايت فقيه را منحصر بهآنچه اكنون در دسترس است، نمىداند و براين نكته پافشارى دارد كه ادلّه ديگر و روايات منقول بيشترى در زمينه مباحث ولايت فقيه بوده كه ناپديد شده است.(21) اين روايات، در اختيار فقيهان بزرگ آغاز دوران غيبت، مانند سيدمرتضى بوده است و فتواى تحويل زكات بهفقيهان، مستند بهاين روايات بوده است.اين فتوا، از اين جهت حائز اهميت است كه زكات، مهمترين ماليات اسلامى است و در طول تاريخ، از شؤون و مناصب سلطانى بهحساب مىآمده است و نپرداختن ماليات بهدولتهاى طاغوت و پرداختن بهفقيه، اين تداعى را براى ذهن ايجاد مىكند كه شأن فقيه، شأنى در مقابل حكومتهاى غاصب است و مردم، در عصر غيبت، در امر مهمى مانند پرداخت زكات، بايد بهفقيه مراجعه كنند تا با اين ماليات مهم، قادر بهاداره امور مردم باشد.كلام مرحوم سيّد، در اين موضوع، ظهور در انتصاب دارد و اين كه در فقدان و عدم دسترسى بهامام(ع)، فقيهان، براى تحويل زكات، ازطرف امام(ع) منصوبند و داراى نيابتند.اين، تنها اظهار نظرى از سيدمرتضى است كه از مجموعه آثار مكتوب فقهى او بهدستآمد.
2 .سلّار ديلمى (متوفاى 448 ه.ق)
حمزةبنعبدالعزيز، ابويعلى ديلمى، از اهالى ديلمان گيلان است. لقب او را «سلّار» گفتهاند كه تصحيف شده واژه «سالار» در فارسى و بهمعناى «رييس» است. اين فقيه بزرگ ايرانى، از شاگردان ممتاز شيخمفيد و سيدمرتضى است. اين كه گاهى بهنيابت از جناب سيدمرتضى، بركرسى تدريس تكيه زده است، از عظمت و بزرگى او حكايت دارد. افزون براين، منصب حكّام را در منطقه حلب، بهنيابت از سيدمرتضى، در دورهاى از زمان، عهدهدار بوده است. مدفن سلّار ديلمى، را «خسروشاه»، از روستاهاى نزديك تبريز ذكرمىكنند.(22) كتاب المراسم العلويه في الأحكام النبوية، تنها اثر فقهى، بلكه تنها اثر تراوش يافته از قلم، اين فقيه برجسته است. المراسم، دورهاى مختصر و كامل از فقه است. المراسم، يكى از منابع مهم فقهى شيعه، بهويژه در آراى متقدمان مىباشد كه همواره مورد توجه محافل علمى بوده است. ساير آثار او، در طول تاريخ، نابود شده است.
انعكاس ولايت فقيه در ميراث فقهى سلّار
نكات مهم قابل استفاده از كتاب المراسم العلويه درباره مباحث ولايت فقيه، عبارت استاز:1 .يكى از مواردى كه بهپيروى از استاد خويش، شيخمفيد، بهولايت فقيه اشاره مىكند، مبحث «وصايت» است.(23) در تنفيذ وصيّت، سلّار ديلمى، فتوايش آن است كه در صورت وفات وصىّ، ناظر در امور مسلمانان، بهتنفيذ وصيّت مىپردازد. اگر ناظر امور مسلمانان، متمكّن از تنفيذ نيست، فقيهان متمكّن از اجرا، اقدام بهتنفيذ مىكنند.(24) 2 .بهپيروى از نظريه مشهور، بلكه اجماع فقيهان شيعه،(25) در «ولايت قضا» علاوه برآنكه عالميّت