بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بهاحكام را شرط لازم و ضرورى براى حاكم مىداند،(26) صريحاً گويد كه ائمّه معصوم(ع) اقامه احكام در ميان مردم را بهفقيهان شيعه تفويض كردهاند.(27) 3 .بحث اقامه و اجراى حدود، از مباحث بسيار مهم اجتماعى و سياسى نظام اسلامى است. اقامه حدود، از شؤون سلطانى و ولايت تدبيرى حاكم و امام المسلمين است.(28) با آنكه موضوع اقامه حدود، يكى از فروعات و زيرمجموعههاى باب الحدود است و جايگاه طبيعى و منطقى آن، كتاب الحدود مىباشد، ولى در غالب كتب فقهى، موضوع اقامه حدود، بهمباحث امر بهمعروف و نهى از منكر منتقل شده است.علت اين انتقال، آن است كه در فقه، براى امر بهمعروف و نهى از منكر، سه مرتبه قرار مىدهند: مرتبه قلب و مرتبه لسان و مرتبه يد. در مرتبه سوم براى دفع منكر، بايد بهاقدام عملى دست زد و با اجراى حدود و جرح و قتل و مانند آن، جلوى منكر را گرفت. در اين مرتبه است كه بحث اقامه حدود مطرح مىشود. براى جلوگيرى از بىنظمى و خشونت در جامعه و مقابله با هرج و مرج، اقامه حدود، با اذن و فرمان سلطان انجام مىگيرد. پس اقامه حدود، از باب نهى از منكر است و جزء شؤون قضا نيست، بلكه از شؤون سلطان زمان و «مَنْ إليه الحُكْم»است.(29) سلّار ديلمى، بهپيروى از اين مبنا، بابى را بهامر بهمعروف و نهى از منكر و اقامه حدود و جهاد، اختصاص مىدهد. در اين باب، پساز ذكر مراتب امر بهمعروف و نهى از منكر گويد:«امّا كشتن و جراحت ايجاد كردن، بهعنوان نهى از منكر، بهسلطان و مأموران سلطان، مربوط است. اگر سلطان، از جهت موانع، معذور از امر بود، ائمه(ع)، اقامه حدود و اقامه احكام ميان مردم را بهفقيهان تفويض كردهاند، بهشرط آنكه ايشان، مراعات واجبات و حدود الهى را داشته باشند.» نكته بسيار مهم، آن است كه بهنقل سلّار، اهلبيت(ع) بهتمامى شيعيان خود فرمان دادهاند كه فقها را در اين هدف بلند -كه اجراى احكام الهى است- تا زمانى كه در صراط مستقيم حركت مىكنند، يارى رسانند.طبق نظريه فقهى بالا، اقامه حدود و اقامه احكام ميان مردم -كه در عصر حضور، جزء شؤون ولايت اهلبيت(ع) است- در عصر غيبت، بهفقيهان مربوط است و بهايشان تفويض شده است و در ضمن علاوه برآنكه شرايط اين ولايت مشخص شده است، مأموريت و وظيفه پيروان اهلبيت(ع) نيز كاملاً ترسيم شده است.اهميت منصب اقامه حدود، در آن است كه امر جرائم و جلوگيرى از آنها، مربوط بهاين منصب مىشود، چه جرائمى كه در فقه براى آن حدّ معين، تعيين شده است مانند شرب خمر و سرقت، چه جرائمى كه تعيين كيفر، با نظر حاكم است و حاكم، طبق صلاحديد و براساس مقدار جرم و زمان و مكان وقوع آن، كيفر مجرم را تعيين مىكند. در اصطلاح فقهى، بهقسم دوم، تعزيرات گفته مىشود.نكته مهم ديگر در منصب اقامه حدود آن است كه جرم، اختصاص بهانجام معاصى و ارتكاب منكر ندارد، بلكه شامل ترك فرايض و واجبات شرعى نيز مىشود كه از باب امر بهمعروف، بايد از چنين جرائمى نيز جلوگيرى شود.(30) اقامه حدود، با اين دامنه وسيع و شعاع گسترده - كه بدون در دست داشتن حاكميّت سياسى و اقتدار كافى، امكان تحقق آن وجود ندارد - بهفتواى جناب سلّار ديلمى، بهفقيهان عصر غيبت تفويض شده است و همه مردم مأمورند كه فقها را در اين امر مهم يارى دهند.4 .از نكتههاى جالب ديگر در فقه سلّار، مسأله اقامه حدّ برولد و عبد است. غالب فقها، اين مسأله را ذكر كردهاند كه با وجود شرايط، اجراى حدّ برولد و عبد جايز است،(31) ولى توضيح نمىدهند كه در اين فرض مجرى حدّ، چه شرايطى را بايد دارا باشد. مرحوم سلّار، با امضاى اين فتوا، صريحاً، اعلام مىكند كه مجرى حدّ برولد و عبد، بايد فقيه باشد:«و قد روي أنَّ للإنسان أنْ يقيم على ولده و عبده الحدود، إذا كان فقيهاً و لم يخف من ذالك على نفسه.»(32) در فتواى بالا، علاوه برذكر فقاهت بهعنوان شرط جريان حدّ برولد و عبد، مرحوم سلّار، مدرك و مستند فقهى خود را روايتى مىداند كه تنها مضمون آن را نقل كرده است، در حالى كه چنين روايتى را با مضمون بالا - كه فقيه، برفرزند و بنده خود مىتواند، حدّ جارى كند - در جوامع روايى موجود، سراغ نداريم.