مقدّمه - پیشینه نظریه ولایت فقیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشینه نظریه ولایت فقیه - نسخه متنی

مصطفی جعفرپیشه فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدّمه

بررسى پيشينه نظريه ولايت فقيه در تاريخ فقه شيعه از آن رو داراى اهميت است كه با داورى‏هاى متناقضى درباره آن مواجهيم. بدون ترديد، فقيه يگانه‏اى كه توانست اين نظريه را به‏تجربه‏گذارد و آن را مبناى يك نظام سياسى در دوران معاصر قرار دهد، امام خمينى، (قدس سره)، بود، امّا آيا اصل نظريه ولايت فقيه هم از بدايع و نوآورى‏هاى بنيانگذار جمهورى اسلامى است؟ برخى از منتقدان، چنين تحليل كرده‏اند كه از ولايت فقيه، نه در كتب فقهى بزرگ شيعه و سنّى سخن به‏ميان آمده است و نه در قرآن و سنّت جاى پايى دارد. اين‏ها مى‏گويند اگر به‏عقب برگرديم، خواهيم ديد كه اين ملّااحمد نراقى است كه در كم‏تر از دو قرن قبل، براى نخستين بار، ولايت فقيه را مطرح كرده و انتظام امور دنيوى مردم را وظيفه فقيه شمرده است ولى پيش از نراقى، ولايت فقيهى كه مطرح بوده، ولايت سياسى نبوده است.

به‏طور كلّى، اين منتقدان و مخالفان، براين باورند كه نظريه دولت در فقه شيعه، حاصل‏استنباط فقهاى سده اخير از برخى روايات است و پيش از آن، فقهاى شيعه، فاقدنظريه‏اى در دولت بوده‏اند. بسيارى از فقيهان، معتقد به‏تفكيك امور عرفى از امور شرعى‏بوده و متصّدى امور عرفى را، پادشاهان، و متصّدى امور شرعى را، فقيهان مى‏دانستند و طبق اين مبنا، به‏مشروعيّت دينى نظام سلطنت رأى داده و عملاً جدايى دين از سياست را پذيرا مى‏شدند.

سخن منتقدان ولايت فقيه درباره پيشينه اين نظريه، عمدةً سخنِ ناظرِبيرونى است و درحالى ابراز مى‏شود كه فقيهانِ برجسته‏اى كه از درون، با فقاهت سرو كار داشته‏اند وبه‏عنوان فقيه، انظارشان مورد پذيرش حوزه‏هاى علميه قرار گرفته، درباره ولايت فقيه، ازاجماع و اتفاقِ اصحاب سخن مى‏گويند و آن را مقتضاى فقه شيعه ارزيابى مى‏كنند حتى‏برخى از آنان معتقدند ولايت فقيه، از بديهيات است و تصوّر درست آن، موجب تصديق آن مى‏شود.

و اين سخن در حالى بيان مى‏شود كه در ميان فقيهان زبده و شاخص، كسانى را مى‏يابيم‏كه درباره ولايت فقيه، حرف‏هايى دارند و يا پرسش‏هايى را در اطراف آن مطرح مى‏كنند. شيخ‏مرتضى انصارى، قدس‏اللَّه روح تزكيّه - كه در قلّه فقاهت قرار دارد- اثبات ولايت فقيه را از «خرطالقتاد» سهل‏تر مى‏انگارد و همين دو اظهار نظر، در ظاهرمتفاوت و متهافت، موجب اين پرسش مى‏شود: سرچشمه اين ديدگاه‏هاى دو سويه و متهافت چيست؟ البته، كسى كه اندك آشنايى با پژوهش‏هاى علمى، به‏ويژه تحقيقات فقهى - اصولى داشته‏باشد، مى‏داند كه در يك موضوع و نظريه علمى، وجود نظرهاى متفاوت، كاملاً طبيعى است. به‏عنوان نمونه، درباره نماز جمعه، فقيهى، آن را واجب عينى مى‏شمرد و ديگرى، فتوا به‏حرمت صادر مى‏كند.

گرچه انگيزه‏هاى سياسى برخى از منتقدان را نمى‏توان از نظر دور داشت، ولى توجّه به‏اين نكته لازم است كه گفتگو درباره ولايت فقيه - هر چند پس‏از استقرار نظام جمهورى‏اسلامى بالا گرفته و متأسفانه در بسيارى اوقات، در فضايى ملتهب و مسموم به‏آن‏دامن زده شده است - ولى در طول ساليان دراز، به‏ويژه پس‏از فاضل نراقى، موضوع بحث ومناظره فقيهان بزرگ، در جوّى مناسب، در حلقه‏هاى درسى، به‏دور از جنجال و هياهو بوده‏است.

مراجعه به‏آن پيشينه و نگاهى به‏سير آن در مراحل گوناگون تاريخ، در حقيقت، بهره‏بردارى از گنجينه‏اى ارزشمند و سرشار از انديشه‏هايى نو است كه در نتيجه تلاش علمى فقيهان بزرگ، طىّ صدها سال

/ 123