2 .محقّق حلّى (602 - 676 ه.ق) - پیشینه نظریه ولایت فقیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشینه نظریه ولایت فقیه - نسخه متنی

مصطفی جعفرپیشه فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امين و مطلع از منابع فقهى و متديّن شيعه تفويض كرده‏اند.(7) در انديشه ابن‏ادريس، تفاوت حكم و قضا، از نظر قول و فعل است. حكم، اظهار قولى است كه به‏فصل خصومت مى‏انجامد و قضا، اجراى عملى همان حكم قولى است.(8) اقامه حدود و تعزيرات و به‏طور كلّى هر حكم تعبّدى شرعى - كه نيازمند اجراست - در عنوان تنفيذ احكام مى‏گنجد.

خمس و زكات، گرفتن واجبات مالى و پرداختن آن در موارد مصرف شرعى‏اش، يكى ديگر از مصاديق تنفيذ است.

مصداقى ديگر از تنفيذ، اجراى وصيت و يا نظارت براموال ميّت است. به‏پيروى از شيخ‏مفيد(ره)، ابن‏ادريس، فتوايش آن است كه پس‏از وفات وصىّ، امر وصيّت، در غياب امام زمان(ع) به‏فقيهان شيعه عادل صاحب رأى و فضل مربوط است.(9) به‏فتواى ابن‏ادريس، ميّتى هم كه تركه دارد و وصيّت نكرده است، نظارت و حفاظت اموالش، از وظايف فقهاست؛ زيرا، اين‏ها، امور ولايى است كه در عصر غيبت، توليت آن با فقهاست. سخن ابن‏ادريس، چنين است:

«و الذى يقتضيه المذهبُ أنَّه إذا لم يكنْ سلطانٌ يتولّى ذالك (نظارت برتركه ميّت) فالأُمر فيه إلى فقهاء شيعته(ع) من ذوي الرأى و الصلاح؛ فإنَّهم(ع) قد ولّوهم هذه الأُمور. فلا يجوز لمَنْ ليس بفقيهٍ تولّى ذالك بحالٍ؛ فإنَّه لا يمضي شي‏ء ممّا يفعله؛ لأنَّه ليس له ذالك بحال. أمّا إنْ تولّاه الفقيه فما يفعله صحيحٌ جائز ماضٍ.»(10) در عبارت بالا، جناب ابن‏ادريس، صريحاً، علاوه برآن‏كه واژه «ولايت» را به‏كار مى‏برد، به‏واژه «فقيه» اشاره مى‏كند و «فقيه» را در همان اصطلاح رايج امروزى استعمال مى‏كند.

3 .ابن‏ادريس(ره) براى بيان نظريه خود درباره شأن و مسؤوليت فقيه، از واژه‏هايى مهم و كليدى استفاده مى‏كند، واژه‏هايى با بار حقوقى و اهميّت فقهى بسيار كه مبيّن طرح كلّى او، در زمينه حاكميّت سياسى عصر غيبت و تدبير جامعه است.

اين واژه‏ها، عبارت است از: تفويض؛ نيابت امام زمان(ع)؛ اذن؛ ولايت؛ نصب؛ فقيه. اين واژه‏ها نشان مى‏دهد كه در نظر اين فقيه هوشمند و ژرفنگر، فقيه، ولايتش، با نصب و تفويض و به‏عنوان نيابت از ائمه(ع) تحقق يافته است، روى آوردن مردم به‏حكم فقيه، پذيرش ولايتى است كه ازطرف معصومان(ع) دارد، نه اين كه ولايت را از مردم دريافت كند. فقيه جامع‏الشرائطِ مبسوطاليد - كه مردم به‏او اقبال كرده‏اند - به‏عنوان قدر متيقّن، به‏تصرّف در امور حسبيه و تنفيذ احكام نمى‏پردازد و يا به‏نيابت و وكالت از شهروندان، متصدى ولايت نمى‏شود، او، ولىِّ منصوب و مأهول و مأذون و نايب ولى امر(ع) در اين تدبير است.

از نكات جالب فتاواى ابن‏ادريس درباره ولايت فقيه، آن است كه وى، گرچه با صراحت و شفافيّت از ولايت فقيه سخن مى‏گويد، امّا ميان اين ولايت و اقامه جمعه، تلازمى نمى‏بيند، لذا در اقامه جمعه، از فتواى سيدمرتضى و سلّار ديلمى تبعيت مى‏كند و معتقد است كه در عصر غيبت، اقامه جمعه، براى فقيه و براى احدى جايز نيست.(11) ادلّه ابن‏ادريس براى اثبات ولايت فقيه، عمدةً ادلّه نقلى است. او، اين ادلّه را در «فصل تنفيذ احكام»، نقل مى‏كند. او كه خبر واحد را فاقد حجّيت مى‏داند، روايات مثبت ولايت فقيه را فراتر از خبر واحد مى‏داند و آن‏ها را «متناصر» مى‏داند. مقبوله عمربن‏حنظله و مشهوره ابى‏خديجه، از جمله اين ادلّه است.(12)

2 .محقّق حلّى (602 - 676 ه.ق)

ابوالقاسم جعفربن‏حسن حلّى، مشهور به‏محقّق حلّى، از مفاخر دوره چهارم فقاهت شيعه در قرن هفتم هجرى است. او، در «حلّه» از توابع بغداد و مقرّ خلافت عباسى به‏دنيا آمد و در همان جا وفات كرد.(13) حيات محقّق حلّى، از جهت معاصر بودن با حمله مغول و هلاكوخان به‏بغداد (656 ه.ق) و تأثير اين حمله برجهان اسلام و عالم تشيّع، داراى اهميت است. هنگامى كه بغداد در تيررس مغولان قرار گرفت و سقوط مركز خلافت عباسى و برچيده شدن سلطنت عباسيان قطعى شد، محقّق حلّى و ديگر عالمان شاخص شيعه، براى

/ 123