بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
چارهجويى و دفع فتنه مغول، بهتدبير نشستند و با اعزام هيأتى نزد هلاكو، براى شهر حلّه، امان درخواست كردند. هولاكوخان نيز با امان موافقت كرد و بدين ترتيب، حلّه، از حمله وحشيانه قوم مغول در امان ماند. بزرگان شيعه هم فرصت را غنيمت شمرده و با انتقال ميراث علمى تشيّع از بغداد، بهتأسيس حوزه علمى بزرگى در اين شهر اقدام كردند. گويند كه در قرن هفتم، در شهر حلّه، حدود پانصدمجتهد تربيت شده است. در همين عصر بود كه سيدبنطاووس بهمنصب نقابت و ولايت رسيد.(14) حوزه تدريس محقّق حلّى، قطب تلاش علمى حوزه حلّه بود و بزرگانى مانند علّامهحلّى، ثمره اين كار بود.شرائع الإسلام و مختصر النافع و نكت النهاية و المعتبر في شرح المختصر آثار جاويدان اين فقيه نامدار است.شرائع الاسلام، در ميان تأليفات محقّق حلّى، بهعنوان يك متن فقهى محكم و منظّم، جايگزين كتاب نهايه شيخطوسى، براى تعليم طلّاب شد.برشرائع دهها شرح نوشته شده است. مسالكالإفهام شهيد ثانى و جواهر الكلام، از عمده اين شروح است.ابتكار شرائع الإسلام در تقسيم ابواب فقه بهچهار قسمِ عبادات و عقود و ايقاعات و احكام است. اين تقسيم، تا عصر حاضر، مورد پذيرش محافل فقهى قرار گرفته است.(15) در تقسيم فقه بهاقسام چهارگانه فوق، نگاه بهاحكام شرعى و مقررات دينى، نگاه فردى است. از اينرو، اين تقسيم، كارامدى خود را در زمينه حقوق خصوصى، در قرون گذشته بهاثبات رسانده است، ولى مسايل مربوط بهحقوق اساسى و فقه سياسى - كه محور بسيارى از احكام شرعى است - مورد كمتوجهى قرار مىگيرد.يكى از عواملى كه موجب شده تا رشد فقاهت شيعه، در زمينه فقه خصوصى، بيشترباشد،تكيه حوزههاى فقهى برتقسيمبندى كتاب شرائع است. برخلاف شرائعالإسلام، توجه بهفقه سياسى و حقوق اساسى، در كتاب سرائر ابنادريس و كافىابىالصلاح حلبى و ... كه پيش از شرائع نگاشته شده است، بيشتر بوده است.اين است كهدر اين دو كتاب، فصلى مستقل درباره ولايت فقيه و مسأله تنفيذ احكام مىبينيم، امّا دركتاب شرائع، متأسفانه، از چنين فصلى كه اهميّت وافرى در زمينه فقه سياسى دارد، خبرىنيست.
بازتاب «ولايت فقيه» در ميراث فقهى محقّق حلّى
شرائع الإسلام و ديگر كتب محقّق حلّى(ره)، گرچه فاقد فصل مستقلّ مربوط بهولايت فقيه است، ولى بهطور پراكنده، در ابواب گوناگون، فتاوا و اظهار نظرهاى اين فقيه را در زمينه ولايت فقيه مشاهده مىكنيم، اظهار نظرهايى كه در دورههاى پساز محقّق، تأثير گذاشتهاست.اين اظهار نظرها عبارت است از:1 .جناب محقّق حلّى، در خمس، نظريهاى بديع دارد كه با اين سبك، پيش از او بىسابقه است. او، در پى تقسيم خمس بهسهم امام و سهم سادات، درباره سهم امام فتوا مىدهد كه تحويل سهم امام بهفقيه جامعالشرائط، واجب است:«يجب أنْ يتولّيَ صَرْفَ حصّةِ الإمام في الأصناف الموجودين مَنْ إليه الحكم بحقِّ النيابة كما يتولّى أداءَ ما يجب على الغائب.»(16) در عبارت فوق، بىترديد، همانطور كه شهيد ثانى در مسالك مىگويد،(17) منظور از «مَنْ إليه الحكم بحقِّ النيابة» كسى جز «فقيه عادل جامع الشرائط» نيست. بنابراين، در فتواى محقّق حلّى، فقيه عادل، حاكمى است كه سِمت نيابت ولى عصر(ع) بردوش اوست.اين نظريه، تا زمان حاضر نيز، سيره علمى و عملى فقها و مراجع شيعه مىباشد.محقّق حلّى، در باب پرداخت زكات اموال و زكات فطره، تقريباً، نظريهاى شبيه بهنظريه مشهور فقهاى پيش از خود دارد؛ يعنى، معتقد است كه در عصر غيبت، اين اَموال، تحويل فقيهان شود، بهتر است؛ زيرا، ايشان، بهموارد مصرف آن داناترند.(18) 2 .وى، اجراى حدود را براى غير عارفِ بهاحكام و مطلّعِ از منابع فقهى، جايز نمىداند. درباره اقامه و اجراى حدود در عصر غيبت، خودش، فتوا و اظهار نظر صريحى ندارد، بلكه تنها، بهنقل فتاواى امثال