4 .نگاهى به‏انديشه فخرالمحقّقين - پیشینه نظریه ولایت فقیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشینه نظریه ولایت فقیه - نسخه متنی

مصطفی جعفرپیشه فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرحوم علّامه حلّى، پس‏از اين نقل، مناظره‏اى با ابن‏ادريس حلّى دارد؛ زيرا، ابن‏ادريس، پس‏از نقل اين روايت، مى‏گويد:

«نمى‏توان به‏اين روايت عمل كرد؛ چون، اقامه حدود، به‏اجماع فقهاى شيعه، بايد به‏دست امام يا مأذون ازطرف امام باشد.»(34) سخن ابن‏ادريس، موجب سوء تفاهمى شده است. علّامه حلّى، از اين عبارت، استفاده كرده است كه ابن‏ادريس، در عصر غيبت، اقامه حدود را جايز نمى‏داند و براى عدم جواز، دليلش اجماع است، لذا تعجب مى‏كند كه چگونه ابن‏ادريس، مدعى اجماع است، در حالى كه شيخ‏طوسى، مخالف اين اجماع است.

در حالى كه اين برداشت، خطاست و اشكالى برابن‏ادريس حلّى متوجه نيست؛ چون، ابن‏ادريس، در فصل تنفيذ احكام از كتاب سرائر - كه در پايان كتاب حدود آورده - تنفيذ احكام را، به‏طور كلّى، اجازه مى‏دهد كه به‏دست فقيه انجام پذيرد و با صراحت مى‏گويد كه اقامه حدود از كسى كه شرايط را دارد، صحيح است.(35) بنابراين، اين اسناد به‏ابن‏ادريس، كما اين‏كه صاحب جواهر هم معتقد است، نارواست.(36) به‏نظر مى‏رسد، اين كه ابن‏ادريس، روايت مزبور را ردّ مى‏كند، در صورتى است كه فرد منصوب ازطرف سلطان ظالم براى اقامه حدود، غير فقيه باشد، در اين صورت، نمى‏تواند اقامه كند و امّا در صورتى كه فقيه باشد، به‏استناد ادله‏اى مانند مقبوله عمربن‏حنظله، مى‏تواند خود را ازطرف امام(ع) مأذون ببيند و با اين اعتقاد، به‏اجراى حدود بپردازد، و لو ظاهراً، منصب خود را از سلطان ظالم دريافت كرده است.

5 .علّامه، در كتب مختلف خويش، فتواى محقّق حلّى را درباره سهم امام در عصر غيبت، تأييد مى‏كند و نيابت عامّه فقها از امام عصر(ع) را مى‏پذيرد. دليل او چنين است كه صَرف حِصّه امام(ع) حكم برغائب است و نائب او، بايد توليت آن را برعهده گيرد و نائب امام زمان(ع) فقيهِ امينِ جامع شرايط فتوا و حكم است.

اهميت اين فتوا - كه از انديشه‏هاى تازه محقّق حلّى بود و به‏تأييد علّامه رسيد - در آن است كه فقيه جامع‏الشرائط، نائب امام زمان(ع) محسوب مى‏شود كه در غياب آن حضرت، وظايف واجب آن حضرت را انجام مى‏دهد.(37) مسأله نيابت عامّه فقيه از ولىّ امر(ع)، نقطه آغازى بود براى اين كه علّامه حلّى، با ذهن‏وقّاد و انديشه عميق خويش، در فروع ديگر نيز آن را به‏كار گيرد و در فتوا، از آن‏ها بهره‏برد. يكى از اين موارد، تحويل زكات و پرداخت زكات فطره به‏فقيه امين، در عصر غيبت‏است.

پيش از علّامه حلّى، اين نظريه مشهور ميان فقيهان شيعه مطرح بود كه مستحب است و يا افضل است كه مردم، زكات اموال خود را به‏فقيهان امين پرداخت كنند؛ زيرا، ايشان، از مصرف زكات اطلاع بيش‏ترى دارند.

جناب علّامه، ضمن تأييد اين فتوا در كتب خويش،(38) دليل ديگرى هم به‏آن مى‏افزايد و آن، نيابت فقيه از ولىّ‏امر(ع) است. وى، معتقد است كه زكات را مستحب است كه به‏فقيه امين شيعه دهند؛ زيرا، اوّلاً، فقيه، ابصر به‏مواقع و مصارف زكات است و ثانياً، فقيهان شيعه، نوّاب امام(ع) هستند.

اگر زكات به‏فقيه تحويل شود، نتيجه عملى و اثر فقهى آن اين است كه چنانچه كه پس‏از تحويل به‏فقيه و پيش از مصرف، زكات تلف شود، ذمّه پرداخت كننده، مبراست و ضامن آن نيست؛ زيرا، فقيه، نائب امام(ع) است و امام هم به‏منزله وكيلِ مستحقان زكات است. گويا، قبض فقيه، قبضِ مستحقِّ زكات است و ديگر ذمّه او اشتغال به‏تكليف ندارد.(39)

4 .نگاهى به‏انديشه فخرالمحقّقين

آن‏چه گذشت، نگاهى به‏مطالب علّامه حلّى(ره)، در عرصه فقه سياسى و ولايت انتصابى فقيه بود كه براى نخستين‏بار، به‏عالم فقاهت عرضه كرد و افق‏هايى جديد را در اين زمينه گشود. انديشه اين نابغه فقاهت، به‏ضميمه ميراث سلف او، تأثير فراوانى در سير تاريخى مسأله ولايت فقيه در قرون پس‏از او گذاشته است. يكى از شارحان تفكّر فقهى مرحوم علّامه حلّى، فرزند فرزانه وى، جناب فخرالمحقّقين، محمدبن‏حسن حلّى است. كتاب مشهور او إيضاح الفوائد است. اين كتاب شرح و تفسير كتاب قواعد علامه حلّى است و از متون فقهى بااهميت در محافل فقاهت شمرده مى‏شود.

فخرالمحقّقين، در ابواب مختلفى كه به‏شرح افكار علّامه در زمينه ولايت فقيه مى‏پردازد، نظريه

/ 123