مرحله پنجم از محقّق ثانى تا نراقى - پیشینه نظریه ولایت فقیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشینه نظریه ولایت فقیه - نسخه متنی

مصطفی جعفرپیشه فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرحله پنجم از محقّق ثانى تا نراقى

مقدمه

مرحله پنجم سير نظريّه ولايت فقيه در مراحل مختلف تاريخى از قرن دهم (همزمان با به‏قدرت رسيدن سلسه صفوى در ايران) آغاز و در قرن سيزدهم، به‏پايان مى‏رسد.

شاخصه اين مرحله، رسميّت مذهب تشيّع در ايران و قدرت نسبى فقيهان در عصر صفوى و سپس قاجارى است.

البته، فراوان بوده‏اند حكومت‏هايى كه گرايش‏هاى شيعى حتّى اثناعشرى داشته‏اند، امّا در واقع، هيچ‏كدام شايد به‏جز سربداران، تا قبل از حكومت صفويه، رسماً حكومتى مبتنى برتشيّع اثناعشرى به‏شكل يك نظام تشكيل نداده‏اند.(1) تا پيش از عصر صفوى، فقيهان شيعه، تنها، در دو مورد است كه روابطى مثبت با حاكميّت داشته‏اند: مورد نخست، برخوردهاى عالمان شيعه با آل‏بويه در قرن چهارم و پنجم است و مورد دوم، برخورد عالمان شيعه با ايلخانان مغول است. مهم‏ترين اين عالمان، خواجه نصير طوسى، محقّق حلّى، علّامه حلّى و سيدبن‏طاووس هستند.(2) اين دوره‏ها، اوّلاً، كوتاه بوده و ثانياً، تشيّع به‏عنوان يك نظام سياسىِ حاكم، مطرح نبوده است.

با قطع نظر از اين دو مورد، تا پيش از دولت صفوى، موضع فقيهان شيعه در برابردولت‏ها، همواره، موضع منفى و سلبى بود. فقيهان شيعه، با ظرافت تمام، اَبعاد حقوقى يك مبارزه منفى عليه دولت‏هاى جائر را ترسيم كرده‏اند. اظهار نظر قاطع فقيهان شيعه در مسايلى از قبيلِ «قبول ولايت سلطان جائر» و «اعانت ظالمان» و «قبول جوايز سلطان» نوعى اتّفاق نظر و همداستانى را ميان فقيهان شيعه پديد آورد.

به‏رسميّت نشناختن نظام سياسى حاكم و آن را طاغوت و فاقد مشروعيّت خواندن ودردست نداشتن قدرت متمركز سياسى و پراكندگى شيعيان در جهان اسلام، از يك‏سوورفتار خشن و فشار حكومت‏هاى مختلف تا قرن دهم برشيعيان از سوى ديگر، مجموعاً، شرايطى را پديد مى‏آورد كه امكان تدوين مبانى حاكميّت سياسى عصر غيبت را اجازه نمى‏داد.

شيعيان - كه به‏تحكيم مبانى امامت براساس مذهب اهل‏بيت(ع) در علم كلام دست زده بودند - شرايط مهمى را براى امامت و رهبرى، مانند عصمت و انتصاب و نصّ مطرح مى‏كردند كه غالباً مربوط به‏امامت معصوم بود.

در عصر غيبت، با توجه به‏پنهان بودن امام معصوم(ع) و شرايطى كه برشيعيان حاكم بود، اين مباحث، پيشرفت چشمگيرى نداشت، امّا در فقه، به‏دليل ابتلاى مردم و نيازشان به‏مسايل مرتبط با نهاد سياسى از يك سو، و نامشروع بودن نظام حاكم از سوى ديگر، به‏طور متفرق، فقيهان، به‏نياز مردم پاسخ

/ 123