بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
همانطور كه از معصوم(ع) صحيح بوده كه حكم بهثبوت هلال كند، نائب او هم مىتواند اين كار را انجام دهد:«لأنَّه نائب المعصوم(ع) و لو فَعَلَ المعصوم(ع) لكان صحيحاً البتةً، فكذا نائبه.»(72) در اين عبارت، بهنيابت عامّه فقيه نسبت بهجميع اختيارات امام معصوم(ع) اشارهمىكند.در مجموع آنچه از فرازهاى گوناگونِ فائده سى و سوم قابل استنباط است، اين است كه در انديشه استادالكل وحيد بهبهانى:1 .فقيه، منصوب ازطرف معصوم است.2 .فقيه، نيابت عامّه از معصوم دارد.3 .ولايت فقيه، در قضاوت محدود نيست.4 .جميع امور مربوط بهنظام اجتماعى و معاش و معاد مردم، جزء ولايت فقيه است.
2 .شيخجعفر كاشفالغطاء (متوفّى 1227 ه.ق)(73)
در اواخر قرن دوازدهم هجرى، مردى از تبار مالك اشتر نخعى، با نام خضر از اطراف شهر حلّه بهنجف اشرف هجرت كرد و بهسال 1156ه.ق فرزندى از او متولّد گرديد كه بروى نام جعفر نهاده شد. وى كه در فراگيرى شاخههاى مختلف علوم اسلامى، با نبوغ سرشار خويش، بهمرتبهاى از رشد و كمال رسيد كه، از نوادر دوران و سرآمدان عرصه فقاهت و اجتهاد محسوب مىشود، بهمناسبت تأليف اثر ارزشمند كشف الغطاء، با نام شيخجعفر كاشفالغطاء شهره آفاق گرديد. كاشف الغطاء علاوه برآنكه در زمينه تعميق فقاهت و گسترش انديشه اصول استاد خود، وحيد بهبهانى، در برابراخباريان نقش برجسته دارد، در تحولات اجتماعى - سياسى عصر خود نيز منشأ آثار مهمى بهشمار مىرود. كاشف الغطاء فقيه فوقالعاده ماهرى است و در فقه، انظارى دقيق و عميق داشته و از او بهعظمت يادمىشود.گفته شده كه در احاطه بهفروع فقهى، از آغاز تا پايان، فقيهى مانند او، در زمان غيبت وجود نداشته است!كاشفالغطاء، كه مسافرتهايى بهشهرهاى مختلف ايران داشته، معاصر فتحعلىشاه قاجار بوده و زمان رياست عامّه او، مصادف با دور نخست جنگهاى ايران و روس (1218 - 1228 ه.ق) بوده است و از اين جهت، مواضع سياسى وى و موضعگيرى او - بهعنوان يك مرجع تقليد بزرگ و مورد توجه - در قبال دولت وقت ايران با توجه بهدرگيرى با دولت بيگانه و اشغال بخشهايى از مملكت از سوى دشمن، اهميت بهسزايى دارد.در باب ولايت انتصابى فقيه، جناب كاشفالغطاء، بهنيابت عامّه فقيه و عموم ولايت او، ازطرف امام زمان(عج)، معتقد بوده است و طبق همين فتوا و نظريه فقهى، با درك عميق زمان خويش و توجه بهمصالح عالى جامعه تشيّع و مملكت ايران، بهعنوان تنها كشور مستقل شيعه - كه از هنگامه يكپارچگى آن و پذيرش پيروى از اهلبيت(ع) در سراسر كشور زمان زيادى نمىگذرد - بهفتحعلىشاه، اذن سلطنت مىدهد و او را با شرايطى خاص، نايب خود در امر حكومت و اداره جامعه قرار مىدهد. وى همچنين براى دولت وقت، اجازه اخذ زكات و دريافت ماليات صادر نمود، با تأكيد براين نكته كه اطاعت مردم از سلطان قاجار، امر ذاتى نيست بلكه اين پيروى، امرى عرضى و بالتبع، براساس اذنى است كه شاه قاجار، ازطرف فقيهى جامعالشرائط و داراى رياست عامّه و برطبق مقتضيات زمان دريافت نموده است.شيخجعفر كاشفالغطاء(ره)، پساز آنكه امامت اختيارى و انتخابى را نفى مىكند، براى نخستين بار بهاصلِ عدم ولايت اشاره مىكند و مىگويد:«از آن جا كه خلق، همگى، در عبوديّت برابرند و كسى، جز ذات احديّت، داراى مالكيّت حقيقى نيست، اوامر و نواهى، تنها، از منصوب مالك قاهر، بايد سرازير شود. اَحدى براحدى، ولايت ندارد، جز ولايتى كه ازطرف خداوند ناشى شده باشد.» با توجه بهجنگ ايران و روس، وى، جهاد ابتدايى را منصب امام(ع) و نايب خاص ايشان مىداند، ولى در جهاد دفاعى، در عصر غيبت مىگويد:«مجتهدان، بايد بهاين امر قيام كنند و افضل مجتهدان يا مأذون ازطرف افضل، واجب است كه مقدّم گردد و ديگران، حقّ دخالت ندارند. مردم بايد اطاعت كنند. اگر مجتهد نبود، بهمؤمنان عادل نوبت مىرسد.»