بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و به سند حسن از حضرت امام حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : شبى حضرت رسالت پناه صلى الله عليه و آله و سلم در خانه ام سلمه بود، پس در ميان شب ام سلمه آن حضرت را در رختخواب نيافت ، برخاست و آن حضرت را در اطراف خانه طلب مى كرد تا آنكه ديد كه آن حضرت در كنار خانه ايستاده و دست به دعا برداشته است و مى گريد و مى گويد كه : خداوندا! از من سلب مكن چيزهاى شايسته اى كه به من داده اى ، و دشمن و حسودى را بر من شاد مگردان ، خداوندا! مرا بر مگردان هرگز بسوى بدى چند كه مرا از آن نجات داده اى و مرا به خود مگذار يك چشم زدن هرگز.پس ام سلمه گريان شد و برگشت ، چون حضرت صداى گريه او را شنيد فرمود كه : اى ام سلمه ! سبب گريه تو چيست ؟ گفت : يا رسول الله ! چون گريه نكنم - پدر و مادرم فداى تو باد - و حال آنكه تو با آن درجه و منزلتى كه نزد خدا دارى و گناه گذشته و آينده تو را آمرزيده است چنين مى گوئى و مى گريى ؟ فرمود: اى ام سلمه ! چون ايمن شوم كه حق تعالى حضرت يونس ار به قدر يك چشم زدن به خود گذاشت و از او صادر شد آنچه صادر شد (309)؟!و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : سائلى به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و چيزى طلب كرد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا كسى هست كه به ما قرضى بدهد؟ پس شخصى از انصار برخاست و گفت : نزد من هست .رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه : چهار و سق خرما به اين سائل بده .چون خرما را به سائل داد و مدتى گذشت ، به خدمت آن حضرت آمد و طلب قرض خود نمود، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه : انشاء الله بهم رسد بدهيم .پس بار ديگر آمد و چنين جواب شنيد.در مرتبه سوم گفت كه : بسيار گفتى يا رسول الله انشاء الله بهم رسد بدهيم .رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در برابر سخن ناملايم او تبسم فرمود و گتف : آيا كسى قرض دارد به ما بدهد؟ پس شخصى برخاست و گفت : من دارم .فرمود: چه مقدار دارى ؟ گفت : هر چه خواهى .فرمود كه : هشت و سق خرما به اين مرد بده .آن انصارى گفت : يا رسول الله ! من چهار وسق داده بودم .فرمود كه : چهار ديگر ار ما به تو بخشيديم (310).و در حديث معتب ريگر فرمود كه : چون رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از دنيا رفت نگذاشت درهم و دينارى و نه غلامى و كنيزى و نه گوسفندى و نه شترى بغير از شتر سوارى خود، و چون به رحمت الهى واصل شده زرهش در گرو بود نزد يهودى از يهودان مدينه براى بيست صاع جو كه براى نفقه عيال خود از او به قرض گرفته بود (311).و فرمود كه : در زمان رسول خدا فقرا در مسجد مى خوابيدند، شبى با ايشان افطار كرد نزد منبر خود در ديگ سنگى و سى نفر از آن خوردند و سير شدند و بقيه آن را براى زنان خود بردند كه همه سير شدند (312).و در حديث موثق از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : در هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پير و گران شده بود، ايستاده نماز نافله مى كرد و يك پاى خود را براى زيادتى مشقت بر مى داشت و بر يك پا يم ايستاد تا آنكه حق تعالى فرستاد كه طه * ما انزلنا عليك القران لتشفى (313) اى طاهر طيب هدايت كننده خلق ! ما نفر ستاديم بر تو قرآن را كه خود را به تعب بدارى پس بعد از آن هر دو پا را بر زمين مى