تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله - نسخه متنی

محمد باقر بن محمد تقی مجلسی؛ تحقیق: علی امامیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چون روز ديگر به آن موضع رفتم ديدم كه آن جناب پيش از من رفته است و منع مى كند گوسفندان خود را از داخل شدن آن صحرا.

چون رفتم فرمود كه : با تو وعده كردع بودم نخواستم كه گوسفندان من پيش ‍ از گوسفندان تو بچند (327).

مولف ديگر كه : چون پيغمبران براى هدايت عوام كالانعام مبعوث مى گردند، حق تعالى اول ايشان را به چرانيدن حيوانات امر مى فرمايد كه معاشرت عوام و سوء ادب ايشان بر آن ذوات مقدسه بسيار گران نيايد و صبر كردن بر مشقت هاى ايشان دشوار ننمايد.

و در حديث معتبر از امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه : حق تعالى چون عقل را آفريد گفت : بيا، پس آمد؛ گفت : برو، پس رفت : خلقى نيافريدم كه از تو محبوبتر باشد بسوى من . پس نود و نه جز و عقل را به محمد صلى الله عليه و آله و سلم عطا كرد و يك جزو را در ميان ساير خلق قسمت كرد (328).

و به سند معتبر از حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام منقول است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه : مرا ضعفى از نماز و جماع بهم رسيده بود، پس طعامى از آسمان براى من نازل شد و چون از آن تناول كردم در شجاعت و حركت و جماع قوت چهل مرد بهم رسانيدم (329).

و از مولى امير المؤ منين عليه السلام منقول است كه گفت : با حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم بودم در كندن خندق ، ناگاه حضرت فاطمه آمد و پاره نانى براى آن جناب آورد، حضرت فرمود كه : اين چيست ؟ فاطمه گفت : قرص نانى براى حسن و حسين پخته بودم و اين پاره را براى شما آوردم .

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه : سه روز است پدر تو طعامى نخورده است و اين اول طعامى است كه مى خورم (330).

و در حديث معتبر ديگر فرمود كه : زن بدويه اى بر آن حضرت گذشت ، ديد كه بر روى زمين طعام تناول مى فرمايد، گفت : اى محمد! تو به روش بندگان طعام مى خورى و به روش بندگان مى نشينى ؟!

حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: كدام بنده از من بنده تر است نزد حق تعالى ؟ پس آن زن گفت كه : لقمه اى از طعام خود به من بده .

چون داد؛ گفت : نه همان لقمه را مى خواهم كه در دهان گذاشته اى .

حضرت ، لقمه را از دهان مبارك بيرون آورد و به او داد، و او خورد.

پس حضرت صادق عليه السلام فرمود كه : به بركت آن لقمه آن زن را دردى و بيمارى نرسيد تا از دنيا مفارقت كرد (331).

و به روايت ديگر: آن زن بد زبان و بى شرم بود، به بركت آن لقمه صاحب حيا و آزرم شد (332).

و به سند معتبر از امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : والله ديده اى نديده حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم را كه تكيه كرده چيزى تناول كرده باشد، از روزى كه مبعوث شد به رسالت تا روزى كه از دنيا مفارقت كرد، و از نان گندم سه روز متوالى سير نخورد تا از دنيا مفارقت نمود؛ من نمى گويم كه نمى يافت ، گاه مى شد كه يك كس را شتر مى بخشيد، اگر مى خواست ، مى توانست خود؛ و جبرئيل سه مرتبه كليدهاى خزينه هاى زمين را براى آن حضرت آورد گفت ؛ اگر خواهى اختيار پادشاهى روى زمين بكن كه هر چه بر روى زمين باشد از تو باشد بى آنكه از ثواب آخرت تو چيزى كم شود، و آن حضرت قبول نكرد و اختيار تواضع و شكستگى كرد و فرمود كه : رفيق اعلى را بهتر مى خواهم از دنيا؛ و هرگز كسى از آن حضرت حاجتى سوال نكرد كه بگويد: نه ، اگر بود مى داد و اگر نبود مى گفت : بهم رسد بدهيم ، و هر چه از جانب خدا ضامن مى شد البته حق تعالى عطا مى كرد حتى آنكه بهشت را به كسى مى داد و حق تعالى براى او تسليم مى كرد (333).

و در حديث ديگر منقول است كه : پيوسته جمعى از اصحاب ، حراست آن حضرت مى نمودند، چون اين آيه نازل شد كه والله يعصمك من الناس (334) يعنى : خدا نگاه مى دارد تو را از شر مردم فرمود كه : ديگر كسى مرا حراست نكند كه خدا مرا نگاه مى دارد (335).

و در روايت معتبر از امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه : حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم هر روز سيصد و شصت مرتبه به عدد رگهاى بدن مى گفت : الحمد لله رب العالمين كثيرا على كل حال (336)، و از مجلسى بر نمى خاست هر چند كه مى نشست تا بيست و پنج مرتبه استغفار نمى كرد (337)، و روزى هفتاد مرتبه استغفرا الله و هفتاد مرتبه اتوب الى الله مى گفت (338).

/ 347