بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
سوم - عدم اختلاف ، چنانكه حق تعالى فرموده است ولو كان من عند غير الله لو جدوا فيه اختلافا كثيرا (643) اگر از نزد غير خدا مى بود هر آينه مى يافتند در آن اختلاف بسيار زيرا كه از غير بشر كلامى با اين طول كه صادر شود نمى شود كه مشتمل بر تناقض و اختلاف نباشد، و ايضا كلام هر يك از بلغا را كه ملاحظه كنند البته اختلاف در فصاحت دارد و اگر يك فقره فصيح است فقره ديگر فصيح نيست ، و اگر يك بيت عالى است ديگرى واهى است ، و كلامى كه از اول و آخر در يك مرتبه از فصاحت باشد صادر نمى شود مگر از كسى كه هيچگونه اختلاف در ذات و صفاتش نيست .چهارم از جهت اژاشتمال بر معارف ربانى ، زيرا كه در آن وقت در ميان عرب خصوصا اهل مكه علم برطرف شده بود و آن حضرت پيش از بعثت با هيچيك از علماى اهل كتاب و غير ايشان معاشرت نمى فرمود و مسافرت به بلاد ديگر بسيار ننمود كه طلب علم كند، و آنچه حكما در چندين هزار سال در معارف الهى فكر كرده اند در هر سوره و آيه به احسن و چون بيان فرموده ، و امرى كه مخالفت عقول سليمه و افهام مستقيمه باشد در آن نيست ، و اين اعظم معجزات قرآن است و به بركت آن حضرت عرب كه به عدم علم و ادب مشهور آفاق بودند از وفور علم و آداب و اخلاق محسود ساكنان سبع طباق گرديدند و علماى جهان در اكتساب كمال به ايشان محتاج شدند.پنجم از جهت اشتمال بر آداب كريمه و شرايع قويمه ، زيرا كه در مكارم اخلاق آنچه حكما و علما سالها فكر كرده بودند در هر سوره اضعاف آن بيان شده ، و قانونى براى صلاح عباد و رفع نزاع و فساد مقرر گردانيده كه در هر باب هر چند عقلاى جهان تفكر نمايند خدشعه در آن نمى توانند يافت ، و در هيچ امر قاعده اى بهتر از آنچه در كلام معجز نظام و شريعت سيد انام مقرر گردانيده نمى توانند ساخت ، و اگر كسى عقل خود را حكم سازد مى داند كه معجزه اى از آن عظيمتر نمى باشد.ششم از جهت اشتمال بر قصص انبياء سالفه و قرون خاليه كه در آن زمان مخصوص اهل كتاب بوده و ديگران را خصوصا اهل مكه بر آنها اطلاع نبوده ، و به نحوى بيان فرموده كه با وجود معاندان بى حساب از اهل كتاب نتوانستند كه تكذيب آن حضرت نمايند در هيچ جزوى از اجزاى آن قصه ها، و آنچه مخالف مشهور ميان ايشان بود حقيقت آن را بر ايشان ظاهر گردانيد، و آنچه مخفى مى داشتند و در كتب ايشان بود بر ايشان ثابت گردانيد، چنانكه در قصه رجم و غير آن ظاهر شد، و در حلال بودن گوشت شتر يهود گفتند كه : بر پيغمبران حرام بوده است و حق تعالى تكذيب ايشان نمود و فرمود كه قل قاتوا بالتوراه فاتلوها ان كنتم صادقين (644) يعنى : بگو يا محمد پس بياوريد تورات را پس بخوانيد آن را اگر راست گويندگان هستيد پس خبر داد از روى يقين از آنچه در تورات بود با آنكه تورات را نديده و نخوانده بود، و باز فرموده است يا اهل الكتاب قد جائكم رسولنا يبين لكم كثيرا مما كنتم تخفون من الكتاب و يعفو عن كثير (645) اى اهل كتاب ! بتحقيق كه آمده است بسوى شما رسول ما در حالتى كه بيان مى كند براى شما بسيارى از آنها كه شما مخفى مى كنيد از تورات از صفت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و از حكم سنگسار و غير آن و عفو مى كند از بسيارى كه اظهار نمى كند براى مصلحت .هفتم از جهت خواص و آثار سور و آيات كريمه آن كه شفاى جميع دردهاى جسمانى و روحانى و رفع مضار نفسانى و وساوس شيطانى و امن از مخاوف ظاهرى و باطنى و دشمنان اندرونى و بيرونى ، همه در آيات و سور قرآنى هست و به تجارب صادقانه معلوم گرديده و تاثيرات قرآن در جلاى قلوب و شفاى صدور و ربط به جناب مقدس ربانى و نجات از شبهات شيطانى زيادعه از آن است كه صاحب دلى انكار آن نمايد يا عاقلى را در آن مجال تاملى باشد، دلهاى سنگين دلان را بسان كوه به حركت در مى آورد و از آنها چشمه ها بسوى جويبار ديده ها روان مى گرداند و زمين سينه هاى غافلان را منقطع مى سازد و تخم محبت يزدانى در آن مى باشد و مردگان سراى غرور ايشان نفخه صور زنده مى گرداند و به سخن مى آورد.هشتم از جهت اشتمال قرآن است بر اخبار مغيبه كه غير حق تعالى را بر آنها اطلاعى نيست و قرآن كريم زياده از آن است كه احصا توان نمود، و آن بر دو قسم است :قمس اول : آن است كه در بسيارى از آيات كريمه حق تعالى خبر داده است به آنچه كافران و منافقان در خانه هاى خود يم گفتند با يكديگر و راز و پنهان مذكور مى ساختند، يا در خاطرهاى خود مى گذرانيدند و بعد از خبر دادن تكذيب آن حضرت نمى كردند و اظهار ندامت و توبه مى كردند، و چون سختى مى گفتند مى ترسيدند و مى گفتند: همين ساعت جبرئيل براى آن حضرت خبر خواهد آورد كه ما چنين گفتيم .