تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله - نسخه متنی

محمد باقر بن محمد تقی مجلسی؛ تحقیق: علی امامیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و پيوسته جعفر و اصحابش با نهايت كرامت و عزت نزد نجاشى بودند تا رسول صلى الله عليه و آله و سلم هجرت نمود بسوى مدينه و با قريش ‍ صلح كرد، پس جعفر با اصحاب متوجه مدينه شدند و در روز فتح خيبر به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيد.

و در حبشه از اسماء بنت عميس عبد الله بن جعفر متولد شد و در اوانى كه جعفر در حبشه بود نجاشى را پسرى بهم رسيد و او را محمد نام كرد (1317).

و على بن ابراهيم روايت كرده است كه : ام حبيب دختر ابوسفيان زن عبد الله بن جحش بود و عبد الله در حبشه مرد، پس حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم به نزد نجاشى فرستاد كه او را براى آن حضرت خطبه نمايد و نجاشى خطبه كرد و چهار صد اشرفى مهر او كرد و از جانب آن حضرت به او داد و جامه ها و بوى خوش بسيار براى او فرستاد و تهيه سفر او نمود و او را به خدمت آن حضرت فرستاد، و ماريه قبطيه مادر ابراهيم را نيز با جامه ها و بوى خوش بسيار و اسبى و سى نفر از علماى نصارى به خدمت آن حضرت فرستاد كه اطوار آن حضرت را از سخن گفتن و نشستن و برخاستن و خوردن و آشاميدن و نماز كردن و ساير احوال مشاهده نمايند؛ چون به مدينه آمدند حضرت ايشان را به اسلام دعوت نمود و بر ايشان خواند اين آيات را اذا قال الله يا عيسى بن مريم اذكر نعمتى عليك و على و الدتك تا فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين (1318) چون اين آيه را شنيدند گريستند و ايمان آورده بسوى نجاشى برگشتند و اطوار پسنديده آن حضرت را به او نقل كردند و آيات را بر او خواندند، نجاشى و علماى نصارى كه در مجلس او حاضر بودند همه گريستند و نجاشى مسلمان شد و اسلام خود را به اهل حبشه اظهار نكرد و ترسيد كه او را بكشند و به قصد ملازمت حضرت از حبشه بيرون آمد و چون به دريا نشست فوت شد، و حق تعالى اين آيات را در بيان قصه او فرمود لتجدن اشد الناس عداوه للذين آمنوا اليهود و الذين اشركوا يعنى : هر آينه مى يابى سخت ترين مردم را از روى دشمنى با ايشان كه ايمان آورده اند يهود را و آنان كه شرك به خدا آورده اند ولتجدن اقربهم موده للذين آمنوا الذين قالوا انا نصارى (1319) يعنى : و البته مى يابى نزديكترين مردمان از جهت مودت و دوستى مرا آن كسانى را كه ايمان آورده اند آنان كه مى گويند كه ما ترسايانيم ، ذلك بان منهم قسيسين و رهبانا و انهم لا يستكبرون (1320) يعنى : قرب مودت ايشان به سبب آن است كه بعضى از ايشان دانايان راستگو و عابدان صومعه نشين اند و به سبب آنكه تكبر و گردنكشى نمى كنند از قبول حق ، و اذا سمعوا ما انزل الى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق (1321) و چون مى شنوند آنچه فرو فرستاده شد است بسوى رسول مى بينى چشمهاى ايشان را كه مى ريزد اشك را از آنچه شناختند از سخن راست ، يقولون ربنا آمنا فاكتبنا مع الشاهدين (1322) مى گويند: اى پروردگار ما! ايمان آورديم به اين كلام و به پيغمبرى كه اين كلام را آورده است پس بنويس ما را از جمله گواهان تا آخر آياتى كه در مدح و مثوبات ايشان نازل شده است (1323).

و كلينى و شيخ طوسى و ديگران به سندهاى معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده اند كه : نجاشى پادشاه حبشه روزى فرستاد و جعفر طيار و اصحاب او را طلبيد، چون بر او داخل شدند ديدند كه از تخت سلطنت فرود آمده و بر روى خاك نشسته است و جامه هاى كهنه پوشيده است ؛ جعفر گفت : چون او را بر اين حال ديديم ترسيديم ، چون تغيير حال ما را ديد گفت : سپاس مى گويم و شكر مى كنيم خداوندى را كه محمد را نصرت داد و ديده مرا به نصرت او شاد گردانيد، مى خواهيد شما را بشارت دهم ؟ گفتم : بلى اى پادشاه ، گفت : در اين ساعت جاسوسى از جواسيس من آمد و خبر آورد كه حق تعالى نصرت داده است پيغمبر خود محمد صلى الله عليه و آله و سلم را و بسيارى از دشمنان او را هلاك نموده است ، فلان و فلان كشته شده اند و فلان و فلان اسير شده اند، و ملاقات ايشان با دشمنان در وادى واقع شده است كه آن را بدر مى گويند، گويا مى بينم آن وادى را كه در آنجا گوسفند مى چرانيدم براى آقاى خود كه مردى بود از بنى ضمره .

پس جعفر گفت : اى پادشاه شايسته ! چرا بر خاك نشسته اى و جامه هاى كهنه پوشيده اى ؟ گفت : اى جعفر! ما در انجيل خوانده ايم كه از حقوق لازمه خدا بر بندگان آن است كه هرگاه خدا نعمتى تازه بر ايشان بفرستيد ايشان شكر تازه اى بعمل آورند، و باز در انجيل خوانده ايم كه هيچ شكر از براى خدا بهتر از تواضع و فروتنى نيست ، لهذا براى شكر نعمت فتح رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فروتنى و تواضع كرده ام نزد حق تعالى .

چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم اين را شنيد به اصحاب خود فرمود: بدرستى كه تصدق مال صاحبش را

/ 347