تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله - نسخه متنی

محمد باقر بن محمد تقی مجلسی؛ تحقیق: علی امامیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روايت ديگر: نزد طلوع فجر بود پيش از بعثت به چهل سال و مادرش به آن حضرت حامله شد در ايام تشريق نزد جمره وسطى در منزل عبد الله بن عبد المطلب ، و ولادت آن حضرت در مكه معظمه شد در شعب ابى طالب در خانه محمد بن يوسف در زاويه برابر از جانب چپ كسى كه داخل خانه شود و خيزران آن حجره را از آن خانه بيرون انداخت و آن را مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند؛ تمام شد كلامى كلينى (110) و گويا در تعيين روز ولادت تقيه فرموده و موافق مشهور ميان مخالفان بيان كرده است .

صاحب كتاب عدد قويه گفته است كه : ولادت آن حضرت نزد طلوع صبح روز جمعه هفدهم ماه ربيع الاول شد بعد از پنجاه روز از هلاك اصحاب فيل يا چهل و پنج روز بعد از آن يا سى سال بعد از آن و بعضى گفته اند در همان روز بود و اشهر آن است كه در همان سال بود (111)؛ و عامه گفته اند كه : در روز دوشنبه بود؛ و گويند كه هفت سال از پادشاهى انوشيروان مانده بود؛ و بعضى گفته اند كه در زمان پادشاهى هرمز فرزند انوشيروان بود، طبرى گفته است كه : چهل و دو سال از ابتداى پادشاهى انوشيروان گذشته بود، و مويد اين قول است آن روايت مشهور كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه : متولد شدم در زمان پادشاه عادل ؛ و گويند كه موافق بيستم شباط رومى بود (112)؛ و بعضى گويند كه غره يا بيستم يا بيست و هشتم نيسان رومى بود و هفده ديماه فرس بود و غفر از منازل قمر طالع بود. (113) ابو معشر گفته است كه : طالع ولادت آن حضرت درجه بيستم جدى بود و ،زحل و مشترى در عقرب بودند، و مريخ در خانه بد در حمل ، و آفتاب در شرف بود در حمل ، و زهره در حوت بود در شرف ، و عطارد نيز در حوت بود، و قمر در اول ميزان بود، و راس در جوزا بود، و ذنب در قوس بود؛ و در خانه خود متولد شد پس حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و عقيل (114) آن را فروخت به محمد بن يوسف برادر حجاج و او را داخل خانه كرد، و چون زمان هارون شد خيزران مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمد بن يوسف و مسجد كرد و الحال بر همان حالت باقى است و مردم به زيارت آن خانه مى روند (115).

اين بابويه عليه الرحمه گفته است كه : حامله شدن مادر آن حضرت به او در شب جمعه هيجدهم ماه جمادى الاخر بود (116).

ابن بابويه به سند معتبر روايت كرده است از ابوطالب كه عبد المطلب گفت : شبى در حجر اسماعيل خوابيده بودم ناگاه خواب غريبى ديدم و برخاستم و در راه يكى از كاهنان مرا ديد كه مى لرزيدم و موهاى سرم بر دوشم متحرك است ، چون آثار تغيير در من مشاهده كرد گفت : چه مى شود بزرگ عرب را كه رنگش چنين متغير گرديده است ؟ آيا حادثه اى از حوادث دهر او را رو داده است ؟ گفتم : بلى ، امشب در حجر خوابيده بودم در خواب ديدم درختى از پشت من روييد و چندان بلند گرديد كه سرش به آسمان رسيد و شاخه هايش ‍ مشرق و مغرب را گرفت و نورى از آن درخت ساطع گرديد كه هفتاد برابر نور آفتاب بود و عرب و عجم را ديدم كه سجده مى كردند براى آن درخت و پيوسته عظمت و نور آن در تزايد بود و گروهى قريش مى خواستند آن درخت را بكنند و چون نزديك مى رفتند جوانى از همه كس نيكوتر و پاكيزه جامه تر ايشان را مى گرفت و پشتهاى ايشان را مى شكست و ديده هاى ايشان را مى كند، پس دست بلند كردم كه شاخه اى از شاخه هاى آن را بگيرم آن جوان صدا زد مرا و گفت : تو را از آن بهره اى نيست ؛ گفتم : درخت از من است و من از آن بهره ندارم ؟! گفت : بهره اش از آن گروهى است كه در آن آويخته اند؛ پس هراسان از خواب بر آمدم .

چون كاهنه اين خواب را شنيد رنگش متغير گرديد و گفت : اگر راست مى گوئى از صلب تو فرزندى بيرون خواهد آمد كه مالك مشرق و مغرب گردد و پيغمبر شود.

پس عبد المطلب گفت : اى ابو طالب ! سعى كن كه آن جواب كه يارى او نمود تو باشى ؛ پس ابو طالب پيوسته بعد از نبوت آن حضرت اين خواب را ذكر مى كرد و مى گفت : والله آن درخت ابوالقاسم محمد امين بود (117).

مولف گويد كه : ظاهر آن است كه آن جوان تعبيرش امير مومنان باشد.

ابن شهر آشوب روايت كرده است كه : چون بر مامومن و فور علم حكيم ايزد خواه در علم نجوم ظاهر شد روزى به او گفت : تو با اين علم و زيركى چرا ايمان نمى آورى به پيغمبر ما؟ گفت : چگونه ايمان بياورم به او و حال آنكه دروغ او بر من ظاهر گرديده است ؟ زيرا كه او گفته است كه : من خاتم پيغمبرانم و اين را دروغ مى دانم زيرا كه در طالعى متولد شده است كه هر كه در آن طالع متولد شود

/ 347