جمع بندى
در پايان اين بخش لازم است به اين سؤال ها اشاره شود:1 ـ در صورت عدم وجود نصّ (قول پيامبر (ص)) آيا افرادى كه در سقيفه جمع شدند, چنين حقى را داشتند كه فردى را برگزينند؟2 ـ بر فرض كه چنين حقى را داشته باشند اولاً, دليلش كدام است؟ ثانياً, عنصر برگزيده مى بايد داراى خصوصيات برجسته اى باشد.3 ـ شعاع تصميم گيرى مُنتَخَب چقدر مى توانست باشد؟ توده هاى مسلمان با چه براهينى موظف به اطاعت از دستورهاى رهبرى بودند؟
اينها سؤالاتى است كه بايد قائلان به عدم نص در مورد جانشينى على بدان پاسخ قانع كننده دهند.به هر رو, كسانى كه در سقيفه قرارگرفتند در واقع در حال دگرگونى مسير تاريخ بودند و لذا بايد تمام جوانب امر را مى سنجيدند و طورى جهت گيرى مى كردند كه به فرهنگ قرآنى ختم مى شد. و بايد در شورايى با حضور اهل خبره, نه به صورت (فلته) (عجولانه و بى بررسى) فردى را برمى گزيدند. اما آن اجتماع از فرهنگ جاهلى برخوردار بود و انصار در هراس آن بود كه نكند مهاجرين بر آنها تسلط يابند و انتقام خون كشتگان خود را بگيرند(1). و اين موضوع در مذاكرات سقيفه موجود است و در مقابل, مهاجران از جمله ابوبكر و عمر بر اين باور بودند كه عرب زير بار شما نخواهد رفت و جز به قريش راضى نمى شود(1). و يا كهن سالى ابوبكر را ملاك برترى وى مى پنداشتند.(1) سخن سلمان فارسى حاكى از همين مطلب است كه فرمود: (أصبتم ذاالسن منكم واخطأ تم اهل بيت نبيكم, لوجعلتموها فيهم مااختلف عليكم اثنان;(1) شما در سقيفه مسن ترين فرد را انتخاب كرديد و در خصوص اهل بيت به خطا رفتيد. اگر خلافت را درميان آنان قرار مى داديد دو نفر هم با شما مخالفت نمى كرد.)ابوعبيده جراح ضمن اين كه منكر علم, فضل و قرابت على با رسول خدا نبود, اشكالى كه بر على وارد مى كرد كمى سنّ آن حضرت و در مقابل فزونى سن ابوبكر و پرتجربگى او بود. با نظرى اجمالى به متون تاريخى كه به موضوع سقيفه پرداخته اند اين حقيقت روشن مى شود كه مباحث بر حول انديشه و باورهاى جاهلى دور مى زد و تنها چيزى كه در آن واقعه تاريخى به چشم نمى آيد, حفظ كيان اسلام و اين كه آيا هر حاكمى شايستگى جانشينى پيامبر را دارد بود. در اين ميان شيعه, با روشن بينى معتقد است كه تنها امامان دوازده گانه تشيّع شايستگى خلافت پيامبر را دارند و مى توانند حقيقت اسلام را به مردم عرضه كنند. اين واقعيت از سخنان على در نهج البلاغه و متون حديثى به دست مى آيد.