حيله عمروعاص - تاریخ ولایت در نیم قرن اول نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ولایت در نیم قرن اول - نسخه متنی

حسین ذاکر خطیر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حيله عمروعاص

جنگ بين سرداران هفت روز طول كشيد. سرانجام على به سپاه خود فرمود: چرا همگى بر اين گروه نتازيم؟ و چون عمار ياسر ـ كه از بزرگان اصحاب پيامبر خدا بود ـ به دست سپاه شام كشته شد, سپاه حق سخت خشمگين شد و نبرد سهمگين خود را عليه سپاه شام آغاز كرد. و چنان سخت كوشيدند كه نزديك بود شيرازه سپاه شام از هم بگسلد و سپاه على پيروز گردند كه معاويه صد در صد احساس خطر كرد واسب خود را خواسته و بر آن نشست و به عمرو گفت: حيله نهايى خويش را بيار كه تلف شديم. عمروعاص با حيله و نيرنگ در سپاه حكومت مركزى (حضرت على) كه اكنون در آستانه پيروزى بود تفرقه افكند. وى به شاميان گفت: هركه قرآنى همراه دارد بر نيزه كند و آنان پانصد قرآن بر نيزه كردند! و گفتند: اين كتاب خدا ميان ما و شما حُكم مى كند ….(1)
وقتى مردم عراق قرآن ها را ديدند گفتند: دعوت به كتاب خدا را اجابت مى كنيم.

عمروعاص مى خواست بدين وسيله حميّت و هيجان سپاه على را درهم شكند و آنان را متفرق سازد. چون حيله عمرو در سپاه عراق كارگر شد به صلح متمايل شدند.(1)
پيشواى مسلمانان آنان را اندرز داد كه فريب گفتار معاويه و عمال او را نخورند. اشعث بن قيس از همه به على سخت تر بود.

اشتر گفت: معاويه به جاى مردان تلف شده خود كسانى را ندارد ولى بحمدالله شما مردان كارآمدى داريد; اگر او نيز مانند مردان شما داشت صبر و فيروزى ترا نداشت. آهن بر آهن بكوب و از خدا يارى خواه. سران اصحاب على نيز مانند اشتر گفتند.(1)

/ 163