بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كارها و زمام همه امور در دست اوست و ما هيچ و هيچ اندر هيچ هستيم . عنايات اوست كه اين ملت را در حالى كه همه جهات شكست درش بود، طورى منقلب كرد كه بحمدالله پيروز شد و پيروزى از خداست . و من مكرر تجربه كردم در اين مدتى كه وارد اين امور بودم كه بسيارى از اوقات ، ما يك كارى مى خواستيم بكنيم منحرف مى شديم به كار ديگر، بعد مى بينيم اين كار انحرافى درست بوده ، اين نبود جز اين كه خداى تبارك و تعالى اين كارها را مى كرد. سفر مى رفتيم ، مى ديديم كه اين ترتيبى كه .... قهرا پيش آمده است ، اين ترتيب صلاح بوده است نه آنى كه ما خيال مى كرديم . در هر امرى از امور، من با تجربه ديدم كه ما خودمان فكرمان نمى رسد. آنكه افكار را در دست دارد حق تعالى است و او زمام امور را در همه امور به دست دارد و اين را بايد باور كنيم . ملت ما بايد اين مطلب را باور كند كه اگر در يك آن عنايات حق تعالى از عالم منصرف بشود، معدوم مى شود عالم . عالم هست به پشتوانه اراده حق تعالى ، يك آن عنايت منصرف بشود، تمام ملك و ملكوت معدوم مى شود. دائما اراده حق است كه حفظ كرده است ، منتها ما جاهل هستيم نمى دانيم مطلب را.(121)
خم پنهان
ساقى از آن خم پنهان كه ز بيگانه نهان است باده در ساغر ما ريز كه ما محرم رازيم .(122)
باده در ساغر ما ريز كه ما محرم رازيم .(122) باده در ساغر ما ريز كه ما محرم رازيم .(122)
اراده و عنايات الهى انبيا و ائمه عليهم السلام
شناخت خدا از شناخت پيامبر
والصلاة والسلام على مفتاح الوجود، والرابط بين الشاهد والمشهود؛(123) باب الابواب لغيب الهوية ، المتردى برداء العمائية (124)؛ الحافظ للحضرات الخمس الالهية ؛(125) الذى تدلى وافتقر، و استقام بامره كما امر؛ مفتاح الدائرة و مختمها، و موخر السلسلة و مقدمها، محمد - صلى الله عليه و آله - المصطفين من الله ، الذين بهم فتح الله ، و بمعرفتهم عرف الله . الاسباب المتصلة بين السماء الالهية و اراضى الخليفة . الظاهر فيهم الولاية ، والباطن فيهم النبوة والرسالة . الهادين بالهداية التكوينية سرا والتشريعية جهرا. الايات التامات والانوار الباهرات .(126)
رشد استعدادها
اگر به واسطه تعليم انبيا و تربيت علما و مربيان ، مملكت انسانيت اين انسان كذايى ، كه در اول ولادت با آن سه قوه هم آغوش بود و با ترقى و تكامل او آنها نيز ترقى و تكامل مى كردند، در تحت تاءثير تربيت واقع شد، و كم كم تسليم قوه مربيه انبيا و اوليا، عليهم السلام ، گرديد، ممكن است چيزى بر او نگذرد جز آنكه قوه كامله انسانيه ، كه در او به طريق استعداد و قابليت وديعه گذاشته شده بود، فعليت پيدا كند و ظهور نمايد و تمام شئون و قواى مملكت برگردد به شاءن انسانيت . شيطان ايمان آورد به دستش ، چنانچه در دست رسول اكرم ، صلى الله عليه و آله ، ايمان آورد، فرمود: ((ان شيطانى آمن بيدى .))(127) ((شيطان من به دست من ايمان آورد.))(128)
انبيا، اطباى مشفق
منزله انبياء - عليهم السلام - منزله اطباى مشفق است كه با كمال شفقت و علاقه مندى به صحت مرضى نسخه هاى گوناگون به مناسبت حال آنها براى آنها آوردند و آنها را هدايت فرمودند به طرق هدايت : ((ما طبيبانيم شاگردان حق )).(129)(130)
امير المؤ منين صراط است
اگر در اين عالم به راه راست نبوت و طريق مستقيم ولايت قدم زده باشى و از جاده ولايت على بن ابى طالب - عليه السلام - اعوجاج پيدا نكرده باشى و لغزش پيدا نكنى ، خوفى براى تو در گذشتن از صراط نيست ؛ زيرا كه حقيقت صراط صورت باطن ولايت است ؛ چنانچه در احاديث وارد است كه امير المؤ منين صراط است .(131) و در حديث ديگر است كه ((ماييم صراط مستقيم .))(132) و در زيارت مباركه جامعه است كه اءنتم السبيل الاعظم و الصراط الاقوم .(133) و هر كس در اين صراط به استقامت حركت كند و پاى قلبش نلرزد، در آن صراط نيز پايش نمى لغزد و چون برق خاطف از آن بگذرد. و همين طور اگر اخلاق و ملكاتش عادلانه و نورانى باشد، از ظلمتها و وحشتهاى قبر و برزخ و قيامت و از اهوال آن عوالم در امان است ، و خوفى از آن نشاءت براى او نيست . پس ، در اين مقام درد از خود ما است و دواى آن نيز در خود ما است ، چنانچه حضرت امير المؤ منين -